۱۳۹۵ آذر ۹, سه‌شنبه

سیری در گفت و گوی شهاب شهسوار و رئیس دانا (1)


فریبرز رئیس‌دانا
 (۱۳۲۷)  
سرچشمه:
صفحه فیسبوک روزبه نوید 
ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی

شهاب شهسوار علوی دژه 
گفتگوی من با فریبرز رییس دانا در مورد میراث فیدل کاسترو،
 انقلاب کوبا و تاثیر انقلاب کوبا بر مبارزات مسلحانه در ایران

·        یکی از ترفند های مدرن و مد روز طبقه حاکمه در مقیاس جهانی، ترفند موسوم به مصاحبه و یا گفتگو ست.
·        همه اخبار رسانه ها و مجلات و مطبوعات ـ در تحلیل نهائی ـ مبتنی بر مصاحبه اند.
·        مصاحبه هائی که بریده هایی از آنها به صورت خبرلقمه هائی در بشقاب شنونده و خواننده نهاده می شوند.

·        سؤالی که ما را از دیرباز به خود مشغول می دارد، این است که چرا مصاحبه و یا گفت و گو و نه بررسی، پژوهش و تحلیل کل مسئله و کشف حقیقت عینی؟   

1
گفتگوی من با فریبرز رییس دانا

·        شاید اولین دلیل مصاحبه، همین «من» باشد.
·        «منی» که در کانون کاینات ایستاده و همه چیز دیوانه وار حول آن می چرخند.
·        از همین «من» های آشکار و پنهان می توان به ایده ئولوژی طبقه حاکمه پی برد.
·        در همه اخبار جهانی مهره ها با هم مسابقه می گذارند و پس از اتلاف میلیاردها دلار و خروارها نیرو و انرژی یکی بر دیگری پیروز می شود و زمام امور را بظاهر به دست می گیرد و هارت و پورت می کند.
·        بعد باز هم همین «من» ها و مهره ها هستند که مورد تجلیل قرار می گیرند و جایزه باران می شوند و یا تخریب و بی اعتبار می گردند.

2

گفتگوی من با فریبرز رییس دانا

·        بزرگ ترین نماینده منگرائی (اگوئیسم) در ایران، احمد شاملوی خیلی خیلی بزرگ است.
·        «من»، مقوله مرکزی در همه افکار و اشعار او ست:

من بامداد اول و آخرم
شرف کیهانم
عدوی تو نیستم
انکار تو ام.

نمی توانم زیبا نباشم.
عشوه ای نباشم در تجلی جاودانه
چنان زیبایم من
که گذرگاهم را بهایی نابخویش (؟) آذین می کند.
چنان زیبایم که الله اکبر وصفی است که از من می کنی.
و الی آخر

3

گفتگوی من با فریبرز رییس دانا

·        دومین نماینده منگرائی در جهنم جماران امام امت بوده است.
·        روح خدا بوده است.
·        خدا بدون روح الله، لاشه ای بیش نبوده است:

من دولت تعیین می کنم.
من تو دهن این دولت می زنم.
و الی آخر

4
گفتگوی من با فریبرز رییس دانا

·        از قضا احمد شاملوی خیلی خیلی بزرگ هم همین ادعا را دارد:
·        او هم روح خدا ست:  

خدا خطاب به روح خدا:

نام تو ام من
به غلط به یاد معنایت
منال

·        بدین سان بود که دو روح از دیار عه «هورا» و عا «شورا» در وحدت رنگ آمیز و نیرینگ آمیز با یکدیگر، حساب خدا را حسابی رسیدند.  
·        تا پس از پایان این کابوس، «خدا در پستوی خانه نهان شود.»  

5
گفتگوی من با فریبرز رییس دانا

·        دلیل دیگر ترفند مصاحبه، تصور این جماعت از تفکر است.
·        شهاب شهسوار در این مصاحبه به عنوان مثال، خیال می کند که کله رؤسای دانا، خورجین اندیشه است.

·        فقط باید به طرح پر ترس و لرز پرسش خطر کند، تا رؤسای دانا، دست در خورجین کنند و مشتی اندیشه به عنوان پاسخ تحویلش دهند.

·        تفکر در قاموس این جماعت همه چیز می تواند باشد، به غیر از کار فکری عرقریز و کمرشکن.

·        به همین دلیل، ازبر کردن طوطی وش آیة الکرسی، یاسین، یسبح و غیره به عنوان هنر و شق القمر تلقی می شود.

·        در قاموس این جماعت، اندیشه ها را باید از این و آن ربود و فوری به خورجین گل و گشاد خاطر انداخت و به وقت نیاز بیرون آورد و تحویل این و آن داد و فخر به آفاق فروخت و کیف خر کرد.

6
رییس ‌دانا:

آزادی و عدالت از مسیر استقلال عبور می ‌کنند
آمریکا برای هیچ کس دموکراسی آور و آزادی آور نیست.
«من» کاسترو مشت محکمی بر نظم طبقاتی،
 بر عوام فریبی زد و
ماهیت شرورانه امپریالیسم را
افشا کرد.

·        عجیب است.
·        گفت و گوی شهاب شهسوار با رئیس دانا، نه با پرسش شهسوار، بلکه با پاسخ رئیس دانا شروع می شود.
·        می توان گفت که این گفت و گو، اصلا گفت و گو و پرسش و پاسخ نیست.
·        بلکه گو و گفت و یا پاسخ و پرسش است.

·        پرسش و پاسخ های دکتر دانای دیگر هم در واقع پاسخ و پرسش بودند.

7
رییس ‌دانا:
آزادی و عدالت از مسیر استقلال عبور می ‌کنند

·        این ادعای رئیس دانایان به چه معنی است؟

·        این ادعای او ـ قبل از همه ـ بدان معنی است که استقلال بر آزادی و عدالت تقدم دارد.
·        به عبارت دیگر، پیش شرط کسب آزادی و نیل به عدالت، کسب استقلال است.

·        قبل از تأمل بر این ادعای رئیس دانا، باید از خود پرسید که او چگونه به این نظر رسیده است؟

8

رییس ‌دانا:
آزادی و عدالت از مسیر استقلال عبور می ‌کنند

·        استقلال اعضای جامعه برده داری پیش شرط رهایش آنان از قید و بند بردگی است.

·        استقلال فرزندان از مادر ـ پدر (و حتی استقلال توله های جانوران) آزادی آنان را به دنبال می آورد.
·        فرزند داربست خانواده را ترک می گوید و خود مستقلا در تلاش معاش برمی آید و از اوتوریته مادر ـ پدر رهائی می یابد و چه بسا خود به اوتوریته ای در محل کار و یا در خانواده ای که تشکیل می دهد، مبدل می گردد.

·        احتمالا به همین دلیل است که رئیس دانا کسب استقلال را پیش شرط کسب آزادی (البته به معنی تحت اللفظی کلمه) می داند.

·        سؤال این است که کسب استقلال چرا به عنوان پیش شرط نیل به مناسبات عادلانه (عدالت) تصور می شود؟

9
رییس ‌دانا:
آزادی و عدالت از مسیر استقلال عبور می ‌کنند.

·        ریشه این تصور نیز باید در مناسبات تولیدی باشد:
·        هر کس وابسته به ارباب برده دار، فئودال و یا سرمایه دار باشد، خواه و ناخواه مورد استثمار قرار می گیرد.
·        یعنی بخشی از داد او بی ستد می ماند.
·        یعنی بر او بیداد می رود.

·        اما اگر او کسب استقلال کند، مثلا پیشه ور شود، از بیداد ارباب رهائی می یابد.

10
رییس ‌دانا:
آزادی و عدالت از مسیر استقلال عبور می ‌کنند.

·        این شعار رئیس دانا اما فقط در حرف بی عیب و نقص است.
·        چون کسب استقلال (خود مختاری) بی مقدمه و ابتدا به ساکن صورت نمی گیرد.
·        به همین دلیل، بسیاری از برده ها و رعایا و پرولتاریا چه بسا اصلا به فکر کسب استقلال و نیل به آزادی و داد نمی افتند.

·        بسیاری از آنها اگر کارد به استخوان شان برسد و فرار کنند، به فرمان نان دوباره برمی گردند.
·        ترک استقلال می کنند و یوغ وابستگی بر گرده می کشند.

·        مسائل از همه نوع، فقط زمانی قابل حل اند، که شرایط اوبژکتیو و سوبژکتیو حل شان فرا رسیده باشد.

·        کودک اگر از خانه فرار کند و کسب استقلال کند، دچار سیه روزی می شود و هزار بلا بر سرش می آید.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر