فرصت
• نخی
• از ترانه های قناری
• سوزنی
• از خارهای گل سرخ
• چه کسی
• جیب پاره ی شادیهای کوچک را
• خواهد دوخت؟
• چه کسی
• به تو، به من
• به گل، به قناری
• خواهد گفت:
• «فرصت برای پیر شدن نیست!»
• خانم سین پس از خواندن شعر یوسف صدیق گفت:
• «با ارادتی که به آقای عین عزیز دارم، قاطعانه فریاد می زنم که ایشان اصلا اجازه ندارند، پیر شوند و حتی اگر فریاد مرا نشنیده بگیرند و پیر شوند، ایمان دارم، آنقدر زندگی را پاس می دارند و می رزمند که پیری و کهولت را شرمنده می سازند.
• هر چه زمان بیشتر می گذرد و سن و سال بنی بشر بالاتر می رود، انگار زندگی بهتر ادراک می شود.
• انگار بنی بشر می خواهد که دو دستی به زندگی بچسبد، آن سان که ثانیه ای از آن حتی حرام نشود و هدر نرود.
• به قول صائب عزیز:
• « ریشه نخل کهن از نونهال افزونتر است
• بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را»
(نقل به مضمون)
• اندیشنده گفت:
• «ادراک سن و سال امری سوبژکتیف است،
• عینیت سن و سال، اما اوبژکتیف!»
• خانم گاف در توضیح و تصریح منظور اندیشنده گفت:
1
ادراک سن و سال امری سوبژکتیف است.
ادراک سن و سال امری سوبژکتیف است.
• «ادراک سن و سال ازآن رو، امری سوبژکتیف است که شرایط زیست انسان ها و در نتیجه طرز تفکر و معیارهای ارزشی آنها متفاوت است:
• به قول فویرباخ حکیم آلمانی:
• «طرز تفکر در کاخ و کوخ یک سان نیست!»
• زیرا طرز زندگی کاخ نشین و کوخ نشین یکسان نیست!
• از این رو، فئودال بیکاره و علاف بیشتر به سن و سال می اندیشد، تا رعیت همه کارهء بی همه چیز:
• فکر کار دشوار و تهیه مصیبت بار نان امان اندیشیدن حتی به سن و سال و غیره نمی دهد.
• فروغ 18 ـ 19 ساله در «اسیر» همانقدر احساس تنهائی می کند که اسیری در بند خصم و چه بسا حتی فرسوده تر و پیرتر از پیر زنی نمودار می گردد.
• شاید از آن رو که از مدرسه در رفته و بیکار و علاف است.
• این و خیلی چیزهای دیگر جنبه سوبژکتیف ادراک سن و سال را تشکیل می دهند.
2
عینیت سن و سال، اما اوبژکتیف است!
عینیت سن و سال، اما اوبژکتیف است!
• منظور اندیشنده این است که فرسودگی و شادابی جسم بسته به شیوه زیست است.
• زن و یا مرد زحمتکش در سی سالگی فرسوده تر و پیرتر از شهبانو و یا شاهی هفتادساله جلوه می کند.
• عینیت سن و سال را شرایط اوبژکتیف (عینی) زیست تعیین می کند، ولی ادراک سن و سال را شرایط سوبژکتیف انسان ها:
شهبانو و شاه بظاهر سر حال و شاداب، بلحاظ روانی و روحی ویرانتر از زن و مرد زحمتکش بظاهر فرسوده و پیر است و کنار تختخوابش کلکسیونی از مدرن ترین مسکن ها قرار دارد تا روان پریشان بلکه سامانی بیابد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر