۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۷, شنبه

درنگی در دو شعر از سیاوش کسرایی خطاب به روح الله خمینی (۱۲)

 

 
درنگی
از
شین میم شین

اینک آخرین کلام

سیاوش کسرایی


گفتی از هجوم بر ستم
گفتی از خروش بر زرآوران زورگو
غاصبان سود جو
خواندمت سرود
گفتمت سلام!


توده را به صف گرفتمت
ارتشی ز واژه های خشم دادمت
در امید آنکه یاریم دهی
گفتمت که تیغ بر کشیده را به صاحبان زر بزن
کار نیمه کاره را
من کنم تمام!

تیغ را به دشمنان کارگر بزن
بر کش و به آنکه خورده خون برزگر بزن

تیغ را مکن به هرزه در نیام

معنی تحت اللفظی:

خمینی 

توده را به حمله بر ستمگران و سرمایه داران زورگو و غاصیان سودجو دعوت کرده است.

سیاوش 

هم 

به همین دلیل 

از خمینی حمایت ادبی ـ پوئه تیکی ـ تهییجی ـ ترانه ای کرده است.

توده را بسیج کرده است 

و

 واژه های خشم بر انگیز و شورانگیز در اختیار او قرار داده است.

به این نیت 

که خمینی هم به حزب توده یاری برساند.

سیاوش 

به خمینی قلع و قمع سرمایه داران را رهنمود داده است.

اما از آنجا که خمینی در مبارزه علیه سرمایه داری  ناپیگیر است و

کارش نیمکاره خواهد ماند،

اتمام کار (برچیدن لساط نظام سرمایه داری) به عهده حزب توده خواهد بود.

سیاوش

 خمینی  را 

به حمله بر سرمایه داران و زمین داران و زمین خواران دعوت کرده است

و 

او را به قاطعیت و پیگیری در این زمینه فرا خوانده است.  

 

در این بند از شعر سیاوش 

رابطه حزب توده با ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی از دید سیاوش 

تشریح تئوریکی ـ طبقاتی می یابد:

۱

گفتی از هجوم بر ستم
گفتی از خروش بر زرآوران زورگو
غاصبان سود جو
خواندمت سرود
گفتمت سلام!

ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی

همشیره فاشیسم و نازیسم است و بسان نازیسم در حرف آنتی کاپیتالیستی است.

دلیل آنتی سمیتیسم (یهودی ستیزی) خونین نازیسم 

در حرف و در تبلیغت فاشیستی

نزول خواری برخی از یهودیان و حرص و آز مالی و پولی آنها بوده است که به کل خلق یهود بسط و تعمیم داده شده است.   

بی دلیل نیست که فاشیسم آلمان

حزب عمیقا ضد کارگری و ضد سوسیالیستی خود 

را

حزب ملی و سوسیالیستی کارگران آلمان و در حقیقت جهان 

قلمداد کرده است.

همین عوامفریبی نازی ها 

را
ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی

مو به مو تقلید و تبلیغ کرده است و تداوم بخشیده است:

ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی شیعی

حکومت عهد بوقی خود را حکومت مستضعفین جا زده است

و

مستکبرین داخلی و خارجی را مورد حمله تبلیغاتی قرار داده است.

مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل شعار داده است.

 

گفتی از هجوم بر ستم
گفتی از خروش بر زرآوران زورگو
غاصبان سود جو
 

حزب توده و سیاوش

اما

در این زمینه نیز موضعی ایرئالیستی و ایراسیونالیستی (ضد واقع بینی و ضد عقلی)

داشته است.

شعار ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی  

فقط مرگ بر آمریکا و اسرائیل نبوده است.

ضمنا و عمدتا

مرگ بر شوروی (آنتی سویه تیسم ویا شوروی ستیزی) و مرگ بر حزب توده و آنتی کمونیسم (کمونیسم ستیزی) بوده است. 

آنتی کاپیتالیسم (سرمایه داای ستیزی) ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی شیعی

هم نیمبند بوده است:

ضد سلطنتی و ضد بورژازی مدرن (طبقه حاکمه پس از پیروزی انقلاب سفید) و زمینداران بورژوایی مدرن بوده است.

ادامه دارد.

۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۶, جمعه

قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره الأنعام ) (۴۰۴)



 ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

 

﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّىٰ إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ﴾
[ الأنعام: ۴۴]

چون همه اندرزهايى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، همه درها را به رويشان گشوديم تا از آنچه يافته بودند شادمان گشتند، پس به ناگاه فروگرفتيمشان و همگان نوميد گرديدند.

محتوا و معنای این آیه کریم 

شبیه معما ست:

خلایق اندرزهای داده شده را فراموش می کنند.

الله

همه درها را به روی شان باز می کند.

خلایق چیزهایی می یابند و شادمان می شوند.

احتمالا

چیزهایی که اندرزها مربوط به آنها بوده است.

الله

درها را به طور ناگهانی بر روی خلایق شادمان می بندد و آنها نومید می شوند.

خوب

منظور؟

﴿فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا ۚ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾
[ الأنعام: ۴۵]

پس سپاس پروردگار جهانيان را كه ريشه ستمكاران بركنده شد.

کدام ستمکاران؟

فراموشکار را که نمی توان ستمکار قلمداد کرد.

ضمنا

نا امید سازی خلایق که به معنی فرود آوردن تبر بر ریشه ستم و ستمگر نیست.


﴿قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَأَبْصَارَكُمْ وَخَتَمَ عَلَىٰ قُلُوبِكُم مَّنْ إِلَٰهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُم بِهِ ۗ انظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ﴾
[ الأنعام: ۴۶]

بگو:

 آيا مى‌دانيد كه اگر اللّه گوش و چشمان شما را باز ستاند و بر دلهايتان مهر نهد 

چه خدايى جز اللّه آنها را به شما باز مى‌گرداند؟

 بنگر كه آيات خدا را چگونه به شيوه‌هاى گوناگون بيان مى‌كنيم. 

باز هم روى برمى‌تابند.

کریم

در این آیه،
 دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک شیوه های گوناگون تبیین آیات و محتوای واحد آنها بسط و تعمیم می دهد:
این به معنی گنجاندن محتوای واحدی در فرم های متعددی است.
مثل پختن قورمه سبزی در ظرف های متنوعی است.
شکوه کریم از این است که خلایق علیرغم تبیین اندیشه واحدی در فرم های مختلف تمکین نمی کنند.

﴿قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ﴾
[ الأنعام: ۴۷]

بگو: 

چه مى‌بينيد، اگر عذاب خدا به ناگاه يا آشكارا بر شما فرود آيد، آيا جز ستمكاران هلاك مى‌شوند؟

محتوای این آیه کریم این است که اگر عذاب الهی نازل شود، فقط ستمکاران به هلاکت می رسند و نه دادگران.

منظور کریم از ستم، نه ستم به معنی بیداد، بلکه به معنی بی ایمانی است.

به معنی فراموش کردن عهد الست بسته شده با الله است.

بشریت قبل از بسته شدن نطفه اش در عالم الست قول داده که ایمان بیاورد .

اگر ایمان نیاورد، عهد شکنی کرده است و جزو ستمکاران گشته است.

منظور کریم
در تحلیل نهایی

این است که بندگان خدا، داد درخور به نعمات داده شده توسط الله، نداده اند.

یعنی

بیداد بر الله روا داشته اند و بیدادگر شده اند. 


ادامه دارد.
 

درنگی در دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی کارل مارکس (۷)


 دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی
کارل مارکس 


 درنگی

از

شین میم شین

 مبارزه‌ آشتی ناپذیر بین سرمایه‌دار و کارگر

میزان مزد را تعیین می‌کند.

 
سرمایه‌دار ناگزیر پیروز می‌شود.
سرمایه‌دار بدون کارگر، بیشتر می‌تواند زندگی کند تا کارگر بدون سرمایه‌دار‌

معلوم نیست که جمله دوم مارکس در رابطه با جمله اول او ست و یا جمله مستقلی است.

اگر جمله دوم در رابطه با جمله اول باشد،

در تعیین میزان دستمزد در بازار

نمی توان از پیروزی سرمایه دار و یا کارگر سخن گفت.

کارگر

فروشنده نیروی کار خویش است تا لقمه نانی بخرد و بخورد و زنده بماند.

سرمایه دار

نیروی کار کارگر

را

باید بخرد تا چرخ کارخانه و مزرعه و بیمارستان و شرکتش بچرخد و او با استثمار کارگر 
لقمه نانی بخرد و بخورد و زنده بماند.

سرمایه دار

ضمنا اسیر آنارشی حاکم بر جامعه سرمایه داری است.

کالایی که سرمایه دار پس از تولید باید بفروشد، حتما نباید خریدار داشته باشد و قیمتش در رقابت با سرمایه داران دیگر و بضاعت مالی توده خریدار تعیین می شود.

سرمایه دار

در معرض خطر ورشکستگی مدام هم  قرار دارد.

 
۱

سرمایه‌دار ناگزیر پیروز می‌شود.

اگر جمله دوم مارکس جمله مستقلی باشد،

باید گفت که 

پیروزی در مبارزه طبقاتی بین کارگران و سرمایه داران،  حتما نباید از آن سرمایه داران باشد.

اگر توده مولد وزحمتکش تحت رهبری حزب مارکسیستی خود متشکل و متحد شود،

اصولا

باید پیروزی نهایی از آن توده باشد و نه طبقه حاکمه سرمایه دار که اقلیتی بیش نیست.

۲

سرمایه‌دار بدون کارگر، بیشتر می‌تواند زندگی کند تا کارگر بدون سرمایه‌دار‌

این ادعای مارکس، ادعایی متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) است:

رابطه کارگر با سرمایه دار

رابطه ای دیالک تیکی است.

اقطاب دیالک تیکی لازم و ملزوم بی چون و چرای یکدیگرند:

نه کارگر بدون بورژوازی می تواند ادامه حیات دهد

و

نه  بورژوازی بدون کارگر.

حتی سعدی به دیالک تیک توده و طبقات حاکمه واقف بوده است:

وقتی افتاد فتنه‌ای در شام

هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند

روستازادگان دانشمند

به وزیری پادشا رفتند

پسران وزیر ناقص عقل

به گدایی به روستا رفتند

ادامه دارد.

درنگی در «هنر از دیدگاه مارکسیستی» (۲۰)

    

 درنگی 

در

از

شین میم شین

هنر از دیدگاه مارکسیستی

مهرداد پرولتاریا

 

  نقد هنر بورژوایی و مدرن
 
مارکسیست‌ها به هنر مدرن (مانند دادائیسم، سوررئالیسم، و هنر انتزاعی)
 نگاه انتقادی دارند. 
به این دلیل 
که این آثار غالباً غیرسیاسی، ذهنی و فردگرایانه‌اند و از مشکلات واقعی جامعه فاصله می‌گیرند.
 
دلیل انتقاد مارکسیست های کذایی از هنر مدرن کذایی،
محتوای نامطلوب آن به زعم مارکسیست های بی خبر از مارکسیسم (استالینیست ها و اعجوبه های دیگر) است:
 
۱
 غیر سیاسی بودن آثار هنری مدرن
 
۲
ذهنی  بودن آثار هنری مدرن
 
۳
ایندیویدوئالیستی  بودن آثار هنری مدرن
 
۴
 از مشکلات واقعی جامعه فاصله گرفتن آثار هنری مدرن
 
به دعوی مربوط به غیرسیاسی و ذهنی بودن آثار هنری هنر مدرن
اشاره شد.
 
۳
ایندیویدوئالیستی  بودن آثار هنری مدرن
 
ایندیویدوئآلیسم (فردگرایی) چیست؟
 

ایندیویدوئالیسم (فردگرایی)

۱
·    ایندیویدوئالیسم واژه ای لاتینی است.

۲
·    ایندیویدوئالیسم به طرز تفکر، طرز رفتار و یا به درک تئوریکی (استنباط نظری) ئی اطلاق می شود که فرد بشری را با حقوق، منافع و حوایجش، مقدم بر جامعه بشری قلمداد می کند.

·    (یعنی دیالک فرد و جامعه را وارونه می سازد.
·    یعنی نقش تعیین کننده را از آن فرد جا می زند.
·    دیالک فرد و جامعه فرمی از بسط و تعمیم دیالک جزء و کل است.
·    نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن کل است.
·    ایندیویدوئالیسم آن را وارونه می سازد و نقش تعیین کننده را از آن جزء جا می زند و باد در غبغب می اندازد.  
·    مترجم)

۳
·    ایندیویدوئالیسم در دوره آغازین جامعه بورژوایی به مثابه برجسته سازی ارزش و عزت فرد بشری، به مثابه مطالبه هومانیستی آزادی اعضای جامعه از قید و بند فئودالی و به مثابه شکوفایی فکری و اخلاقی شخصیت تلقی می شد و در مبارزه ایده ئولوژیکی بورژوازی جوان در ادبیات کلاسیک بورژوایی، اقتصاد سیاسی، جامعه ـ تئوری و فلسفه آن، اعتبار بخشیده شده بود.   

۴
·    این ایدئال با توسعه پیش رونده کاپیتالیسم (سرمایه داری)، با حاکمیت مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، با استثمار و ستم و سرکوب کاپیتالیستی و با انحلال «عزت شخصی در ارزش مبادله» (مارکس)، هر چه بیشتر در تضاد با واقعیت قرار گرفت.

۵
·    ایندیویدوئالیسم هر چه بیشتر برای توجیه مسائل زیر به خدمت گرفته شد:

الف
·    برای توجیه استثمار و ستم  کاپیتالیستی

ب
·    برای توجیه گرایش سودجویانه ی کاپیتالیستی

پ
·    برای توجیه رقابت کاپیتالیستی

ت
·    برای توجیه تضاد آشتی ناپذیر فرد با جامعه بورژوایی  

ث
·    برای توجیه جنگ همه بر ضد همه.

۶
·    فرم های نمودین مدرن ایندیویدوئالیسم بورژوایی به شرح زیرند:

الف
·    اگوئیسم بی رحمانه و بی حد و حصر

ب
·    ثروت اندوزی بی حد و حصر بویژه اعضای طبقه حاکمه

پ
·    استفاده از هر آنچه که سودآور باشد.

ت
·    به مثابه بیانگر گرایش بهره وری حداکثر سرمایه

ث
·    حراج کلی کلیه روابط انسانی

ج
·    در نظر گرفتن دیگر انسان ها فقط به عنوان اشیای مصرفی

ح
·    بیگانگی انسان ها و بی اعتنایی آنها نسبت به جامعه و همنوع

۷
·    اخلاق زدایی و جنایت و غیره جزو فرم های نمودین  مدرن ایندیویدوئالیسم بورژوایی اند.
 

۸
·    ایندیویدوئالیسم، همزمان در کلیه فرم های ایده ئولوژی و جهان بینی امپریالیستی نفوذ می کند که به بهانه دفاع از «آزادی» و «حقوق» فرد بر ضد «کلکتیویسم کمونیستی» به توجیه مسائل زیر می پردازند و بر ضد وحدت سازمان یافته زحمتکشان مبارزه می کنند:

الف
·    به توجیه طرز تفکر و طرز رفتار ایندیویدوئالیستی می پردازند.

ب
·    به توجیه ریشه های اجتماعی طرز تفکر و طرز رفتار ایندیویدوئالیستی می پردازند.

پ
·    قبل از هم به توجیه مالکیت خصوصی بر وسایل تولید می پردازند.

۹
·    این  در  تئوری های زیر تبیین می یابد:

الف
·    در مسئولیت  و نقش رهبری خاص سرمایه داران در جامعه

ب
·    در مقابل هم قرار دادن نخبگان و توده های بی ارج و ارزش (زباله واره) در روانشناسی توده

پ
·    در طرح های نظری جامعه شناسی بورژوایی و روانشناسی اجتماعی 

ت
·     در فونکسیون اجتماعی جامعه شناسی بورژوایی و روانشناسی اجتماعی 

۱۰
·    اگر امروزه خیلی از جامعه شناسان بورژوایی، به «طبیعت اجتماعی» فرد اذعان دارند و چه بسا حتی برنامه آنتی ایندیویدوئالیستی مبنی بر «وحدت فرد و جامعه» تدوین می کنند، نباید فراموش کرد که آماج واقعی آنها تشکیل سیستم حتی الامکان بی عیب و نقصی از متدهای هدفگرا به نیات زیر است:

الف
·    به نیت دمساز سازی انسان های زحمتکش با جامعه کاپیتالیستی

ب
·    به نیت دمساز سازی انسان های زحمتکش با نظام صاحبان سرمایه تحت سودگرایی کاپیتالیستی و حاکمیت انحصارات.

۱۱
·    این آماج در خدمت تئوری وسیعا رایج درونی سازی (هضم و جذب و پذیرش) هنجارها و قواعد از سوی فرد است که توسط طبقه حاکمه و نهادهای آن تعیین شده اند.
·    فردی که به طرز انتزاعی و ایزوله درک می شود.

۱۲

·    این پرده پوشی و توجیه ایندیویدوئالیسم و بنیان های اقتصادی و سیاسی اش خود را در این نیز نشان می دهد که سودگرایی کاپیتالیستی، مثلا و ضمنا توسط تالکوت پارسونس مجزا از مناسبات تولیدی کاپیتالیستی، به حساب «ساختار نهادین (مؤسساتی) جهان غرب» گذاشته می شود و بدین طریق، به صورت «پدیده ای کانلا طبیعی» تحریف می شود که گویا کمترین ربطی به شرایط اقتصادی و اجتماعی کاپیتالیسم (سرمایه داری) ندارد.

۱۳
·    در جامعه سوسیالیستی بر بنیان مالکیت جامعه ای بر وسایل تولید، بر بنیان وحدت اخلاقی ـ سیاسی کل خلق و بر بنیان مطابقت قانونمند منافع جامعه ای، کلکتیو و فردی و همچنین بر بنیان جایگاه اجتماعی نوین مبتنی بر برابرحقوقی و مسئولیت شناسی فرد، ایندیویدوئالیسم بورژوایی، هم در تئوری و هم هم در عمل، شالوده  اجتماعی توسعه و تأثیر خود را از دست می دهد و کلکتیویسم سوسیالیستی هر چه بیشتر به طرز تفکر و طرز رفتار تعیین کننده انسان ها مبدل می شود.

ایندیویدوئالیسم

فردگرایی

 

https://hadgarie.blogspot.com/2020/06/blog-post_47.html


ایندیویدوئالیسم

(فردگرایی)

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13227

 

پایان


 

ایندیویدوئالیسم

(فردگرایی، اصالت فرد)

ضد کلکتیویسم

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11301

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11306

 

۳

 http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11310

 

پایان

ادامه دارد.