سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان
ـ وین)
· با عبور از خط ویرانه ی مرز تو، وطن
· ما به جغرافی جان وسعت دنیا دادیم
· خیل دُرناها بودیم و به یک سیر بلند
· تن آواره به تاریکی شب ها دادیم
· نه همه وحشت جان بود، در این کوچ سیاه
· بر پر و بال، بسی بار خطا می بردیم
· داده دیروز ز کف، سوخته آینده و باز
· هم نه معلوم که ره سوی کجا می بردیم
· به همه جای جهان بال کشیدیم، ولی
· دل شوریده در آن لانه ی دلتنگ تو ماند
· غوطه خوردیم به صد بحر و به امواج زدیم
· باز بر بال و پر سوخته مان، رنگ تو ماند
· می گذشتیم به پرواز و از این غم، آگاه
· که بود مقصد پایانی ما در پس پشت
· آه از آن یار و دیاران دمادم شده دور
· وای از این صبر گدازان به هر لحظه درشت
· روز پر ریخت و شب ـ خسته تن ـ از راه بماند
· ما ولی پا به سر قله هر سال زدیم
· هر چه کردیم ز بی تابی و هر جا که شدیم
· در هوای تو، برای تو پر و بال زدیم
· یک دم از یاد تو غافل نگذشتیم و نشد
· که نپرسیم به سر آمده ات را از باد
· کوه ها سنگ صبورند، ولی می گویند
· هر چه از هجر، کشیدیم در آنها فریاد
· می سراییم سرودی که ز خون بال گرفت
· می رسانیم پیام تو به عشاق جهان
· تا به یک روز یکی روز به زیبایی وصل
· باز گردیم به سوی تو همه مژده فشان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر