شین میم شین
سعدی
(دکتر حسین رزمجوف «بوستان
سعدی»، ص 107 ـ 108)
کسی گفت:
«از این بنده بد خصال
چه خواهی، ادب یا هنر یا جمال؟»
·
معنی تحت اللفظی:
·
کسی به صاحب بنده گفت:
·
«از این بنده بدخو، چه انتظاری داری؟
·
نه ادب دارد، نه هنر، نه زیبائی
صوری و ظاهری!»
1
·
سعدی در این بیت، دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت) را به شکل دیالک تیک جمال و خصال از سوئی و به شکل دیالک
تیک جمال و کمال (ادب و هنر) از سوی دیگر بسط
و تعمیم می دهد و ضمنا تصورات و معیارهای ارزشی و سنجشی زمان خود را حتی برای نسل
های بعدی، بطرزی رئالیستی به تصویر می کشد.
2
·
بنده در نظر اعضای جامعه بنده داری
و فئودالی به مثابه مملوک، به مثابه چیزی و نه انسانی منعکس می شود.
·
به همان سان که گوسفند و گاو و
گوساله ای مورد ارزیابی مثبت و یا منفی قرار می گیرد، به همان سان نیز بنی بشر موسوم
به بنده.
·
در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی بنده
داری ـ فئودالی در زمان سعدی، بخشی مهمی از اعضای جامعه در هیئت بنده و کنیز و
غلام و نوکر و کلفت و رعیت عملا انسانیت زدائی می شوند و تا درجه اشیاء و جانوران
تنزل می یابند.
3
·
وقتی می گوییم، وجود اجتماعی تعیین
کننده شعور اجتماعی است، منظورمان همین است:
·
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی بنده داری
به عنوان مثال، معیارهای ارزیابی و سنجشی اعضای جامعه را دیکته و تحمیل می کند:
·
این دیکتات (دیکته کردن) فرماسیونی
از حدت و شدت ریشه ای و ژرف خارق العاده و فراگیری برخوردار است.
· آنسان که حتی خود توده بنده ورعیت و
غیره نیز به چیز وارگی خود متقاعد می شود و نتیجتا هرگز پا از گلیم خویش بیرون نمی
کند.
4
·
فقط در لحظات نادر، به هنگام خودآئی
توده ها و خیزش انقلابی، دیکتات فرماسیونی زیر علامت سؤال قرار می گیرد و توده رعیت
و بنده در برابر خان خونریز خانان قد می افرازد و اعلام وجود می کند:
·
«ما اما خان بزرگ، آدمیم و نه سگ!»
·
این سخن سخنگوی دهقانان یاغی در فیلم «زنده باد زاپاتا» بوده است.
5
· در این بیت شیخ شیراز نیز بنده بد
خصال، نه بمثابه انسانی تحت استثمار و ستم ، بلکه به مثابه متاعی، گوساله ای،
بزغاله ای مورد ارزیابی «بزرگان» جامعه فئودالی ـ بنده داری قرار می گیرد.
·
بزرگ «فرخ نژادی» از بنده زر خرید
محروم از کلیه حقوق اجتماعی و مدنی، ادب و هنر و جمال انتظار دارد.
6
·
کودکی را شکار می کنند و به درهم و
دیناری چند خرید و فروش می کنند و همه امکانات توسعه اجتماعی را از او سلب می کنند
و سپس انتظار فضل وهنر و ادب و جمال و کمال از او دارند.
·
سنگ ها را می بندند و سگ ها را بند
از گردن بر می دارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر