اشرف
دهقانی
«رویکرد
جدید» حزب دموکرات کُردستان ایران
در
خدمت کیست؟
سرچشمه:
صفحه
فیسبوک اشرف دهقانی
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
در
پاسخ به این نیاز امپریالیستی است که
ما از یک طرف به طور روز افزون شاهد تداوم و
تشدید جنگ در عراق و سوریه
از طریق درگیر ساختن دولت ها و نیروهای مسلح در این جنگ
ها هستیم
و
از طرف دیگر می بینیم که گسترش روزمره فضای جنگی و ناامنی در سطح خاورمیانه،
خطر
و امکان سرایت شعله های جنگ و بحران به سایر کشور های منطقه،
از جمله ایران را به
یک امکان واقعی تبدیل نموده است.
·
در این تز اشرف دهقانی، متد فکری و
یا اسلوب «تحلیل» او (و بخش اعظم روشنفکران کشور عه «هورا» و عا «شورا») آشکار می گردد:
·
این طرز «تحلیل» قضایا از دیرباز
جامه عمل پوشیده و می پوشد، ولی هنوز تئوریزه نشده است.
·
این متد تحلیل اشرف دهقانی و بقیه
علامه های عه هورائی از چه قرار است؟
1
·
برای تئوریزه کردن متد تحلیلی اشرف
دهقانی باید به بند قبلی گمان ورزی های او دوباره نظر انداخت:
آماج امپریالیسم از جنگ ها وسعت بخشیدن به بازار
برای رونق بخشیدن به اقتصاد جنگی کذائی، سرکوب انقلاب
و توسعه سلطه
امپریالیستی علیه کارگران و خلق های تحت ستم منطقه است.
·
در این بند از گمان ورزی های سوبژکتیو
او، نتیجه ای که قاعدتا باید از تحلیل شرایط عینی و ذهنی استخراج شود، پیشاپیش اعلام
می شود.
·
اشرف دهقانی کمترین زحمت را به خود
نمی دهد تا این ادعا را به مدد فاکت های تجربی و استدلال منطقی اثبات کند.
·
یعنی از شرایط اوبژکتیو و سوبژکتیو
استخراج کند.
·
اشرف دهقانی آنچه را که باید پس از
تحلیل شرایط اعلام کند، یعنی از تحلیل، نتیجه گیری کند، پیشاپیش اعلام می دارد تا
به زور احساسات و شوق و شور «اثبات» کند و یا اصلا اثبات نکند و در نهایت خامی و ناپختگی
به خورد خواننده و شنونده خام و رام و خر دهد.
2
در
پاسخ به این نیاز امپریالیستی است که
ما از یک طرف به طور روز افزون شاهد تداوم و
تشدید جنگ در عراق و سوریه
از طریق درگیر ساختن دولت ها و نیروهای مسلح در این جنگ
ها هستیم
و
از طرف دیگر می بینیم که گسترش روزمره فضای جنگی و ناامنی در سطح خاورمیانه،
خطر
و امکان سرایت شعله های جنگ و بحران به سایر کشور های منطقه،
از جمله ایران را به
یک امکان واقعی تبدیل نموده است.
·
اشرف دهقانی اولین علامه در این
زمینه نیست.
·
امیر پرویز پویان و مسعود احمد
زاده در این زمینه پیشاهنگ بوده اند:
·
آندو اول به خواننده و شنونده خام
و رام و خر می قبولانند که «تنها ره رهائی، جنگ مسلحانه» کذائی است.
·
بعد که خواننده و شنونده به ادعای آنان
ـ کورکورانه ـ تمکین کرد، شرایط عینی و ذهنی طویله را بسته به حوایج ایده ئولوژیکی
خود «تحلیل» می کنند.
·
این همان نکته ای است که مراد اشرف
دهقانی و شرکاء در نمایشنانه فوق العاده رئالیستی و زیبای «اتللو در سرزمین عجایب»
از قول آخوند فئودالی ـ فوندامنتالیستی اعلام می دارد:
·
اجرای نمایشنانه اتللو از آخر.
·
این یعنی اول گرفتن نتیجه مطلوب،
بعد «تحلیل« دلبخواهی، مصلحتی، آخوندیستی و سوبژکتیو.
3
در
پاسخ به این نیاز امپریالیستی است که
ما از یک طرف به طور روز افزون شاهد تداوم و
تشدید جنگ در عراق و سوریه
از طریق درگیر ساختن دولت ها و نیروهای مسلح در این جنگ
ها هستیم
و
از طرف دیگر می بینیم که گسترش روزمره فضای جنگی و ناامنی در سطح خاورمیانه،
خطر
و امکان سرایت شعله های جنگ و بحران به سایر کشور های منطقه،
از جمله ایران را به
یک امکان واقعی تبدیل نموده است.
·
بعد از رستاوراسیون که به عنگلاب
اسلامی معروف شده، شیخ صادق خلخالی و شرکاء هم همین روند و روال فدائیان فئودالی را
جامه عمل پوشاندند:
·
هر نفسکشی را بنا بر میل و هوس و
ظن و سوء ظن خود اول به تیر بستند و تیرباران کردند، بعد محاکمه اش کردند.
·
اهمیت تئوری در این جور جاها ست که
آشکار می گردد:
·
اگر خلایق خبر داشتند که اول باید
محاکمه کرد و بعد اعدام کرد، در آن صورت به این آسانی ها عمل نمی کردند و به عمل انجام
یافته، تمکین نمی کردند.
توانا بود، هر که دانا بود
حکیم سرخ طوس
بدون تئوری انقلابی
جنبش انقلابی محال است.
ولادیمیر لنین
حکیم سرخ پرولتاریا
4
در
پاسخ به این نیاز امپریالیستی است که
ما از یک طرف به طور روز افزون شاهد تداوم و
تشدید جنگ در عراق و سوریه
از طریق درگیر ساختن دولت ها و نیروهای مسلح در این جنگ
ها هستیم
و
از طرف دیگر می بینیم که گسترش روزمره فضای جنگی و ناامنی در سطح خاورمیانه،
خطر
و امکان سرایت شعله های جنگ و بحران به سایر کشور های منطقه،
از جمله ایران را به
یک امکان واقعی تبدیل نموده است.
·
اگر اشرف دهقانی همین دو نکته را
قبلا مطرح می کرد، نمی توانست نتیجه سوبژکتیو و دلخواه فوق الذکر را از آنها بگیرد:
آماج امپریالیسم از جنگ ها وسعت بخشیدن به بازار
برای رونق بخشیدن به اقتصاد جنگی کذائی، سرکوب انقلاب
و توسعه سلطه
امپریالیستی علیه کارگران و خلق های تحت ستم منطقه است.
·
اتفاقا می بایستی به نتایج دیگری
برسد.
·
به چه نتایجی ؟
5
ما
از یک طرف به طور روز افزون شاهد تداوم و تشدید جنگ در عراق و سوریه
از طریق درگیر
ساختن دولت ها و نیروهای مسلح در این جنگ ها هستیم
·
از این شرایط می توان تشدید جنگ و گسترش
آن را نتیجه گرفت ونه نتایج پیشاپیش گرفته شده اشرف دهقانی را.
·
اینجا نه بازاری برای گسترش اقتصاد
جنگی در بین است، نه از انقلابی خبری هست، نه جنبش کارگری شعله ور است و نه جنبش رهائی
بخش ملی اوج گرفته است که سرکوب شود.
·
اینجا امپریالیسم دست به عنگلاب و
عنقلاب می زند.
·
اعجوبه های عهد عتیق را از قبور
قرون بیرون می کشد و بسان اجنه های وحشت به جان خلایق می اندازد.
·
امپریالیسم ـ به قول اکراد عندیشنده
ی فعال در عخبار شب ـ منجی موعود است.
·
بابا نوئلی است که به خلق های تحت
ستم، خودمختاری هدیه می آورد.
·
مسعود بارزانی مهابادی بدون مدد
های غیبی منجی موعود امپریالیستی صد هزار سال دیگر هم نمی توانست به رهبر دولت دموکراتیک
کردستان عراق از در عقب «انتخاب» شود.
6
و
از طرف دیگر می بینیم که گسترش روزمره فضای جنگی و ناامنی در سطح خاورمیانه،
خطر
و امکان سرایت شعله های جنگ و بحران به سایر کشور های منطقه،
از
جمله ایران را به یک امکان واقعی تبدیل نموده است.
·
این اما به معنی برنامه ریزی و
اجرای گام به گام بالکانیزاسیون کشورهای کثیر الملله بخت برگشته ی خاورمیانه است و
نه به معنی رونق بخشیدن به اقتصاد جنگی، سرکوب انقلاب، جنبش کارگری واهی و جنبش رهائی
بخش ملی.
·
اشرف دهقانی در این جمله، مفهوم عجیب
و غریبی را به خدمت گرفته است که معلوم نیست از کجا پیدا کرده است:
·
امکان واقعی.
·
آسمان که به زمین نمی آید، اگر این
علامه های عه هورائی سری به دایرة المعارف روشنگری بزنند و ببینند که امکان واقعی
جفنگی بیش نیست.
·
امکان ضد دیالک تیکی واقعیت است.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک امکان و واقعیت در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
·
مفاهیم من در آوردی از قبیل امکان واقعی و یا
واقعیت امکان پذیر یاوه اند.
·
چون امکان اگر واقعی شود، امکان
اگر واقعیت کسب کند، از آن نه نامی می ماند و نه نشانی.
·
واقعیت، امکان جامه واقعی پوشیده
است.
·
واقعیت، امکان استحاله یافته به
واقعیت است.
7
و
از طرف دیگر می بینیم که گسترش روزمره فضای جنگی و ناامنی در سطح خاورمیانه،
خطر
و امکان سرایت شعله های جنگ و بحران به سایر کشور های منطقه،
از جمله ایران را به
یک امکان واقعی تبدیل نموده است.
·
حتی حضرت ارسطو رخمة الله علیه، از
دیالک تیک بالقوه و بالفعل خبر داشت و هرگز نمی گفت:
·
بالقوه بالفعلی است.
·
نطفه ای که در بیضه است، جوجه
بالقوه است.
·
نطفه فقط به شرطی و در شرایطی می
تواند واقعی شود، یعنی واقعیت کسب کند، که بالقوگی خود را نفی کند و بالفعل شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر