۱۳۹۵ آذر ۱۰, چهارشنبه

سیری در گفت و گوی شهاب شهسوار و رئیس دانا (3)


فریبرز رئیس‌دانا
 (۱۳۲۷) 
سرچشمه:
صفحه فیسبوک روزبه نوید 
ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی

شهاب:
  
به نظرتان میراث فیدل کاسترو برای جهان چه بود؟

رئیس دانا:

 انقلاب کوبا در همه جهان تاثیر گذاشت.
چرا که همانگونه که درباره این انقلاب گفته‌ شده‌است
«انقلاب در انقلاب بود»
هم شرایط عینی و هم شرایط ذهنی را می ‌ساخت.

 انقلاب کوبا یک ماجراجویی گروهی از چریک‌ های کوهستانی نبود.
انقلاب کوبا درک نارضایتی ‌های مردم بود و پیدا کردن راه حلی
برای اینکه این نارضایتی‌ها بتوانند
 از شرایط عینی به شرایط ذهنی گذر کنند.
و از آنجا که مردم زیر شکنجه و فشار دیکتاتور باتیستا بودند،
 مانند خیلی از کشورها و جوامع دیکتاتوری که
 دلسردی‌ های سختی بر جامعه حاکم می ‌شود،
 در آنجا نیز ابتکار عمل کاسترو این بود که
این دلسردی را شکست.

·        ما این فراز از مصاحبه رئیس دانا را نخست تجزیه و بعد تحلیل می کنیم تا از موضوع خارج نشویم و پرت و پلا تحویل این و آن ندهیم:

1
به نظرتان میراث فیدل کاسترو برای جهان چه بود؟

·        لامصب، خاکستر کاسترو هنوز دفن نشده و تو از «بود» استفاده می کنی.

·        راستی میراث فیدل کاسترو برای بشریت چیست؟

2
رئیس دانا:
 انقلاب کوبا در همه جهان تاثیر گذاشت.
چرا که همانگونه که درباره این انقلاب گفته‌ شده‌است
«انقلاب در انقلاب بود»
هم شرایط عینی و هم شرایط ذهنی را می ‌ساخت.

·        چرا رؤسای دانا به پرسش شهسواران وقعی نمی نهند؟

·        حریف از میراث کاسترو می پرسد و رئیس دانا هر چه میلش می کشد، تحویلش می دهد.  

3
رئیس دانا:
 انقلاب کوبا در همه جهان تاثیر گذاشت.

·        این نظر رئیس دانا نادرست نیست.
·        این ولی پاسخ پرسش شهسواران نیست.
·        جهان کل مادی واحدی است و هر پدیده ای در آن ـ چه بلحاظ مثبت و چه بلحاظ منفی ـ مؤثر می افتد.

·        راستی انقلاب کوبا چی بود؟  

4
رئیس دانا:
 انقلاب کوبا در همه جهان تاثیر گذاشت.
چرا که همانگونه که درباره این انقلاب گفته‌ شده‌ است
«انقلاب در انقلاب بود»

·        اولا کی گفته که انقلاب کوبا، انقلاب در انقلاب بوده است؟

·        ثانیا حتما باید انقلابی انقلاب در انقلاب باشد تا در جهان تأثیر گذارد؟

·        عنگلاب اجامر جماران ضد انقلاب بود، غلبه ی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی بر انقلاب بورژوائی سفید بود.
·        ضد انقلاب بورژوائی سفید بود.
·        رستاوراسیون بود.
·        احیای شرایط ماقبل انقلاب بورژوائی سفید بود.
·        با این حال در جهان تأثیر مخرب و منفی گذاشت.

·        تأثیرگذاری هر پدیده به دلیل وحدت مادی جهان است و نه به دلایل من در آوردی از قبیل «انقلاب در انقلاب»

5
رئیس دانا:
 انقلاب کوبا در همه جهان تاثیر گذاشت.
چرا که همانگونه که درباره این انقلاب گفته‌ شده ‌است
«انقلاب در انقلاب بود»
هم شرایط عینی و هم شرایط ذهنی را می ‌ساخت.

·        از دید رئیس دانا، انقلابی که انقلاب در انقلاب باشد، «هم شرایط عینی را می سازد و هم شرایط ذهنی را.»

·        منظور رؤسای دانا از  مفاهیم شرایط عینی و شرایط ذهنی چیست؟  

·        اصلا شرایط عینی و شرایط ذهنی چه چیزی در مد نظر رؤسای دانا ست؟

·        شرایط عینی و ذهنی جامعه در مد نظر اند و یا شرایط عینی و شرایط ذهنی انقلاب؟  

6
رئیس دانا:
انقلاب کوبا یک ماجراجویی گروهی از چریک‌ های کوهستانی نبود.
انقلاب کوبا درک نارضایتی ‌های مردم بود و
پیدا کردن راه حلی برای اینکه این نارضایتی‌ها بتوانند
 از شرایط عینی به شرایط ذهنی گذر کنند.

·        رئیس دانا معنی  مفاهیمی را که بر زبان می راند، نمی داند.
·        انقلاب اجتماعی یعنی گذار از فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی نازل به عالی.
·        مثلا گذار از فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری.

7
انقلاب کوبا
یک ماجراجویی گروهی از چریک‌ های کوهستانی نبود.

·        انقلاب که نمی تواند ماجراجوئی کسی باشد.

·        رئیس دانا رد این جمله چه اندیشه ای را می خواهد تبیین دارد؟

8
انقلاب کوبا
درک نارضایتی ‌های مردم بود  

·        درک نارضایتی مردم را که نمی توان انقلاب نامید.
·        درک نارضایتی مردم چیز سوبژکتیوی است.
·        انقلاب اما چیز اوبژکتیوی است.
·        انقلاب یعنی تحول مناسبات تولیدی حاکم.
·        انقلاب یعنی سلب مالکیت از طبقه حاکمه مثلا فئودال توسط بورژوازی.
·        انقلاب یعنی تخریب دستگاه دولتی حاکم و تسخیر اهرم های سیاسی جامعه برای تصاحب وسایل اساسی تولید (کارخانه ها، بانک ها، اراضی کشت، مزارع، مراتع، بیمارستان ها، مستغلات، رسانه ها و غیره)   

 9
انقلاب کوبا
پیدا کردن راه حلی
برای اینکه این نارضایتی‌ ها بتوانند
 از شرایط عینی به شرایط ذهنی گذر کنند.

·        منظور رئیس دانا از گذار نارضایتی مردم از شرایط عینی به شرایط ذهنی چیست؟

·        نارضایتی مردم جزو شرایط سوبژکتیو (ذهنی) است و نه جزو شرایط اوبژکتیو (عینی).
·        عینی یعنی آنچه که مستقل از سوبژکت مورد نظر است.
·        عینی یعنی آنچه که مستقل از توده است.
·        مثلا قحطی یک پدیده عینی است.
·        سیل و سونامی و آتشفشان پدیده های عینی اند.
·        اصلا دست مردم نیستند.
·        اصلا اراده و میل و هوس و خواست مردم در تشکیل آنها نقش تعیین کننده ای ندارد.

10
و از آنجا که مردم زیر شکنجه و فشار دیکتاتور باتیستا بودند،
 مانند خیلی از کشورها و جوامع دیکتاتوری که
 دلسردی‌ های سختی بر جامعه حاکم می ‌شود،
 در آنجا نیز ابتکار عمل کاسترو این بود که
این دلسردی را شکست.

·        حریف از میراث کاسترو پرسیده است.
·        ظاهرا میراث کاسترو غلبه بر دلسردی مردم بوده است.

·        دلسردی یک پدیده پسیکولوژیکی است.
·        فیدل کاسترو حقوق دان بوده است و نه روانکاو.

·        یکی از هنرهای فیدل کاسترو و یکی از فونکسیون های او، امید دادن به توده و سازماندهی توده بوده است.

·        اگر رؤسای دانا به سخنرانی های کاسترو که اخیرا از رسانه های امپریالیستی پخش می شوند، چند ثانیه گوش داده باشند، به مفهوم اوپتیمیسم (خوش بینی فلسفی ـ تاریخی، امید) برمی خورند.

·        اوپتیمیسم یکی از خصوصیات اصلی پرولتاریا است.

·        یکی از معیارهای ایده ئولوژیکی اصلی مرزبندی پرولتاریا با طبقه حاکمه فئودالی، فوندامنتالیستی و امپریالیستی همین اوپتیمیسم است.

·        معیار ایده ئولوژیکی اساسی دیگر پرولتاریا چیست؟

ادامه دارد.

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (490)


فصل بیستم
توسعه علوم طبیعی و فلسفه بورژوائی واپسین:
فیزیک، بیولوژی، روانشناسی
جان ارپن بک
اولریش روزه برگ
برگردان
شین میم شین

پیشکش به 


سرهنگ سیف الله غیاثوند
(۱۳۲۰ ـ ۱۳۶۷) 

بخش سوم
بیولوژی (زیست شناسی) 
 ادامه

66

کارل لودویگ برتالانفی 
(1901 ـ 1972)
از بیولوگ های نظری و سیستمتئوریسین های برجسته
از اعضای آکادمی علوم امریکا و آکادمی طبیعت پژوهی آلمان
از آثار او
بیولوژی نظری (1932)
جهانتصویر بیولوژیکی (1949)

·        هولیست های دیگر از قبیل اسموت، مایر ـ ابیش و بویژه برتالانفی تأکید بر آن داشتند که مفهوم کلیت را باید از مفهوم هدف مجزا ساخت.

·        مراجعه کنید به کل، کلیت، هولیسم (کلگرائی)، هدف در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

67

·        نظام کلیتی از دید آنها پدیده ای تجربی (امپیریکی) است.
·        اما مفهوم هدف ـ بر عکس آن ـ بافت انتروپومورفی است.

·        (انتروپومورف به انسان واره تصور و تصویر کردن مشخصات چیزها اطلاق می شود.
·        مثلا الهه ها که به صورت تندیس انسانی در آورده می شوند. مترجم)  

68

نیکولای هارتمن
 (1882 ـ 1950)
فیلسوف و پروفسور فلسفه آلمانی
از اونتولوگ های بنیادی
نماینده رئالیسم انتقادی
از نوسازان مهم متافیزیک در قرن بیستم
آثار او:
اونتولوژی (4 جلدی)
جلد اول: بنیانگذاری اونتولوژی
جلد دوم: امکان و واقعیت
جلد سوم: ساختمان جهان واقعی
جلد چهارم: آموزش مقوله ای و فلسفه طبیعت
فلسفه ایدئالیسم آلمان
اتیک
ارسطو و هگل
خطوط اصلی متافیزیک شناخت
فکر فلسفی و تاریخ آن

·        نیکولای هارتمن در اونتولوژی بلحاظ فلسفی قاطع تر از همه در عرصه علوم طبیعی تا معارف ماتریالیستی ـ دیالک تیکی پیش رفت ودر «اونتولوژی وجود روحی» همزمان به تدوین تئوری کلی ـ عرفانی جامعه و تاریخ نایل آمد.

69
·        نیکولای هارتمن از اندیشه ای شروع به حرکت کرد که بنا بر آن، بافت جهان شیئی لایه به لایه است.

70
·        توالی (پشت سر هم آیی) لایه های وجود بنا بر قوانین «بغرنج تر گشتن» خاص، «فراتشکیل» (تشکیل بالنده)  می شوند و به «فرا فرم یابی» (فرم یابی بالنده، تعالی یابنده)  می رسند.
·        او ضمنا ایده ی برگشت ناپذیری لایه های فوقانی به سطح لایه های تحتانی را مطرح کرد.
·        (نیکولای هارتمن، «مسائل فلسفی اساسی بیولوژی»، 1912،
·        «جهان رئال. مسائل آموزش مقوله ای عام»، 1940)  

71
·        از دید او این لایه ها ـ به زبان مارکسیستی ـ مستقل از شعور انسانی وجود دارند.
·        یعنی عینی ـ واقعی اند. 

72
·        بنظر او، طبیعت عبارت است از کمپلکس بی پایانی از سلاسل علی، اشیاء طبیعی، سیستم هائی از تأثیر گذاری، ساخت های نسبتا ثابت و پویا. 

73
·        قوای خارجی سیستم های نازل تر، همزمان، قوای داخلی سیستم های عالی ترند.  


74
·        شناخت کلی پیوندهای علی دخیل در هر سیستم منفرد، در پیوند سیستم ها و در پیوند لایه ها عملا امکان پذیر نیست. 
·        کشف این پیوند علی کلی اما وظیفه پایان ناپذیری است.

75
·        متد تحقیقی نیکولای هارتمن، عبارت است از وحدت متد استنتاجی با متد استقرائی.    

76
·        نیکولای هارتمن، هر نوعی از ویتالیسم را رد می کند.   

77
·        از دید او هدفمندیت با حفظ (ابقای) رابطه کلیت، یکسان است. 

78
·        نیکولای هارتمن، چشمش به هر نظر تله ئولوژیکی که می افتد، درجا نابودش می سازد.

79
·        بنظر نیکولای هارتمن، پژوهش این ابقا در عرصه بیولوژیکی بی نیاز از متد ها و مقولاتی است که در عرصه غیر ارگانیک لازم اند.

80
·        این نظریه نیکولای هارتمن، به تصورات مارکسیستی بطرز بارزی نزدیکتر است.
·        به نظرات انگلس که سال ها قبل فرمولبندی کرده بود و به دیالک تیک حقیقت نسبی و حقیقت مطلق که لنین فرمولبندی کرده است.

81
·        نیکولای هارتمن، البته با تقسیم بندی هر چیز قابل شناخت به دو بخش زیر، ایراسیونالیسم ایدئالیستی را دوباره از در عقب وارد خانه می کند:  

الف
·        بخش «راسیونال» (عقلی) که بمدد علوم طبیعی قابل درک است.   

ب
·        بخش «ایراسیونال» (ضد عقلی) («مابقی ایراسیونال») که در سیستم مربوطه غیرقابل درک است و کیفیت خاصی است.   

82

ماکس هارتمن
 (1876ـ 1962)
طبیعتفیلسوف، جانورشناس المانی
استاد بیولوژی در دانشگاه

·        ماکس هارتمن و یاکوبی در سال های 20، طرز نگرش اونتولوژیکی را تداوم می بخشند.   

83
·        فیلسوفی به نام بالاف در سال 1940 بر اساس اونتولوژی، نتایج بیولوژیکی را به چالش می کشد. 

84
·        در عصر جدیدتر، قبل از همه، دیمر جریانات فکری اونتولوژیکی را تداوم می بخشد.
·        (دیمر، «مقدمه ای بر اونتولوژی»، 1959)

85
·        رئالیسم انتقادی بویژه باوینک نیز اندیشه «خانه چند طبقه» واقعیت را مطرح می سازد.

86
·        تئوری لایه های نیکولای هارتمن ـ قبل از همه ـ رفتار پژوهی به نام ک. لورنس را در تحلیل های معرفتی ـ نظری اش تحت تأثیر قرار می دهند.
·        آن سان که او در اثری تحت عنوان «پشت آیینه» (1973)  به تجدید تفسیر بخشا ماتریالیستی اونتولوژی می پردازد.

87

·        ارنست کاسیرر دیالک تیک روند شناخت در بیولوژی را به طرز انعطاف پذیری (بطرز پلاستیکی) جمعبندی می کند و می نویسد:
·        «در توسعه پژوهش و در کار پژوهشی مشخص، «مکانیسم» و ویتالیسم به هیچوجه دو ضد آشتی ناپذیر که رو در روی یکدیگر قرار گیرند، نیستند.
·        بلکه می توانند با یکدیگر به وحدت رسند و در خدمت به آماج های معینی مؤثر افتند.
·        اینجا هیچ نوعی از تضاد مستثنی ساز حاکم نیست.
·        اینجا رابطه خود ویژه ارتعاش اسلوبی حاکم است.»
·        (کاسیرر، «مسائل شناخت در فلسفه و علوم عصر جدیدتر از مرگ هگل تا عصر حاضر (1832 ـ 1932)»، 1957، ص 216)

88



·        تنها دیالک تیک ماتریالیستی بود که از عهده توضیح علمی «ارتعاش خود ویژه» کاسیرر بر آمد.    

پایان
ادامه دارد.