۱۳۹۵ آذر ۴, پنجشنبه

علوم طبیعی (4)


پروفسور دکتر گونتر کروبر
پروفسور دکتر هلموت میلکه
برگردان
شین میم شین

دوره سوم توسعه علوم طبیعی
ادامه  

نوع دوم علوم طبیعی  

·        نوع دوم علوم طبیعی، علومی اند که موضوع بررسی آنها قانونمندی های معتبر در مورد کلیه فرم های حرکت ماده است.
·        مثلا سیبرنتیک
·        مراجعه کنید به  سیبرنتیک در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

7
·        شاخص توسعه علوم طبیعی در دوره کنونیِ ـ قبل از همه ـ علومی اند که مبانی جهان بینانه و متدئولوژیکی عام شان ماتریالیسم دیالک تیکی است.

8
·        علوم طبیعی در مرحله ساختمان کمونیسم جهانی برای تولید سوسیالیستی و برنامه ریزی سوسیالیستی پیش شرط محسوب می شوند و نقش مهمی به عهده می گیرند.

9
·        علوم طبیعی نیز همانند علم بطور کلی، به میزان روز افزونی به نیروی مولده بیواسطه بدل می شوند.

10
·        علوم طبیعی در تدوین، توسعه و اثبات جهانتصویر علمی سهم مهمی ادا می کنند.

·        (جهانتصویر را ما به تقلید از شاهنامه، جهانپهلوان و غیره ساخته ایم تا با مفهوم «تصویر جهان» اشتباه نشود و معنی فلسفی خود را حفظ کند.
·        واژه های مرکب دیگری از قبیل انسانتصویر، تاریختصویر و غیره نیز به همین سان ساخته شده اند.
·        جهانتصویر در زبان عامیانه مترادف با جهان بینی مورد استفاده قرار می گیرد.
·        اما در مغایرت با جهان بینی که حاکی از درک فعال ترکیبگرانه و سیستم سازانه یکپارچه از جهان است و نتایج رشته های علوم منفرد مختلف را در اختیار نقطه نظر واحدی قرار می دهد، جهانتصویر عبارت است از ترکیبی از نتایج یک علم منفرد واحد.
·        بدین سان است که از جهانتصویر فیزیکی، بیولوژیکی و غیره سخن می رود.
·         جهانتصویرهای مورد نظر ضمنا می توانند در سیستم های مختصات مختلف عرضه شوند و با یکدیگر تناقضاتی داشته باشند.
·        جهانتصویر ـ بر خلاف جهان بینی ـ انعکاس فلسفی آگاهانه نیست و لذا چسبیدن به جهانتصویر صرف یکی از علوم منفرد (فیزیک، بیولوژی و غیره) یکی از گشتاورهای پوزیتیویسم است. مترجم)

11
·        علوم طبیعی برای فلسفه از اهمیت وافری برخوردارند.

12
·        برای اینکه فلسفه، وظیفه تعمیم معارف علوم منفرد و استنخراج پیوندهای عام قانونمند در جهان را به عهده دارد.

13
·        به همان اندازه که با شروع اولین مرحله توسعه علوم طبیعی جدیدتر، گشتاور گمانورز (ممان اسپه کولاتیو) موجود در علوم طبیعی به نفع تحقیق دقیق عقب رانده شد، به همان اندازه هم به فلسفه امکان آن داده شد که تعمیم دانش علمی را به خطوط ماهوی خویش مبدل سازد.

14
·        علوم طبیعی در آن زمان که به علم مکانیک مبتنی بود، فلسفه منطبق با خود را، یعنی ماتریالیسم مکانیکی را به همراه آورد.

15
·        ماتریالیسم مکانیکی خدمت بزرگی به شکوفائی بیشتر علوم طبیعی کرد.

16
·        علوم طبیعی در آن زمان به تحقیق در زمینه پیوندها و قانونمندی های  بطور اوبژکتیو (عینی) موجود جهان مادی می پرداختند.

17
·        ماتریالیسم مکانیکی میان ماتریالیسم و علم مکانیک (که یکی از علوم طبیعی است) رابطه بر قرار کرد و بر عکس.

18
·        ماتریالیسم مکانیکی اما به سبب خصلت متافیزیکی اش، وظیفه تعمیم علمی ـ فلسفی معارف حاصله در علوم طبیعی را فقط در چارچوب تاریخی معینی (تا قرن نوزدهم)، آنهم به میزان محدودی جامه عمل پوشاند.

19
·        پوزیتیویسم مدعی است که علوم طبیعیِ به اندازه ی کافی توسعه یافته، دیگر به فلسفه نیازی ندارند.

·        مراجعه کنید به پوزیتیویسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

20
·        اما فلسفه علمی ـ برخلاف ادعای پوزیتیویسم ـ اهمیت بی جانشین خود را برای علوم طبیعی در پله کنونی توسعه آنها از دست نداده است.
·        در آینده هم هرگز از دست نخواهد داد:

21

·        به قول فریدریش انگلس:
·        «بگذار محققین علوم طبیعی هر موضعی که دل شان خواست، بگیرند.
·        آنها را از سیطره فلسفه، گریزی امکان پذیر نیست.
·        مسئله فقط این است که آیا آنها زیر سلطه فلسفه مد روز بدی خواهند رفت و یا زیر سلطه فرمی از تفکر تئوریکی خواهند رفت که بر شناخت تاریخ تفکر و دستاوردهای آن مبتنی باشد.»
·        (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد 20، ص 480)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر