۱۳۹۲ شهریور ۳۱, یکشنبه

آنالوژی (قیاس) (1)


پروفسور گئورگ کلاوس
برگردان شین میم شین

·        آنالوژی (قیاس)  به معنی تحت اللفظی به شرح زیر است:

الف
·        رابطه درست
ب
·        انطباق
ت

·        همترازی که اغلب با مفهوم تشابه یکی گرفته می شود.

پ

·        انطباق دو یا چند ابژکت بلحاظ داشتن خواص معینی .
·        مثلا  بلحاظ ساختار، فونکسیون و غیره.

1

·        آنالوژی ها (قیاس ها)  حاوی درجات مختلف اند و در درجه معینی می توانند به هویت (یکسانی)  بدل شوند.

·        مراجعه کنید به هویت  در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2

·        کشف آنالوژی ها اولین مرحله شناخت قوانین طبیعت و جامعه است.

3

 امپدوکلس  (495 ـ 435 ق. م.)
از فلاسفه پیشاسقراطی
سیاستمدار، خطیب و شاعر

·        از این رو ست که در فلسفه و علوم آغازین یونان جستجوی آگاهانه آنالوژی ها (مثلا توسط امپدوکلس) روش مهمی برای کشف مجهولات بکمک پیوندهای معلوم محسوب می شد. 

4

·        بعدها ارسطو ـ در رابطه با بنیانگذاری زیست شناسی علمی ـ با استفاده از آنالوژی ها  (مثلا تشابه آلت تناسلی جانوران و غیره) به طبقه بندی جانوران اقدام  می کند.

5

·        اما از آنجا که در یونان باستان سمتگیری اصلی به بررسی عام و متد استقرا اختصاص می یابد، کار با آنالوژی بمثابه واقعیت امر و آنالوژی سازی بمثابه متد در نطفه خفه می شود.

6

·        در قرون وسطی در بحث راجع به متد و یا اسلوب، به آنالوژی، میدان وسیعی اختصاص داده می شود و دو فرم اصلی آنالوژی بویژه مورد بررسی قرار می گیرند:

الف
·        آنالوژی ابلاغی

ب
·        آنالوژی تناسب

7

·       در آنالوژی ابلاغی، رابطه « xآنالوگ (y) است» وجود ندارد.
·        چون این آنالوژی متقارن  نیست.

8

·        آنچه آنالوژی  x   با (y) را تشکیل می دهد، از کلیت (x) به کلیت (y) ابلاغ می شود.

9

·        اما این ابلاغ و اعطای خواص آنالوگ بوسیله x  به (y)، هیچ رابطه آنالوژیکی را مجاز نمی دارد.

10

·        اسکولاستیک در آنالوژی ابلاغی، میان دو نوع زیر از آنالوژی تفاوت قایل می شود:

الف
·        آنالوژی ابلاغی داخلی

ب
·        آنالوژی ابلاغی خارجی


11

·        این تقسیم بندی وابسته به نام آنالوژی ئی است که x   به (y) اعطا می کند و یا آنچه که بوسیله این نام مشخص می شود:

الف

·        مثال برای آنالوژی ابلاغی داخلی را تئولوژی رابطه اساسی میان خدا و انسان می داند:
·        خدا خیر «درخود» است و انسان، یعنی  x   تنها در وابستگی به خدا می تواند خیر باشد.

ب

·        مثال برای آنالوژی ابلاغی خارجی، صفت «پلید» است.
·        پلید مشخصه ای است که به چیزهای عینی ـ واقعی تعلق دارد.
·        ما ازاندیشه های پلید و یا احساس های پلید هم صحبت می کنیم که در رابطه شان با چیزهای پلید، پلید نامیده می شوند.
·        x یعنی چیز پلید، اگرچه نام خود را به آنچه که ما اندیشه پلید می نامیم، منتقل می کند، اما خود محتوای پلیدی را تشکیل می دهد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر