۱۴۰۴ تیر ۲۰, جمعه

درنگی در خرافه مبتنی بر هوش مصنوعی

‪Publizistische Richtlinien zum Umgang mit „KI“ im SWR‬‏ 
 
درنگی
از
میم حجری
 

 طبقه کارگر نیروی مولده است
و شکل دهنده کالا است
ولی کم کم هوش مصنوعی و ربات‌ها دارند جا کارگر را هم از نظر فیزیکی و هم از نظر هوش و خرد پر میکنند
هاشمی



طبقه کارگر و یا پرولتاریا
یک مفهوم فلسفی است.

طبقه کارگر

سوبژکت تاریخ است.

سوبژکت تاریخ

در گذار جامعه بشری از فرماسیون اقتصادی معینی به فرماسیون اقتصادی دیگر

نقش تعیین کننده به عهده دارد.

بدون طبقه کارگر

گذار از سرمایه داری به سوسیایلسم محال است. 

 
نیروهای مولده هم یک مفهوم فلسفی (ماتریالیسم تاریخی) است.

 
فلسفه چیست؟

 
فلسفه به لحاظ موضوعی چه فرقی با مثلا شیمی و فیزیک و بیولوژی و علوم دیگر دارد؟

 
نیروهای مولده 

هزاران سال قبل از تشکیل پرولتاریا وجود داشته اند و دم به دم توسعه یافته اند.

 
نیروهای مولده = وسایل تولید و مواد خام و علم و فن و نحوه استخراج مواد خام و ایزار کار و انسان مولد و زحمتکش

 
هوش مصنوعی

 هم یکی از نیروهای مولده است.

 
هوش مصنوعی قبل از اینکه قادر به انجام کاری باشد
باید توسط بشر تغذیه اطلاعاتی و اسلوبی شود.

 
فرق هوش مصنوعی با بشر
این است که هوش مصنوعی تابع بشر است.

 
بشری که انتزاعی و کلی نیست.
بشری که خصلت مشخص و طبقاتی داردو
جهان بینی دارد.
منافع دارد.

 
مثال:
از اطلاعات واحدی
می توان بهره گیری های به کلی ضد و نقیض کرد.

 
فرق یک مارکسیست با یک مثلا پوزیتیویست و پراگماتیست و فقیه و ادیب همین جا ست.

 
تئوری و دانش بسته به متد و یا اسلوب معین

 جامه عمل می پوشد.

 
چون
تئوری در دیالک تیک تئوری و متد وجود دارد.

 
به همین دلیل
تحلیل دیالک تیکی بیت شعری و یا سخنی
با تحلیل متافیزیکی آن از زمین تا آسمان تفاوت دارد.

 
مثال
ما ۲۵ سال است که آثار ادبی و نظری و هنری و غیره را تحلیل دیالک تیکی می کنیم.

 
مقایسه کنید با تحلیل های بند تنبانی تاکنونی
تا ببینید که تفاوت متد از کجا ست تا به کجا.

 
بدون فلسفه مارکسیستی نمی توان به کشف حقیقت نایل آمد.

 
با هوش مصنوعی کشف حقیقت محال است.

 

پایان

فرهنگ مفاهیم فلسفی (د) دیکتاتوری پرولتاریا (۳)

Ist möglicherweise ein Bild von Text „Sinnesdiktatur oder Diktatur des Proletariats? wahlt KPD 김해품진 ひ LISTE 3“     

پروفسور دکتر گونتر هیدن  

برگردان

 شین میم شین

 

 

۲۱

·    پرولتاریا دموکراتیک ترین طبقه در میان همه طبقات اجتماعی است.

 

۲۲

·    پرولتاریا بنا بر موضع و موقعیت طبقاتی خویش، استثمار طبقات دیگر را هرگز آماج خود قرار نمی دهد.

 

۲۳

·    طبقات اجتماعی دیگر ـ اما بر عکس ـ درست به نیت استثمار توده ها، حاکمیت سیاسی خود را بر پا می دارند.

 

۲۴

·    مبارزه طبقه کارگر ـ بر خلاف مبارزه طبقات اجتماعی دیگر ـ تشکیل جامعه ای را آماج خود قرار می دهد که در آن، استثمار انسان به وسیله انسان ریشه کن می شود و دولت نیز همراه با دستگاه فشار خویش رو به زوال می رود و محو می شود.

 

۲۵

·    وقتی که پرولتاریا در مبارزه بر ضد بورژوازی بالضروره (جبرا) به مثابه طبقه متحد می شود، از طریق انقلاب خود را به درجه طبقه حاکمه ارتقاء می دهد و به مثابه طبقه حاکمه مناسبات تولیدی کهنه را از بین می برد، ضمنا همراه با این مناسبات تولیدی، شرایط وجود تضادهای طبقاتی را، یعنی طبقات به طور کلی را و همراه با آن، حاکمیت خود را ـ به مثابه طبقه ـ از بین می برد»، کلاسیک های مارکسیسم می گویند.

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۴، ص ۴۸۲)

 

۲۶

·    سوسیالیسم به مثابه نتیجه مبارزه طبقاتی طبقه کارگر پدید می آید.

 

۲۷

·    تسخیر قدرت به وسیله طبقه کارگر به طور اوتوماتیک به از بین رفتن طبقات استثمارگر و مبارزه طبقاتی منجر نمی شود.

 

۲۸

·    دیکتاتوری پرولتاریا ادامه مبارزه طبقاتی پرولتاریای پیروزمند بر ضد بورژوازی مغلوب هنوز موجود است که در تلاش برای بر قراری مجدد قدرت خویش است.

 

۲۹

·    ضرورت  دیکتاتوری پرولتاریا از شرایط مبارزه طبقاتی نشئت می گیرد.

 

۳۰

·    میزان اعمال قهر از سوی  پرولتاریا به مقاومت طبقات استثمارگر سرنگون شده وابسته است.

 

۳۱

·    دیکتاتوری پرولتاریا فقط به اعمال قهر محدود نمی شود.

 

۳۲

·    اعمال قهر ماهیت دیکتاتوری پرولتاریا را تشکیل نمی دهد.

 

۳۳

·    تفاوت دیکتاتوری پرولتاریا با دیکتاتوری طبقات استثمارگر نیز در همین نکته است.

 

۳۴

·    دیکتاتوری پرولتاریا شرایط لازم را برای اجرا و مؤثر واقع شدن قوانین توسعه سوسیالیستی فراهم می آورد، ابتکارات خلاق توده های خلق را آزاد می سازد.

·     توده هائی که تنها با کردوکار آنها قوانین سوسیالیستی مؤثر واقع می شوند.

 

۳۵

·    به واسطه دولت سوسیالیستی ـ به مثابه ابزار اصلی ساختمان سوسیالیسم و کمونیسم ـ طبقه کارگر در اتحاد با دهقانان زحمتکش و دیگر اقشار زحمتکش جامعه، کار اقتصادی ـ سازمانی و فرهنگی ـ تربیتی غول آسائی را برای تشکیل جامعه نوین به انجام می رساند.

 

ادامه دارد.

گشتی در گلشن راز (اثری از شیخ محمود شبستری) (۸)

عکس جلد کتاب گلشن راز   

شیخ محمود شبستری

( ۶۸۷ ق ـ )

گلشن راز 

گشتی

از

شین میم شین

 
۱

چه شک داری در آن، کاین چون خیال است

که با وحدت دویی عین محال است.

معنی تحت اللفظی:

اگر شک داشته باشی در اینکه دوئالیسم در مونیسم خیالی بیش نیست و محال است،

(یعنی دوئآلیسم با مونیسم ناسازگار است)

باید بگویم:

عدم مانند هستی بود یکتا

همه کثرت ز نسبت گشت پیدا

معنی تحت اللفظی:

نیستی هم بسان هستی واحد بود.

کثرت از نسبت پدید آمده است.

 

شیخ 
در این دو بیت مفاهیم مونیسم (وحدت) و دوئالیسم (ثنویت، دوئی)
 را 
مطرح می کند و به بحث می کشد.
 
دوئالیسم
 (ثنویت، دوئی)
 

۱

  • دوئالیسم به آموزه ثنویت اطلاق می شود.

۲

  • دوئالیسم عنوانی است برای طبقه ای از جهان بینی های ایدئالیستی که منکر وحدت جهان اند و به جای آن ثنویتی را برای تعیین بنیادی واقعیت عینی به کار می برند.

۳

  • این ثنویت به نظر دوئالیسم از اصول و عرصه های وجودی متضاد و یا همسان تشکیل می یابد.

۴

  • به عنوان مثال:

الف

  • دوئالیسم ماده و روح (شعور)

ب

  • دوئالیسم ماده و فرم

پ

  • دوئالیسم جسم و جان (روح)

ت

  • دوئالیسم اوبژکت و سوبژکت (عین و ذهن)

ث

  • دوئالیسم پدیده و چیز در خود

ج

  • دوئالیسم ضرورت و آزادی (جبر و اختیار)

ح

  • دوئالیسم خیر و شر (هابیل و قابیل)

۵

  • عنوان «دوئالیسم» را برای اولین بار کریستیان ولف به کار برده است.

۶

  • او فلسفه هائی را که برای توضیح جهان، وجود چیزهای روحی و مادی را می پذیرند، دوگرا (دوئالیستی) نامیده است.

۷

  • دوئالیسم فلسفی ماهیتا فرم لائیک شده دوئالیسم مذهبی، به ویژه تقسیم جهان به دنیا و آخرت از سوی مسیحیت بوده است.
ادامه دارد.

خود آموز خود اندیشی (۱۲۶۲)

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت چهاردهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

به شهری در از شام، غوغا فتاد

گرفتند پیری مبارک نهاد

معنی تحت اللفظی:

در شهری از سوریه که دستخوش آشوب شده بود،

یکی از بزرگان پارسای شهر را بازداشت کردند.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

از ناآرامی در یکی از شهرهای سوریه و دستگیری پیری سخن می گوید.

او برای توصیف پیرمرد از صفت «مبارک نهاد» استفاده می کند.

مفهوم «مبارک نهاد» از تئوری بنیاد سعدی سرچشمه می گیرد.

بنا بر این تئوری باطل و غیرعلمی و خرافی و ارتجاعی، همه چیزها، از جماد و نبات و جانور تا انسان، به نیک بنیاد و بد بنیاد طبیعی، خدادادی، مادرزادی و تغییر ناپذیر طبقه بندی می شوند.

 

منظور از پیران و بزرگان و غیره در آثار سعدی

اعضای طبقات حاکمه برده دار و فئودال بوده است.

پیر مبارک نهاد

احتمالا

در آشوب شهر شرکت کرده و نقش رهبری مردم ناراضی را کم یا بیش، مستقیم یا غیر مستقیم به عهده گرفته بود.

 

ادامه دارد.

درنگی در هشداری از محسن وثوقی (موساد و جمهوری اسلامی) (۱۱)

 

 سازمان اطلاعات و عملیات ویژه 

(موساد) 


محسن نامه
محسن وثوقی
«یاد داشت های یک شاهد»
(۵ تیر سال ۱۴۰۴)

درنگی
از
شین میم شین
 
محسن وثوقی
 
 پرسش ملت این است: 
چرا هیچ‌کس پاسخگو نیست؟
چرا پس از این‌همه نفوذ، ترور، و عملیات دقیق، 
هیچ نهاد امنیتی کشور حتی یک جمله رسمی برای افکار عمومی ندارد؟ 

وزارت اطلاعات، کجای این ملت ایستاده است؟

در ساختار جمهوری اسلامی،  چه نهادی مسئول دفاع پیش‌دستانه، کشف نفوذ و پاسخ به تهدیدات راهبردی است، اگر نه وزارت اطلاعات؟ 

و کار به جایی رسیده که اکنون فراجا مأمور شناسایی ریزپرنده‌ها، نفوذی‌ها، خائنین و خودفروخته‌ها  شده است!

 
پس  وظیفه نهادهای اطلاعاتی و امنیتی دقیقاً چیست؟
 
ما نمی دانیم که محسن وثوقی کیست  و چکاره است.

مهم هم نیست.

محسن وثوقی 
بلافاصله پس از فرود آمدن ضربه بر سر جمهوری اسلامی
به نمایندگی از طرف ملت ایران به منبر رفته است و گردو خاک به پا کرده است:
 
 پرسش ملت این است: 
چرا هیچ‌کس پاسخگو نیست؟

اولا
بلافاصله پس از ضربه که نمی توان سر بلند کرد و تجزیه و تحلیل علمی و عقلی و عینی کرد و به انتقاد از خود پرداخت.
 
اتفاقا
جمهوری اسلامی ایران از این آزمون دشوار سر بلند بیرون آمده است:
 
 چند دقیقه از بمباران صدا و سیما نگذشته بود،
که بانگ بی بند صدا و سیما در فضای کشور طنین افکنده است.

هیچ کشور دیگری در جهان 
سریعتر و بهتر از جمهوری اسلامی ایران 
نمی توانست کارگردانان مقتول و مجروح را و دستگاه های کومونیکاسیون سراسری را جایگزین و راه اندازی کند.


هیچ کشور دیگری در جهان 
سریعتر و بهتر از جمهوری اسلامی ایران
نمی توانست عالی ترین مقامات نظامی و علمی و سیاسی مقتول را جایگزین سازد.
اگر چه دشمن همچنان فعال بود و جایگزین ها را هم ترور می کرد.

خصلت حملات ناگهانی و غافلگیر کننده همیشه همین است.
مگر دولت امریکا 
به حمله فاشیسم ژاپن بر پرل هاربر سریعتر و بهتر واکنش نشان داد؟
 
مگر دولت روسیه به حمله غافلگیرانه بر پایگاه تسلیحات هسته ای اش توسط همین موساد و سیا و ام آ ی ۶
سریعتر و بهتر واکنش نشان داد؟
 
دولت روسیه
پس از یک ماه
 وزیر ترابری کشور را بر کنار ساخت و احتمالا کشت و تپانچه ای در کنار جسدش گذاشت و گفت که خودکشی کرده است.
 
دولت جمهوری اسلامی 
در کشف مخفیگاه های عوامل نفوذی 
و
 خنثی سازی توطئه ها و ترورهای برنامه ریزی شده بعدی 
به طرز موفقیت آمیزی 
فعال بوده است و است.
 
دشواری کار این است که دشمن با تکیه بر ستون پنجم ایرانی اش 
از سالها قبل مشغول شناسایی و سازماندهی بوده است.

پیوند سازمان تروریستی ـ آنارشیستی مجاهدین خلق و غیره با اعضای دولتی و نظامی و مذهبی جمهوری اسلامی ایران،
چه بسا
پیوند خانوادگی است.

مثلا پسر جنتی از اعضای این سازمان شیعی بوده است و اعدام شده است.
 
ضمنا
سازمان های بین المللی به ظاهر بی طرف مثلا سازمان انرژی اتمی
به مثابه منابع اطلاعاتی سازمان های اطلاعاتی امپریالیستی عمل کرده اند و می کنند.
توریست های رنگارنگ و غیره و غیره نیز.
 
دشمن ضمنا زندان ها و پاسگاه و پایگاه های نظامی را به بمب بسته است و دهها تن از کارمندان را کشته است تا روند شناسایی و بازپرسی را سد کند.
 
کدام ملت ایران در این واویلا
 انتظار پاسخگویی از دولت داشته است؟
 
ادامه دارد.