تأثیر انقلاب 1952 بر تحولات 60 ساله خاورمیانه از جمله ایران
III
کانال سوئز، بحران و انقلاب
III
کانال سوئز، بحران و انقلاب
• از ابتدای تفوق بر حکومت نیمه فئودالی شاه فاروق یکی از پروژه های استراتژیک « شورای فرماندهی انقلاب» احداث «سد اسوان» بر روی رودخانه نیل در جنوب مصر بود.
• این پروژه در صورت انجام موفقیت آمیز خود هم می توانست الکتریسیته مورد نیاز بخش بزرگی از مصر را بخوبی و بمقدار کافی تولید کند و هم وضعیت نا هنجار کشت و کار آن منطقه را به سرعت بهبود بخشد.
• تامین تمامی بودجه سنگین این طرح از عهده دولت نوپای مصر خارج بود.
• در شروع کار آمریکا و انگلیس با تخصیص وامهایی به مبلغ ۵۶ و ۱۴ میلیون دلار وارد میدان شدند.
• اما بانک جهانی هم در همان زمان با پیشنهاد تخصیص وامی برابر با ۲۰۰ میلون دلار و با شرط داشتن کنترل بر بنیادهای مالی مصر امکان دست اندازی بر دستاوردهای انقلاب را ممکن ساخت.
• و بدین ترتیب امپریالیسمی که از در رانده شده بود به آرامی از پنجره وارد کشور شد.
• هنگامی که ناصر به عنوان رهبر کشوری مستقل جمهوری خلق چین را در سازمان ملل متحد برسمیت شناخت، امپریالیست ها بناگهان ادامه پرداخت وام به دولت وی را متوقف کردند!
• این اقدام «تنبیهی» و عجولانه با واکنش فوری و قاطع ناصر روبرو شد و وی کانال سوئز را از آن تاریخ ملی اعلام کرد.
• کانال سوئز تا آن زمان در ید شرکتی فرانسوی - انگلیسی بود که اداره مرکزی آن در پاریس قرار داشت.
• امپریالیست ها ملی شدن کانال سوئز را «قدمی خطرناک» و «گستاخانه» خواندند.
• آنها به اینگونه اقدامات استقلال طلبانه باور نداشتند.
• در عین حال بر این امر نیز وقوف کامل داشتند که تاثیرات چنین اقدامی میتواند موقعیت امپریالیست های متجاوز را در کشورهای تحت سلطه با خطرات جدی مواجه سازد.
• اقدام شجاعانه جمال عبد الناصر نه تنها در مصر بلکه در تمام کشورهای عربی با استقبال توده های تحت ستم مواجه شد.
• وی حالا دیگر رهبر شایسته و بلا منازع اعراب در تمام کشورهای عربی تلقی می شد.
• اما سران مرتجع و دست نشانده شیخ نشین های عربی و حکومت کودتایی و وابسته شاه ایران از آن بسردی استقبال کردند.
• با این اقدام ناصر امپریالیست های فرانسه و انگلیس برای حفظ حاکمیت خود در منطقه و بر کانال سوئز مصر را به مقابله نظامی تهدید کردند.
• آمریکایی ها که به تازگی با کودتایی نظامی حکومت ملی دکتر مصدق را سرنگون کرده بود، حضورشان در مرکز چنین بحرانی مشهود نبود.
• امپریالیسم فرانسه نیز در پی از دست دادن حاکمیت خود در سوریه و لبنان بقصد اشغال نظامی مراکش و الجزیره با آن کشورها وارد رویارویی نظامی شده بود.
• انگلیسیها هم پیشاپیش با در اختیار داشتن لشگری ۴۰ تا ۵۰ هزار نفری پیرامون کانال سوئز به افزایش و گسترش نیروهای اشغالگر خود مشغول شدند.
• شورای فرماندهی مصرامکان قریب الوقوع تجاوز به مصر را به همه «برادران عرب» و «آزاده گان جهان» اطلاع داد.
• حال دیگر خطر خرد شدن انقلاب نوپای مردم مصر زیر ماشین نظامی امپریالیسم انگلیس کاملا محسوس بود.
• واکنش فوری اتحاد شوروی مبنی بر ارسال نیروهای کمکی و داوطلب به منطقه بمنظور دفاع از انقلاب مصر و نیز اعلام رسمی و مشخص جمهوری خلق چین مبنی بر فرستادن ۳۰۰۰۰۰ نفر نیروی داوطلب به مصر ناگهان چون آب سردی بر کوره داغ جنگ طلبیهای امپریالیسم ریخته شد و بدین ترتیب امپریالیست ها از انجام چنین تجاوزی بکلی باز ماندند.
• عقب نشاندن امپریالیسم جنگ افروز انگلیس در آن تاریخ همچنین به مثابه پایان دوران «حاکمیت مشروع» آنان بر منطقه و کانال سوئز بود.
• در عین حال که خطر سرکوب انقلاب از خارج دفع شده بود، کوششهای انگلیس در جهت سرنگونی دولت انقلابی از داخل ادامه یافت.
• تلاش خزنده انگلیس برای تشکیل جبهه ضد انقلاب متشکل از کارگزاران و نظامیان برکنار شده رژیم سابق، محافلی از اخوان المسلمین و فئودالهای خلع ید شده از آن جمله بود.
• تلاشی که تا بازگشت دوباره و برقراری حکومت ضد انقلاب متوقف نگردید.
• پس از مرتفع شدن بحران سوئز و خطر بروز جنگی تجاوز کارانه، جنب و جوشهای آشکار توده ای در منطقه علیه امپریالیست ها و حکومت های دست نشانده بچشم می خورد و شخص جمال عبد الناصر نیز بعنوان رهبر جهان عرب بشمار می رفت.
• در این میان دو کشور سوریه و مصر تلاش می کردند با تشکیل جمهوری متحد عربی بسوی آنچه که «اتحاد ملل عرب» نامیده می شد، حرکت کنند.
• اما «اتحادیه» مربوط به این دو کشور در عمل فراتر از گسترش بازار مصر در سوریه پیش نرفت و در سال ۱۹۶۱ نیز در پی وقوع کودتایی در سوریه این کشور از اتحاد ذکر شده خارج شد.
• تا آن لحظه دول امپریالیستی نیز تمامی همکاری های مالی و اعتباری خود را با مصر بکلی قطع کرده بودند و همزمان با آن دولت ناصر نیز سطح همکاری های خود را با اتحاد شوروی بالاتر برده بود.
IV
جنگ 6 روزه (1967)
• دول امپریالیستی پس از عقب نشینی قشونهای شان از بسیاری نقاط منطقه، انجام ماموریتهای سابق خود را به دولت دست نشانده اسرائیل واگذار کردند.جنگ 6 روزه (1967)
• حمایت همه جانبه مالی و نظامی از دولت اشغالگر اسرائیل، تجهیز آن به مدرن ترین سلاحهای جنگی و آموزش قشون مختلف آن برای انجام مأموریتهای جنگی آینده، سازماندهی و گسترش سرویسهای اطلاعاتی جاسوسی و آموزش جاسوسان نفوذی آن از جمله پروسه های بدون توقف سیاست تهاجمی امپریالیستها در این چهار چوب شد.
• دولت نظامی اسرائیل جنگ شش روزه را با حملاتی غافلگیرانه و صاعقه وار علیه کشورهای عربی از جمله مصر آغاز کرد.
• این حملات بر خلاف ادعاهای اسرائیل و دول امپریالیستی نه دارای خصلت « دفاعی» بود و نه بنا بر «ضرورتی» بود که پیش آمده بود.
• شیوه تجاوز، دقت و سرعت عمل آن بیانگر نقشهای تجاوز کارانه بود که از مدتها پیش توسط کارشناسان و ژنرال های جنگی با دقت طرح ریزی شده بود.
• بمباران پایگاهای نظامی و فرود گاه ها، منهدم کردن هواپیماها در باند فرودگاه ها، فلج کردن توان دفاعی مصر و در پی آن تصرّف «صحرای سینا» از جمله ضربات مهلکی بود که به ناسیونالیسم عرب و نیز انقلاب مصر فرود آمد.
• سست شدن اعتقاد ملتهای عرب به آنچه که در آن زمان «پان عربیسم» نامیده می شد، بتدریج راه را بر «اندیشه جانشین» که برخی جامعه شناسان غربی آن را «پان اسلامیسم» نام نهادند، باز می کرد.
• شکست در جنگ و از دست دادن صحرای سینا جمال عبد الناصر را با روحیه ای در هم شکسته و تسلیم شده به قرائت استعفای خود از طریق « رادیوی ملی مصر» واداشت.
• تاثیر فوری قرائت این استعفا چنان بود که میلیونها نفر در کشورهای دیگر غیر از مصر هم سراسیمه به خیابانها ریختند و با فریادهای « مبارزه تا مبارزه! » «ثوره، ثوره حتی النصر!»
• خواستار ابقای ناصر در پست خویش و ادامه کارزار شدند.
• پس از شکست سنگین نظامی از اسرائیل و از دست دادن صحرای سینا، چنین واکنش گستردهای از تودههای مردم را می توان برگ زرینی در تاریخ معاصر مصر بحساب آورد.
• واکنشی که در دوره ای بسیار بحرانی بوقوع پیوست و روحیات از دست رفته را تا حدود زیادی به متن مبارزات تودهها باز گردانید.
• جمال عبد الناصر دو سال و اندی پس از این حوادث، در سال ۱۹۷۰ بدرود حیات گفت.
• مراسم تشییع جنازه وی با شرکت حدود هفت میلیون نفر به یکی از کم نظیرترین و عظیم ترین تظاهرات در تاریخ مصر مبدل شد.
• مردم بدین ترتیب با رهبر خود وداع کردند، وداعی که به شهادت تاریخ فی الواقع، وداع با انقلاب نیز بود.
• سال های پایانی حکومت ناصر نشانه سمت و سوی دیگری از سیاست گذاری ها بود.
• تدوین قوانین جدید، تجدید نظر در برخی رفرمها و طرح گفتگوهای مبهم در مورد «سوسیالیسم عربی» و «سوسیالیسم انسانی» نشانه حرکات مشکوک تازه ای بود که در ورای آن ضد انقلاب نقابدار مصر در تکاپوی سازماندهی خود بود.
• ضد انقلابی که سرانجام با سرکردگی انور سادات پا به میدان گذاشت و در پایان نیز به دیکتاتوری فاسد و وابسته حسنی مبارک انجامید.
ادامه دارد
ویرایش متن از دایرة المعارف روشنگری است.