سیاهکل
اثری از رضا اولیا
سیاهکل را «ملی» کنیم!
فؤاد تابان
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com
برگزیده ای از مقاله فؤاد تابان
آیا نشانه ها و سمبل های چپ باید در انحصار چپ و آن هم بخش معینی از چپ باقی بماند؟
چپ نباید به چنین حصارکشی ای تن دهد.
مبارزه ی چپ ها باید بر این استوار باشد که سمبل ها و نشانه های خود را به سمبل ها و نشانه های ملی در ایران تبدیل کنند.
چپ در ایران هرگز مردمی و گسترده نخواهد شد اگر نتواند سمبل ها و نشانه هایی از خود را، به جنبش ملی ایران پیشنهاد کرده و به آن بقبولاند.
سیاهکل یکی از این نشانه هاست .
1
پویان ارس
سیاست هم یک علم است!
• چه می شد همه با هم مهربان بودند.
• جنگی در میان نبود.
• همه به هم احترام می گذاشتند.
• افراد جامعه باورهای همدیگر و منافع یکدیگر را در "قالب های" ملی می ریختند و همه یک شکل و یکدل می شدند.
• ملت ها هم باورها و منافع خود را در قالب های بین المللی می ریختند و بین المللی می شدند.
• گرگ ها با میش ها زندگی می کردند.
• کبوترها در آغوش بازها می غنودند.
• کارگران به منزل کارفرماها دعوت می شدند و اجازه می یافتند، بوق ماشین صاحبکار را به صدا در آورند.
• و هزاران آرزوی خوب و شیرین و دلچسب دیگر.
• ولی همه این ها خواب و خیالی بیش نیست.
• نمی گویم مارکسیسم لنینیسم را بخوانید، تا بفهمید که چرا خواب و خیالی بیش نیست.
• حتی لازم نیست به تجربه ملت ها و حتی تجربه تاریخ معاصر خودمان رجوع کنید.
• همین علم سیاست بورژوایی را بخوانید که در دانشگاه ها تدریس می شود تا بفهمید که مقوله "قدرت" یک مقوله ذهنی نیست که با مهربانی بین آدم ها قابل حل باشد.
• اصلا مایه سرشکستگی نخواهد بود که یک کتاب « مبانی علم سیاست» را دوستانی که خواهان جای گرفتن نمادهای فداییان در میان ملت!!! و طلب احترام کردن برای نمادهای یک جنبش مارکسیستی ـ لنینیستی از طرف لابد «نمایندگان ملت» !!! بخوانند تا بفهمند که چارچوب های قدرت با خوش خیالی ساخته نمی شوند.
2
خسرو صدری
«ملی»، اعلام کردنی نیست.
ملی، خودبخود ملی است!
• رخدادی ملی است که آرمان مشترک طبقات نا همگون ملت را در لحظه تاریخی مشخص بازتاب دهد:
• مثال:
• انقلاب ها
• جنبش هایی چون "جنبش ملی کردن نفت" در ایران.
• اصلی ترین ویژگی «جنبش سیاهکل»، عدالت خواهی و ضد سرمایه داری بودن آن است:
• یعنی حمایت از طبقه زحمتکش در مقابل طبقات استثمارگر ملی و بین المللی.
• دشمنان طبقاتی این جنبش را نمی توان به صرف ملی بودن به زیر پرچم آن فراخواند.
• در جنبش فدائیان، کسانی که واقعا هنوز به آرمان های عدالت خواهانه پای بند اند، نباید اجازه دهند که تاریخ شان را از ترس آمریکا به آغوش ج.ا. برانند و یا برعکس و محتمل تر، از ترس ج.ا، به نفع مقاصد "بشردوستانه"! آمریکا و ناتو مصادره کنند.
• سیاهکل، اگر صحرای کربلا نیست، مکه معظمه هم نباید باشد که ۷۲ فرقه مسلمان را ، بدون ماهیت شان، به طوافش فرا خوانیم.
3
رضا سالاری
تناقض بین ملی عینی و ملی آرمانی
• جناب تابان
• اگرچه دعوت از دیگران و غیر چپ ها به مراسم و رویداد های تاریخی چپ ایران و اجازه ورود و شرکت همگانی دادن به آنها گامی ارزشمند است و اگرچه حسن نیت شما با اظهار
فوق الذکرتان جهت جذب توافق عمومی بر ملی کردن واقعه شهامت آمیز سیاهکل قابل ستایش و درخور ارزش گذاری است، ولی آیا در هدف و مقصود اولیه و مکتوب تاریخی رهبران سیاهکل هم پیش و هم پس از ایجاد و تشکیل این سازمان هیچ نشانه و اشاره ای به این سراسری کردن و ملی کردن این آرمان دیده شده و یا دیده می شود؟
• چقدر عناصر ملی در جوهر اولیه این واقعه تاریخی نهفته بود.
4
میم نون
کاریکاتوریزاسیون
• ایده بدی نیست، اما به شرطها وشروطها:
الف
• اولا به این شرط که چپ کذائی به سمبل های کذائی و قابل بحث قناعت نکند، بلکه شعور راستین چپ را قبل از همه از آن خود کند و بعد تبلیغ و ترویج کند تا توده ای و به اصطلاح ملی شود.
ب
• ثانیا گذشته خود را به تیغ تیز انتقاد دیالک تیکی بسپارد، یعنی جنبه های مثبت و بالنده آن را حفظ کند و جنبه های منفی و ارتجاعی آن را نقد کند و حذف کند.
ت
• ثالثا از کاریکاتوریزه شدن ایده چپ جلوگیری کند و بر ضد آن با تمام قوا مبارزه کند.
5
الف باران
آفتابه لگن هزار دست شام و نهار هیچ چی!
• مشی چریکی یکی از بیماری های سوسیالیسم و کمونیسم است.
• کمونیست ها سربازان و خدمتگزاران گمنام جامعه تهیدست هستند.
• آنها چیزی برای خود نمی خواهند.
• همین تبلیغات "آفتابه لگن هزار دست، شام و نهار هیچ چی"، همان مشی مخرب چریکی است که ضربه بزرگی به جنبش ترقی خواهانه ایران زده است.
6
میم نون
• من با پوزش پیشاپیش، دو نکته در نظرات خانم و یا آقای الف باران را مورد تأمل قرار می دهم تا صحت و سقم نظر خود را بسنجم:
حکم اول
«مشی چریکی یکی از بیماریهای سوسیالیسم و کمونیسم است.»
• این نظر الف باران گرامی از سر تا پا نادرست است و از بی خبری مطلق ایشان از تفکر مفهومی بطور کلی پرده برمی دارد.
• اولا مشی چریکی فرمی از مبارزه نظامی است.
• حتی حضرت علی از آن استفاده کرده بود.
• ثانیا مشی چریکی ـ فی نفسه و به مثابه فرم مبارزه و نبرد ـ می تواند درست و سنجیده و یا نادرست و نسنجیده باشد.
• ثالثا مشی چریکی حتما نباید به کمونیسم و سوسیالیسم ربطی داشته باشد که فرماسیون های اجتماعی ـ اقتصادی اند.
• رابعا مشی چریکی چرا باید بیماری باشد.
• مشی چریکی می تواند بسته به اوضاع و احوال، فرم درست مبارزه و یا فرم غلطی از آن باشد.
• مثال:
• کمینترن به حزب کمونیست چین، مشی چریکی نبرد بر ضد کومین تانک و غیره را پیشنهاد کرد، ولی حزب کمونیست چین آن را نادرست دانست و به جنگ منظم و تسخیر شهرها از دهات دست زد و نظرش درست بود و درستی اش در عمل اثبات شد.
• خامسا آنچه در ایران به عنوان مشی چریکی معرفی شده، نه مشی چریکی بلکه آوانتوریسم بوده است که لنین بیماری کودکی جنبش کمونیستی تلقی می کند.
• برای اینکه بی تابی و شتابزدگی و بی شعوری تئوریکی و تجربی کودکان را به خاطر خطور می دهد.
• آوانتوریسم یاد شده در ایران بویژه از لحاظ طبقاتی باید تحلیل علمی شود.
• من فکر نمی کنم که جریان های موسوم به فدایی و مجاهد نماینده زحمتکشان بوده باشند، البته باید تحلیل اوبژکتیف شود تا نظر قطعی بدست آید.
• مثلا پیوند ژرف میان آل احمد و سران فدایی قابل تأمل است.
حکم دوم
« کمونیستها سربازان و خدمتگزاران گمنام جامعه تهیدست هستند، آنها چیزی برای خود نمی خواهند.»
• این تعریف از کمونیست ها خود ریشه در همان جریان آوانتوریستی موسوم به «مشی چریکی» دارد و از سراپایش تعلقات خرده بورژوائی و روشنفکری ـ شعارگرائی می تراود.
• کمونیست به عضو حزب کمونیست اطلاق می شود که طرفدار پیشرفت اجتماعی است.
• کمونیست ها هم می توانند گمنام باشند و هم اگر شرایط ایجاب کند، معروف خاص و عام باشند.
• این ها همه چیزهای فرمال (صوری) اند و فی نفسه بیانگر صحت و سقم شیوه عمل نیستند، خصیصه بخصوصی نیستند
• منظورم از اینکه الف باران تفکر مفهومی بلد نیستند، همین بود.
• کمونیست ها چرا باید ریاضتکش جا زده شوند و چیزی برای خود نخواهند؟
• کمونیست ها در جامعه زندگی می کنند و اکثرا زحمتکش مادی و بعضا معنوی و فکری اند.
• گذار از جامعه عقب مانده به پیشرفته، قبل از همه به نفع خود آنها ست.
کمونیست ها را الف باران با مدعیان آوانتوریستی کمونیسم عوضی گرفته اند و خود بلحاظ تئوریکی فرق زیادی با همان ها ندارند که در حرف قبول شان ندارند.
با پوزش مجدد
پایان
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری