پروفسور دکتر فرانک دپه
برگردان میم حجری
بعد سوم بحث پیرامون امپریالیسم
برگردان میم حجری
بعد سوم بحث پیرامون امپریالیسم
• بدین طریق، به بعد سوم بحث پیرامون امپریالیسم می رسیم.
• تئوریسین های جنبش کارگری نه آکادمیسین بوده اند و نه استاد دانشگاه.
• تجزیه و تحلیل آنها از ابعاد اقتصادی و سیاسی امپریالیسم از منافع معرفتی در زمینه تعیین دقیق شرایط مبارزه طبقاتی، محتوای آن و آماج های آن سرچشمه می گرفت و همراهی می شد.
1
کارل کائوتسکی
• «تردیدی نیست که ما وارد دوره ناآرامی های عمومی و جا به جائی های پی در پی قدرت گشته ایم و صرفنظر از فرم ها و مدت پایداری آن، دیگر نمی تواند به برقراری دوره آرامش درازمدت بانجامد، تا اینکه پرولتاریا نیروی لازم را کسب کند و از طبقه سرمایه داران سلب مالکیت سیاسی و اقتصادی بکند و دوران نوینی در تاریخ جهان پدید آورد.»
• (کائوتسکی، 1972، ص 112)
2
روزا لوکزمبورگ و هیلفردینگ
• تجزیه و تحلیل های تألیف شده در آغاز جنگ جهانی اول در وهله اول بر آن بودند که سیاست امپریالیستی فشار بر شرایط زندگی مادی طبقه کارگر را تشدید خواهد کرد: روزا لوکزمبورگ و هیلفردینگ
• «حقوق گمرکی و کارتل ها به معنای گرانتر شدن قیمت مواد غذائی است.
• سازمان های کارفرمایان به تقویت قدرت مقاومت سرمایه در مقابل هجوم سندیکاها خواهند پرداخت.
• سیاست تسلیحاتی و مستعمراتی همواره به سنگین تر شدن هرچه بیشتر مالیات منجر خواهد شد که پرولتاریا باید به دوش کشد.
• نتیجه ضرور این سیاست، یعنی برخورد قهرآمیز دول کاپیتالیستی به افزایش غول آسای فقر و ذلت منجر خواهد شد.»
• (هیلفردیگ، 1968، ص 501 ـ 502، روزا لوکزمبورگ، 1966، ص 445)
3
ولادیمیر ایلیچ لنین
• لنین از این رو می نویسد که امپریالیسم گرایش بدان دارد که «در میان کارگران نیز قشر ممتازی را دستچین کند و از توده های عظیم پرولتاریا جدا سازد.»
• لنین در رابطه با این مسئله از تغییرات ساختاری در بازارهای کار و در روندهای مهاجرت بین المللی سخن می گوید:
• «سیاست مبتنی بر خروج کمتر کارگران از کشورهای امپریالیستی و ورود سیل آسای نیروی کار از کشورهای عقب مانده با دستمزد نازل به این کشورها.»
• (لنین، 1964، ص 854)
4
فریدریش انگلس
• با بین المللی گشتن تولید بر پایه توسعه ناموزون ـ تمایزمندسازی و سلسله مراتبی سازی شرایط زندگی و کار جمعیت مزدبگیر ـ از سوئی به مثابه «نردبام» درآمد مبتنی بر دستمزد میان ملت ها و از سوی دیگر، به مثابه طبقه بندی کردن شرایط زندگی میان کارگران متخصص عالی، یعنی اقشار کارگری بالنسبه ممتاز و توده های کارگری کمتر متخصص در بازارهای کار ملی صورت می گیرد. • فریدریش انگلس ـ قبل از همه ـ در مثال انگلستان از «اشرافیت در طبقه کارگر» سخن گفته بود و شرایط بازتولید این قشر کارگری را در وابستگی به «انحصار صنعتی» دیده بود:
• انگلس در سال 1892 می نویسد:
• تا زمانی که این انحصار به وجود خود ادامه می دهد، «طبقه کارگر انگلیس تا درجه معینی در مزایای این انحصار شریک می شود.
• این مزایا بطرزی بسیار نابرابر میان کارگران تقسیم می شود.
• اقلیت ممتاز طبقه کارگر بخش اعظم این مزایا را به جیب می زند.
• ولی توده های عظیم کارگران نیز حداقل، هرازگاهی هرچند موقتا سهمی به نصیب می برند.»
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد دوم، ص 647)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر