سرچشمه صفحه
فیسبوک
راه توده
ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور
پسر
گاه
ناگزیر بود که در حین تحصیل کار کند تا وسیله معیشتی فراهم آید
و گاه
ناچار شد که از تحصیل چشم بپوشد تا به دنبال معاش رود.
بهار
بلوغش
با تلخ ترین حوادث، با سیاه ترین ایام و با
سخت ترین سالها
مقارن
بود
و
هنگامی که اقتضای سنش او را به بازی و تفریح می خواند
ناچار
شد که در «جدی» ترین وقایع شرکت جوید
و در دشوارترین کارها دخالت کند.
من
شاعر این نسلم و این نسل،
شکست
خورده ای پیروز است.»
·
ما این بند از جفنگیات نادر
نادرپور راجع به دشواری های زندگی پسر پس از شهریور 1320 را نخست تجزیه و سپس تحلیل
می کنیم:
1
پسر
گاه
ناگزیر بود که در حین تحصیل کار کند تا وسیله معیشتی فراهم آید
و گاه
ناچار شد که از تحصیل چشم بپوشد تا به دنبال معاش رود.
·
این دشواری زندگی خاص بچه فئودال
ها و بچه بورژواها ـ چه دختر و چه پسر ـ نبوده
و نیست.
·
این دشواری زندگی فرزندان توده های
مولد و زحمتکش است و تفاوت جدی میان قبل از شهریور 1320 و پس از شهریور 1320 و در ایران
و دیگر کشورهای فئودالی و سرمایه داری دیگر وجود ندارد.
·
همیشه همین بوده است و کماکان هم
همین است.
·
سؤال ولی این است که چرا؟
2
پسر
گاه
ناگزیر بود که در حین تحصیل کار کند تا وسیله معیشتی فراهم آید
و گاه
ناچار شد که از تحصیل چشم بپوشد تا به دنبال معاش رود.
·
دلیل این روند و روال در مکانیسم جامعه
طبقاتی است:
الف
·
نسل مولدین زحمتکش امروز، اولا مکلف
به تولید مایحتاج مادی و در تحلیل نهائی، مایحتاج فکری جامعه است.
ب
·
نسل مولدین زحمتکش امروز، ثانیا
مکلف به تولید مثل است.
·
مکلف به بازتولید مولدین زحمتکش است.
·
به عبارت دیگر نسل مولدین زحمتکش امروز، مکلف
به بازتولید خویشتن خویش است.
3
پسر
گاه
ناگزیر بود که در حین تحصیل کار کند تا وسیله معیشتی فراهم آید
و گاه
ناچار شد که از تحصیل چشم بپوشد تا به دنبال معاش رود.
·
این بدان معنی است که فرزند توده
های مولد و زحمتکش باید جای خالی مادر و پدر خود را در خانه، مزرعه، کارخانه پر
کند.
·
به همین دلیل از سوئی ازدواج
مولدین زحمتکش تشویق و حتی حمایت و تحصیل فرزندان آنها عمدا و آگاهانه محدود و حتی
متوقف می شود.
·
در نتیجه، کار سبک فکری در انحصار
اعضای طبقه حاکمه می ماند و کار سنگین
جسمی کما فی السابق به عهده توده های مولد و زحمتکش گذاشته می شود.
·
این تقسیم طبقاتی کار مادی و کار فکری
اما به چه پیامد هائی منتهی می شود؟
4
پسر
گاه
ناگزیر بود که در حین تحصیل کار کند تا وسیله معیشتی فراهم آید
و گاه
ناچار شد که از تحصیل چشم بپوشد تا به دنبال معاش رود
·
این در انحصار اعضای طبقه حاکمه ماندن
کار فکری و محدودیت تحصیل و بویژه تحصیلات دانشگاهی فرزندان توده های مولد و
زحمتکش، روند رهایش کار از سلطه دیرین سرمایه را دشوار می سازد.
·
به همین دلیل است که رهبری احزاب توده
ای ـ در تحلیل نهائی ـ در دست اعضای طبقه حاکمه فئودالی و یا بورژوائی متمرکز می
شود.
·
همین تمرکز اهرم های رهبری احزاب
توده ای در دست اعضای طبقه حاکمه انگل، آبستن اوپورتونیسم ها، خریت ها، خیانت ها،
تسلیم ها و شکست ها ست.
·
دلیل این نقاط ضعف این است که ایده
ئولوژی، پدیده ای طبقاتی است و نه ماورای طبقاتی.
·
فئودال زاده و بورژوا زاده ـ چه
بخواهد و چه نخواهد ـ ایده ئولوژی خود را همراه با خود به حزب توده می آورد و در
لحظات تعیین کننده در مبارزه طبقاتی کوتاه می آید و زمینه را برای شکست جنبش انقلابی
ـ خواه و ناخواه ـ آماده می سازد.
·
این اوپورتونیسم ها، سستی ها،
ناپیگیری ها، نقاط ضعف، خریت ها و خیانت
ها دست خود افراد نیست.
·
اجنه طبقاتی در اندرون افراد اند
که در کار اند.
5
بهار
بلوغش
با تلخ ترین حوادث، با سیاه ترین ایام و با
سخت ترین سالها
مقارن
بود
·
معلوم نیست که در قاموس نادر
نادرپور پسران در چه سنی به بلوغ می رسند.
·
در قاموس نادر نادرپور پسران قبل
از شهریور 1320 در سن 15 سالگی ازدواج می
کنند و نتیجتا در 17 ـ 18 سالگی پدر می شوند و بهار بلوغ پسران پس از شهریور 1320 در
دانشگاه آغاز می شود.
6
و
هنگامی که اقتضای سنش او را به بازی و تفریح می خواند
·
نادر نادرپور مواعظ قبلی خود را فوری
فراموش می کند.
·
سن کسی که بر خلاف نسل قبلی در 15
سالگی ازدواج نکرده و دنبال تحصیل علم و فن رفته، مگر از چه قرار است که «او را به
بازی و تفریح می خواند»؟
·
اینجا ست که سر و کله ایده ئولوژی
پیدا می شود:
·
نادر نادرپور قیاس به نفس می کند و
خیال می کند که فرزندان توده در سنین بالای 20 و یا حتی 30 و 40 پی بازی و تفریح و
عیاشی و خانم بازی و غیره اند.
·
ایده ئولوژی، نادر نادرپور را کور
و کودن می سازد و مانع آن می شود که پیری زودرس فرزندان توده را ببیند.
·
دختران و پسران توده وقتی از
کارگاه های قالی بافی بیرون می آیند، در هیئت شان پیری زودرس در کوچه و خیابان
راست راست راه می رود و کسبه لات و لومپن و لاشخور به تمسخر می گویند که باسن شان
یک متر عقب تر از خودشان می آید.
7
ناچار
شد که در «جدی» ترین وقایع شرکت جوید
و در دشوارترین کارها دخالت کند.
·
مگر قبل از شهریور فرزندان توده
ناچار به شرکت در «جدی» ترین وقایع مثلا خالی کردن چاه مستراح شما و یا حمل زباله
های خانه های شما و یا نظافت طویله های شما نبودند؟
8
من
شاعر این نسلم و این نسل،
شکست
خورده ای پیروز است.
·
اولا کسی به این آسانی ها شاعر نسل
نمی شود.
·
هر کس شاعر طبقه اجتماعی معینی می
شود.
·
ثانیا هرگز نسلی شکست نمی خورد.
·
بلکه اعضای طبقه اجتماعی و یا طبقات
اجتماعی معینی پیروز می شوند و یا مغلوب.
·
زندگی میدان مبارزه طبقاتی بی امان
است.
·
لشکرکشی طبقاتی گاهی از پایین صورت
می گیرد و اکثر اوقات از بالا.
·
پیروزی و شکست نه پیروزی و شکست
نسلی، بلکه پیروزی و شکست طبقه اجتماعی معینی و یا طبقات اجتماعی معینی است.
9
احمد
قاسمی
قضاوت
نادرپور در باره نبردهای نسل معاصر خودش
بسیار
جالب است.
·
این «تحلیل» تنبلانه ی احمد قاسمی از
جفنگیات نادر نادرپور است.
·
هنر احمد قاسمی تکرار گسیخته هائی
از دیباچه های نادر نادرپور و تحسین ساده لوحانه او ست.
·
این جور تحلیل های مکانیکی را نمی
توان تحلیل تلقی کرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر