• از نیمه شب دوساعتی گذشته است
• من پنجره ای رو به خیابان گشوده ام
• دلتنگی شبانه ی خود را کنار پنجره ام، دود می کنم
• امشب تمام پنجره ها تاریک اند
• میلی به دیدن سریال ها ندارم
• حتی به تماشای فیلم های سینمایی.
• از قول «شاهد عینی»، دروغ شنیدن را هم دوست ندارم
• ناچار تلویزیون را هم خاموش می کنم
• این وقت شب، سراغ هیچ کسی را نمی توان گرفت
• سر روی بالش تنهایی خود می گذارم
• ای کاش، خواب های پریشان بگذارند
• تا شب بدون تکان های ناگهانه بخوابم
• امشب چقدر بی قرار روز وُ ازدحام خیابان ام!
2
میم نون
شگفتا
میم نون
شگفتا
• با سلام و تأسف:
• ما فکر می کردیم که جز ما کسی تنها نیست!
• زمانه غریبی است، حتی شاعری با هزاران هوادار وفادار، در اتاق خویشتن تنها ست!
• چه می شود کرد؟
• به امید اینکه این شعر باشد، یعنی وصف حال تنهایان حقیقی باشد و نه وصف حال خود شاعر!
• در هر صورت، به تنهائی شاعر ـ حتی ـ می توان رشک برد که حداقل فرصت و حوصله و وقت کافی برای احساس تنهائی خویش دارند.
• خیلی ها دیری است که حتی تنهائی خویشتن خویش را فراموش کرده اند!
2
گاف سنگزاد
گاف سنگزاد
• با سلام
• ترفند رهنورد هنر شاید این باشد که محتوای کوله بارش را یا اصلا نشان کسی نمی دهد و یا اگر هم ـ به اصرار و زور ـ نشان کسی دهد، به خست و به تنگچشمی نشانش می دهد و سرانجام چه بسا چیزهائی ـ حتی برای نسلی ـ نامرئی و نتیجتا ناشناخته می مانند.
• زیبائی لایزال هنر شاید در همین خصیصه آن باشد.
• علاوه بر این، هر متاع هنری را شاید بتوان آئینه ای تلقی کرد که هر رهگذری نظری در آن می افکند و بازتابی از وجود خود را در آن کشف می کند و به تماشا می نشیند و یا حتی پا به فرار می گذارد.
• این شعر عسگر آهنین شاید به نظر بعضی ها شعری ساده و سطحی جلوه کند:
• شعر غریبی تنها در متروپول ها که نیمه شبان ـ گریزان از گذشته و حال ـ به فردا و به ازدحام توخالی خیابان ها دل خوش کرده است.
• این شعر اما ـ علیرغم ایجاز و اختصار و سادگی اش ـ شعری به غایت اندیشه مند و افشاگر است:
• نمونه اش احکام زیرین اند:
• «امشب تمام پنجره ها تاریک اند»
• «از قول «شاهد عینی» دروغ شنیدن را هم دوست ندارم»
• «ای کاش خواب های پریشان بگذارند، تا شب بدون تکان های ناگهانه بخوابم!»
1
مفهوم «تاریکی پنجره ها»
«امشب تمام پنجره ها تاریک اند»
مفهوم «تاریکی پنجره ها»
«امشب تمام پنجره ها تاریک اند»
• برای کشف محتوای مفهوم «تاریکی پنجره ها» به فانتزی غنی و غول آسائی نیاز است.
2
مفهوم «دروغ از قول شاهد عینی کذائی شنیدن»
«از قول «شاهد عینی» دروغ شنیدن را هم دوست ندارم»
مفهوم «دروغ از قول شاهد عینی کذائی شنیدن»
«از قول «شاهد عینی» دروغ شنیدن را هم دوست ندارم»
• در مفهوم «دروغ از قول شاهد عینی کذائی شنیدن»، افشاگری تأمل آمیز و خردسرشتی نهفته است.
• خود همین جهان بینی غیر عادی، یکی از دلایل اصلی «انتظار دوستان کذائی برای در رفتن به محض دیدن» صاحب جهان بینی است.
• بینشی از این قماش، به معنی ناهمرنگی با جماعت است، به معنی موضعمندی مرزبندی شده است:
• دارائی ئی که برای یافتن دوست، مفید است، ولی برای حفظ دوست و تحکیم دوستی بغایت مضر.
3
مفهوم «کابوس شبانه»
«ای کاش خواب های پریشان بگذارند، تا شب بدون تکان های ناگهانه بخوابم!»
مفهوم «کابوس شبانه»
«ای کاش خواب های پریشان بگذارند، تا شب بدون تکان های ناگهانه بخوابم!»
• در مفهوم هراس انگیز «کابوس شبانه» گذشته سیاه چسبناک لزج با تمامت عفونت تهوع انگیز خود می تپد، گذشته ای که رهائی از چنگش چه بسا مادام العمر محال است!
عمر شاعر دراز باد!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر