۱۳۹۰ خرداد ۳۱, سه‌شنبه

امپریالیسم نوین (8)

تئوری های مارکسیستی راجع به امپریالیسم
پروفسور دکتر فرانک دپه
برگردان میم حجری

بعد سوم بحث پیرامون امپریالیسم

• بدین طریق، به بعد سوم بحث پیرامون امپریالیسم می رسیم.

• تئوریسین های جنبش کارگری نه آکادمیسین بوده اند و نه استاد دانشگاه.

• تجزیه و تحلیل آنها از ابعاد اقتصادی و سیاسی امپریالیسم از منافع معرفتی در زمینه تعیین دقیق شرایط مبارزه طبقاتی، محتوای آن و آماج های آن سرچشمه می گرفت و همراهی می شد.

1
کارل کائوتسکی

• کارل کائوتسکی در سال 1909 درست پیشگوئی کرده بود که در اروپا دوره طولانی ثبات نسبی توسعه کاپیتالیستی به پایان خود نزدیک می شود:

• «تردیدی نیست که ما وارد دوره ناآرامی های عمومی و جا به جائی های پی در پی قدرت گشته ایم و صرفنظر از فرم ها و مدت پایداری آن، دیگر نمی تواند به برقراری دوره آرامش درازمدت بانجامد، تا اینکه پرولتاریا نیروی لازم را کسب کند و از طبقه سرمایه داران سلب مالکیت سیاسی و اقتصادی بکند و دوران نوینی در تاریخ جهان پدید آورد.»

• (کائوتسکی، 1972، ص 112)

2
روزا لوکزمبورگ و هیلفردینگ

• تجزیه و تحلیل های تألیف شده در آغاز جنگ جهانی اول در وهله اول بر آن بودند که سیاست امپریالیستی فشار بر شرایط زندگی مادی طبقه کارگر را تشدید خواهد کرد:

• «حقوق گمرکی و کارتل ها به معنای گرانتر شدن قیمت مواد غذائی است.

• سازمان های کارفرمایان
به تقویت قدرت مقاومت سرمایه در مقابل هجوم سندیکاها خواهند پرداخت.

• سیاست تسلیحاتی و مستعمراتی
همواره به سنگین تر شدن هرچه بیشتر مالیات منجر خواهد شد که پرولتاریا باید به دوش کشد.

• نتیجه ضرور این سیاست، یعنی برخورد قهرآمیز دول کاپیتالیستی به افزایش غول آسای فقر و ذلت منجر خواهد شد.»

• (هیلفردیگ، 1968، ص 501 ـ 502، روزا لوکزمبورگ، 1966، ص 445)

3
ولادیمیر ایلیچ لنین

• البته بویژه لنین بر آن بوده که این گرایش به فقر و ذلت بطور نامحدود تأثیرگذار نخواهد بود، بلکه بوسیله «علل ضد و نقیض» پدید خواهد آمد.

• لنین
از این رو می نویسد که امپریالیسم گرایش بدان دارد که «در میان کارگران نیز قشر ممتازی را دستچین کند و از توده های عظیم پرولتاریا جدا سازد.»


• لنین در رابطه با این مسئله از تغییرات ساختاری در بازارهای کار و در روندهای مهاجرت بین المللی سخن می گوید:

• «سیاست مبتنی بر خروج کمتر کارگران از کشورهای امپریالیستی و ورود سیل آسای نیروی کار از کشورهای عقب مانده با دستمزد نازل به این کشورها.
»
• (لنین، 1964، ص 854)
4
فریدریش انگلس

• با بین المللی گشتن تولید بر پایه توسعه ناموزون ـ تمایزمندسازی و سلسله مراتبی سازی شرایط زندگی و کار جمعیت مزدبگیر ـ از سوئی به مثابه «نردبام» درآمد مبتنی بر دستمزد میان ملت ها و از سوی دیگر، به مثابه طبقه بندی کردن شرایط زندگی میان کارگران متخصص عالی، یعنی اقشار کارگری بالنسبه ممتاز و توده های کارگری کمتر متخصص در بازارهای کار ملی صورت می گیرد.

فریدریش انگلس ـ قبل از همه ـ در مثال انگلستان از «اشرافیت در طبقه کارگر» سخن گفته بود و شرایط بازتولید این قشر کارگری را در وابستگی به «انحصار صنعتی» دیده بود:
• انگلس در سال 1892 می نویسد:


• تا زمانی که این انحصار به وجود خود ادامه می دهد، «طبقه کارگر انگلیس تا درجه معینی در مزایای این انحصار شریک می شود.

• این مزایا بطرزی بسیار نابرابر میان کارگران تقسیم می شود.

• اقلیت ممتاز طبقه کارگر بخش اعظم این مزایا را به جیب می زند.

• ولی توده های عظیم کارگران نیز حداقل، هرازگاهی هرچند موقتا سهمی به نصیب می برند.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد دوم، ص 647)


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر