مسعود بهبودی
ویرایش:
باخته است.
1
جملات برتولت برشت
فلسفی اند.
2
برشت جانشین خلف مارکس است.
3
کسی که مبارزه می کند
از دید برشت
یا پیروز می شود و یا شکست می خورد
4
کسی که مبارزه نکند
از دید برشت
پیشاپیش باخته است.
5
پیشاپیش شکست خورده است.
یعنی امکان پیروزی ندارد.
6
به قول شیخ شیراز
مزد آن گرفت
ـ جان برادر ـ
که کار کرد.
7
واژه «بازنده»
حاوی فاعلیت (سوبژکتیویته) است.
بازنده بازی می کند و می بازد.
8
کسی که مبارزه نمی کند
نمی تواند فاعل باشد
نمی تواند سوبژکت باشد.
فقط می تواند اوبژکت باشد.
اسباب بازی باشد.
9
واژه ی آلمانی اش:
فرلورن است.
نه فرلیرند.
10
بازنده فرق تعیین کننده ای با باخته ندارد.
11
ولی منظور برشت همان است که ذکر شد
فیلمی از ایتالیا در رابطه با نرودا ـ شاعر شیلی ـ
هست که قهرمان فیلم
نامه بری (پستچی) است.
1
نامه بر اشعار نرودا را به دوست دخترش می فرستد
بی آنکه اسمی از شاعر ببرد.
2
نرودا می گوید:
لامصب
این شعر را من برای زنم سروده ام.
3
نامه بر جواب می دهد:
شعری که منتشر شود
دیگر صاحب ندارد
هر کس می تواند آن را مورد استفاده قرار دهد.
4
نرودا حیرت زده می گوید:
آفرین بر این دموکرات مآبی ات.
قلعه حیوانات
جورجاورول
«بشر یگانه دشمن واقعی ما ست.
بشر را از صحنه دور سازید،
ریشه گرسنگی و بیگاری برای ابد خشک میشود.
بشر یگانه مخلوقی است که مصرف می کند و تولید ندارد.
نه شیر می دهد، نه تخم میکند، ضعیف تر از آن است که
گاوآهن بکشد و سرعتش در دویدن به حدی نیست که
خرگوش بگیرد.
معذلک ارباب مطلق حیوان است
او ست که آنها را به کار می گمارد،
و از دسترنج حاصله فقط آنقدر به آنها می دهد که
نمیرند، و بقیه را تصاحب میکند»
«پس چطور است که ما با این نکبت زندگی میکنیم؟
علتش این است که
تقریبا تمام دسترنج ما به دست بشر ربوده میشود.»
پایان
جورج اورول
حواسش خیلی پرت است:
1
انسان تنها موجودی است که مولد سه باره است:
هم مولد مثل است
هم مولد نعمات مادی است
هم مولد نعمات معنوی (فلسفی، فکری، هنری) است.
2
انسان قبلا نبات و بعد جانور بوده است.
3
انسان ببرکت کار و در روند کار
عالم حیوانی را (عالم میمونی) را
ترک کرده و آدم شده است.
4
انسان در روند کار و در اثر کار
به هنر تفکر و تکلم مجهز شده است.
5
جورج اورول
نویسنده محبوب امپریالیسم است.
6
سازمان سیا
آثار او را در فرم های متنوع
تکثیر و در مقیاس جهانی توزیع کرده است.
لنین تأکید بر آن داشت که
سه نوع از مبارزه طبقاتی وجود دارد:
ایده ئولوژیکی
اقتصادی
سیاسی
1
مبارزه ایده ئولوژیکی
یکی از مهمترین این سه نوع مبارزه
است.
2
مبارزه ایده ئولوژیکی را
نباید دستکم گرفت.
3
مبارزه ایده ئولوژیکی
لحظه به لحظه
شب و روز
جریان دارد.
4
مبارزه ایده ئولوژیکی
چه بسا
کمرشکن تر از مبارزات اقتصادی و سیاسی است.
5
به همین دلیل تئوریسین های توده
ترور و تخریب و رسوا و حبس و تبعید می شوند.
6
بدون مبارزه ایده ئولوژیکی
مبارزات دیگر کورکورانه و حتی امکان ناپذیر خواهند بود.
7
لنین تأکید داشت:
بدون تئوری انقلابی
جنبش انقلابی نمی تواند وجود داشته باشد.
8
پیش شرط انقلابی بودن
خروج پیشاپیش از خریت است.
9
مارکس این حقیقت امر را تئوریزه کرده است:
اگر تئوری انقلابی در روح توده نفوذ کند
بیدرنگ
به قوه ای مادی بدل می شود.
10
همین اجامر جماران
تئوری خرافی ـ مذهبی خود را
بیش از هزار سال است که
دم به دم
در گوش توده می خوانند.
11
بزرگ ترین خطای حزب توده
دادن آتش بس ایده ئولوژیکی بود
و به همین دلیل نابود شد.
12
شکست ها
ـ قبل از همه ـ
نتیجه خریت اند و نه نتیجه خیانت.
13
بقیه احزاب و سازمان ها که
از تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی
اصلا
خبر نداشته اند و خبر ندارند.
سرود زندگی
پابلو نرودا
تمام شب
با تبری
بر اندوه من می کوفت
خواب اما آمد و
سنگ های خونین را
با آب تیره پاک کرد
دوباره امروز زنده ام
دوباره تو را بر شانه های خویش
بلند می کنم
ای زندگی
ای زندگی
ای فنجان روشن،
به ناگهان سرشار می شوی
از آب الوده
از شراب مرده
از درد، از بیهودگی،
از انبوه تارهای عنکبوت
و بسیاری باور می کنند
که تو آن رنگ دوزخی را
تا ابد نگه خواهی داشت.
اینچنین نیست.
شبی دراز می گذرد،
تک لحظه ای،
و همه چیز دیگر گون می شود.
فنجان زندگی
از روشنی
سرشار شده است.
کار عظیم در انتظار ما ست.
به ناگهان کبوتران زاده می شوند.
و روشنائی بر فراز زمین جا خوش می کند.
ای زندگی
شاعران بینوا تو را تلخ می پنداشتند.
همگام با تو
از رختخواب ها شان
به درون باد جهانی نمی رفتند.
ضربه های تو را
بدون جست و جوی تو پذیرا می شدند،
خود را حفر می کردند
با سوراخی سیاه،
و در اندوه چاهی سیاه غرق می شدند.
درست نیست، ای زندگی
تو زیبائی
چونان زنی که من دوست می دارم
و میان پستان هایت
رایحه ی نعنای صحرائی را پنهان داری.
ای زندگی
تو ماشین کاملی هستی،
خوشبختی، صدای دلتنگی تو ست،
وقت سیال روغن تو ست.
ای زندگی
تو تاکستانی:
نور را انبار می کنی و آن را
خوشه خوشه پس می دهی.
بگذار آنکه به تو ناسزا می گوید
لحظه ای، شبی
سال دراز یا کوتاهی، درنگ کند.
بگذار از تنهایی دروغ به درآید.
بگذار جست وجو کند، تلاش کند
و دستانش را به دستان دیگر پیوند دهد.
هرگز بدبختی را مپذیر و نوازش مکن
مپذیر که شکل دیوار به خود گیرد.
بگذار سنگ بدبختی را کنده کاری کند
چونان سنگ تراشی،
و آن را به صورت تنبانی
بتراشد.
پایان
در شرایطی که طبقه حاکمه یکه تاز میدان خالی از توده است
شک و تردید و حتی تزلزل
امری طبیعی است.
فاجعه نیست.
همیشه چنین بوده است.
1
شرایط آرام
اما مراحل تدارکاتی برای دوره های توفانی اند.
2
تدارکات تئوریکی را نباید دستکم گرفت.
3
کسب توان تفکر مفهومی
کار غول آسائی است.
4
ما در مجموعه چپ ایران
هنوز کسی را پیدا نکرده ایم که توان تفکر داشته باشد.
5
خود اندیشی هنر مهمی است که بدون آن
نمی توان کاری کرد.
راسیونالیسم انتقادی پوپری همین است:
امپریالیسم راسیونالیزه می شود:
به جای حمله به کشوری و حمل نیروهای مولده جاندار و بی جان آن کشور
به متروپول
شرایطی پدید می آید
که مردم دیگر کشورها
از خاک جد اندر جدی خود فرار کنند
و ملتمسانه خواهان بردگی در دیار غربت شوند.
قحط آینه که نیست.
آینه هویت نما ست.
آینه خیلی عزیز است.
کسی صادقتر از آینه نیست
چه فکر می کنید
خیال می کنید ما مشکل نداشته ایم و نداریم؟
1
ما مجبور بودیم به زبان بیگانه بخوانیم
2
اگر سری به وبلاگ ما بزنید
می بینید که برخی از مفاهیم بارها ویرایش و تصحیح می شوند
3
آموزش تفکر مفهومی مشقت می طلبد
4
ولی وقتی کسی آن را بیاموزد
آدم می شود
برای درک هر رشته علمی
از آن جمله فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی
باید
ـ قبل از همه ـ
با مفاهیم آن علم و یا فلسفه آشنا شد.
1
بدون آشنائی با مفاهیم مربوطه
نه کسی از فیزیک و شیمی چیزی می فهمد
و نه از فلسفه
2
ما
به همین دلیل
هر روز یک مفهوم و یا بخشی از یک مفهوم را
ترجمه و منتشر می کنیم
3
شما سعی کنید
مفاهیم را کپی و مطالعه کنید و ذخیره کنید تا بعد به آنها رجوع کنید
4
چون برای درک تعریف هر مفهومی
به آشنائی با مفاهیم دیگر نیاز خواهید داشت.
5
آموزش تفکر مفهومی
طرفة العینی نیست
ماه های متمادی طول می کشد
انسان به میزان درکش از جبر هستی
آزاد است.
1
جبر هستی
یعنی قوانین و قانونمندی های عینی طبیعت، جامعه، تفکر
2
جنسیت مفهوم بی معنائی نیست.
3
بدون برسمیت شناسی مفهوم جنسیت
تکثیر موجودات زنده (نبات و جانور و انسان)
قابل توضیح نیست.
منظور از «بی اعتنا به نیت شما»
اشاره به عینیت قضیه است.
1
شما در مقابل نقل ما از سعدی
در رابطه با کمال سخندانی اش
نقل قولی از حافظ می آورید.
2
این کار شما
بطور عینی
مقایسه سعدی با حافظ است.
3
مقایسه منفی دو نفر است.
4
نظر ما این است که برای ما
جنبه سوبژکتیو این مقایسه مهم نیست.
5
نفس عمل مهم است.
6
ما اصلا خود را و هماندیش را در نظر نمی گیریم.
7
چون محتوای شناخت سعدی و هر کس و هر چیز دیگر
در خود او و آن است
نه در سوبژکت صاحبنظر
8
شما باسواد ترین دوست ما هستید.
ما شما را می شناسیم.
9
حتی فکر اینکه شما را طرفدار حافظ و مخالف سعدی قلمداد کنیم به خاطر ما خطور نکرده است.
10
مفهوم کیش شخصیت اینجا صادق نیست.
11
ما از منتقدین جهان بینی و سنگر طبقاتی سعدی هستیم.
12
ولی ضمنا
سعدی را
بطرز رئالیستی و راسیونالیستی
ارزیابی می کنیم.
13
در کیش شخصیت
پرستش حاکم است و از انتقاد خبری نیست.
14
ضمنا این هماندیشی است.
15
هماندیشی زادگاه اندیشه است.
16
همین نظر ما راجع به بسط و تعمیم دیالک تیک داد و ستد
در سوسیالیسم و کمونیسم
قبلا برای ما روشن نبوده است.
17
همین تعریف از مفهوم کیش شخصیت
نتیجه همین هماندیشی با شما ست.
18
ما هرگز نمی توانستیم
ابتدا به ساکن
این نقطه نظر را نمایندگی کنیم.
19
اندیشه
در روند هماندیشی و یا خوداندیشی (هماندیشی با خویشتن خویش)
اندیشیده می شود.
20
این تنویر نظر را مدیون همین هماندیشی با شما هستیم.
این تعارف نیست.
تحلیل است.
21
در روند هماندیشی
اندیشه،
اندیشیده می شود.
22
مغز که انبار اندیشه نیست.
23
مغز
ارگان اندیشیدن است.
24
به همان سان که پا
ارگان رفتن و در رفتن از دست اجامر است.
25
در همه این ابیات مفهوم گنج مورد بحث است.
26
فرق حافظ با سعدی این است که حافظ منشاء گنج را
بطرز ایراسیونال توضیح می دهد:
حافظ منشاء الهی برای آن اعلام می دارد.
27
شما حافظ را با سعدی مقایسه کردید
ما حافظ را پیرو سعدی می دانیم
که بخش ایراسیونالیستی فلسفه سعدی را
از آن خود کرده و توسعه داده است.
28
حافظ چیزی ندارد که از سعدی نگرفته باشد
29
بی اعتنا به نیت شما
این فرمی از مقایسه حافظ با سعدی است.
30
شعر حافظ
ـ بلحاظ فرم ـ
قوی است.
31
سعدی ولی هم بلحاظ فرم و هم بلحاظ محتوا (اندیشه)
بی همتا ست.
32
سعدی بر خلاف حافظ
خود را و محیط پیرامون خود را عمدتا
بطرز رئالیستی و راسیونالیستی
ارزیابی می کند.
33
سعدی نظیر ندارد.
قله ای صعود ناپذیر است.
34
اگر شما نظیری برای سعدی می شناسید
نام ببرید.
35
فلسفه سعدی حاوی همه مکاتب فلسفی حی و حاضر است
36
درست
در شعر نیما
در خوانش دوم
قید است.
نحوه مطلوب و موفقی برای نیل به گنج است
37
آنگاه دیگر نمی توان از گنج درست و یا برحق دم زد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر