فصل
دوم
مبارزه
بر سر فلسفه و «نا فلسفه»
پروفسور
دکتر اندراس گدو
برگردان
شین میم شین
بخش
دوم
هاله
ی دروغین مرگ فلسفه
1
·
طرح مسئله موسوم به مرگ فلسفه و یا وجود فلسفه از
هگل به بعد، در فلسفه بورژوائی واپسین، هم حاوی تفسیری از فلسفه هگل است و هم حاوی
بازتاب خود تفکر فلسفی بورژوائی پسا هگلی است.
·
به همان سان هم حاوی انتقاد از مارکسیسم
و هم حاوی تفسیری از مارکسیسم است.
2
فرانکو لومباردی (1906
ـ 1989)
فیلسوف ایتالیائی
حقوقدان، استاد
دانشگاه
ناشر
مجله فلسفه و علوم اجتماعی
·
فرانکو لومباردی در چارچوب این موضوع که در سال های
پایانی دهه 50 قرن بیستم تحت عنوان «بحران پسا هگلی» مطرح بوده، مارکسیسم
را هم می گنجاند:
· «تفکر اروپائی بطور کلی، تفکر به اصطلاح مارکسیستی،
سوسیالیسم و در سال های اخیر نئوپوزیتیویسم و یا فلسفه تحلیلی به رد مفهوم فلسفه می
پردازند.»
·
(فرانکو لومباردی، «مرگ فلسفه»، ص 15، 1958 )
3
·
در این این زمینه نیز بسان همه
زمینه های مربوط به تز «مرگ پسا هگلی فلسفه» این مسئله بی جواب می ماند که آیا
منظور «مرگ پسا هگلی فلسفه» بوده و یا منظور، انتقاد از فلسفه معینی بوده که درسی در
زمینه وجود و خواستن فلسفه از آن گرفته شده است.
·
(فرانکو لومباردی، «مرگ فلسفه»، ص 36، 1958 )
·
ظاهرا بدیل دوم بطور تلویحی تأیید
می شود.
4
·
از سوئی مارکسیسم به عنوان
جریانی مخالف خرد و مخالف فلسفه هگل جا زده می شود و به جرگه «نا فلسفه» پسا هگلی رانده
می شود.
·
آن سان که همزمان (به همان سان که
در قاموس فرانکو لومباردی)، بر سینه دیالک تیک هگل نیز دست رد زده می شود.
5
·
اما از سوی دیگر، همان مارکسیسم
بنا بر تفسیر فلسفه حیاتی از تفکر هگل، به مثابه فلسفه محسوب می شود.
6
الفونز ماری آدولف ده والنز (1908 ـ 1981)
فیلسوف و فنومنولوگ بلژیکی
·
در نتیجه، مارکسیسم به
عنوان چیزی دو پهلو میان فلسفه و «نا فلسفه» جا داده می شود.
·
مثلا در آثار الفونز ده والنز و مرلو
پونتی.
·
(الفونز ده والنز، «فلسفه و نا فلسفه»، جلد
57، 1959 )
· (موریس مرلو پونتی،
«فلسفه و نا فلسفه پسا هگلی»، 1974 )
موریس مرلو پونتی (1908 ـ 1961)
فیلسوف و فنومنولوگ فرانسوی
7
·
در هاله دروغین مرگ فلسفه و یا در هاله
دروغین احیای فلسفه حیاتی، فلسفه وجودی و یا پوزیتیویستی آن، استحاله معنوی دو
باره ی (دو دفعه ای) پسا هگلی فلسفه بازتاب می یابد.
8
·
خود هگل حتی می دانست که تفکر او استکمالی
بوده است.
9
سورن کیرکگارد (1813 ـ 1855)
فیلسوف، مقاله نویس، تئولوگ و نویسنده مذهبی دانمارکی
از مؤسسین اگزیستانسیالیسم
·
این استکمال را هم کیرکگارد و نیچه
و هم «نا فلسفه» پوزیتیویستی به مثابه پایان فلسفه قالب می کنند.
10
·
از آنجا که این روند معنوی در
گرایشات متضاد خود از سوئی در گذار از فلسفه کلاسیک بورژوائی به فلسفه بورژوائی
واپسین و از سوی دیگر در تشکیل مارکسیسم که در آغاز در رابطه بلاواسطه با فلسفه هگل
بوده، قرار داشته می توان گفت که آن (روند معنوی) با فرمولبندی «فلسفه و نا فلسفه پسا هگلی» به دو
معنی در پیوند محتوائی قرار داشته است:
·
آنچه که در مکتب هگل، فلسفه
و «نا فلسفه» بوده، دربرگیرنده (اگر هم
قسمتی) از چیزی بوده که پس از هگل به مثابه فلسفه نوسازی و یا نفرین می شود، تأیید
و یا تکذیب می شود، حفظ و یا تخریب می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر