۱
باشد که همدل باشیم
بدون راهیابی به راز یکدیگر
همدل
یعنی
هماندیش
دوست صمیمی و جانی
دوستی
مبتنی بر شناخت متقابل است.
این بدان معنی است
که
همدلی
پایان برپایی دیواری از راز میان حریف و حبیب است.
در نتیجه می توان گفت
که
در این پیش شرط حریف
عیب و ایرادی منطقی هست.
راز چیست؟
دلیل تشکیل دیواری از راز
میان حریف و حبیب چیست؟
۲
باشد که همدل باشیم
بدون راهیابی به راز یکدیگر
یکی از خدمات مهم محمد زهری به فرهنگ ما
دیالک تیک نیاز و راز و ناز
است
که
به میراث نهاده است.
مراجعه کنید
به
تحلیل اشعار محمد زهری
مثال:
گنگ
حریف
به احتمال قوی
به این حقیقت امر واقف است
که
کشف راز
پایان نیاز است.
به معنی سقوط عمیق او ست.
در نتیجه
دلش می خواهد که همدل کذایی
به
راز او
پی نبرد
و
در نتیجه
وابسته همیشگی او باشد
و
بسان سگی
به دنبالش کشیده شود.
ادامه دارد.
دیالک تیک نیاز و راز و ناز
است
که
به میراث نهاده است.
مراجعه کنید
به
تحلیل اشعار محمد زهری
مثال:
گفت با دشت ها، حدیث نیاز
خواند در گوش تکدرخت، آواز
داد پیغام راز را به نسیم
تا رساند به آشنای قدیم
معنی تحت اللفظی:
نی تنهارو حدیث نیازش را با دشت ها در میان گذاشت
و
در
گوش درخت تک و تنها،
آواز خواند.
برای رساندن پیغام رازآمیز به گوش آشنای قدیم،
دست به دامن پیک نسیم شد.
محمد زهری
از مجموعه برای هر ستاره
تهران ـ ۶ دی ۱۳۳۱
سوز و گداز است، مرا
شکست ناز است، مرا
عقده راز است، مرا
داغ نیاز است، مرا
ناله ی ساز است، مرا
همت باز است، مرا
لیکن در پیش رخت
گنگ و زبان بسته شدم!
فسون مار است، تو را
رنگ بهار است، تو را
لاله عذار است، تو را
زیب و نگار است، تو را
میل قرار است، تو را
بوی دیار است، تو را
لیکن از این خامشی ات
سوخته و خسته شدم!
پایان
ویرایش
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
در
فلسفه محمد زهری،
عاشق
مظهر نیاز است:
نیازمند معشوق است.
معشوق
با
مشاهده نیاز عاشق
واکنش طبیعی ـ غریزی نشان می دهد.
شروع به ناز می کند.
طاقچه بالا می گذارد.
این هنوز چیزی نیست.
معشوق
میان خود و عاشق
دیواری از راز برپا می دارد.
عاشق
برای بالارفتن از دیوار راز
خود را به آب و آتش می زند.
یکی از علل خستگی مفرط عاشق حل دشوار معمای راز است.
کشف راز معشوق
به معنی شکست او در مصاف عشق است.
به معنی سقوط او به درجه آدم های عادی و پیش پا افتاده است.
حالا می توان به پیش شرط حریف اندیشید:
۳
باشد که همدل باشیم
بدون راهیابی به راز یکدیگر
به احتمال قوی
به این حقیقت امر واقف است
که
کشف راز
پایان نیاز است.
به معنی سقوط عمیق او ست.
در نتیجه
دلش می خواهد که همدل کذایی
به
راز او
پی نبرد
و
در نتیجه
وابسته همیشگی او باشد
و
بسان سگی
به دنبالش کشیده شود.
ادامه دارد.