۱۴۰۴ فروردین ۱۱, دوشنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره المائده) (۳۷۰)

              

ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

 

﴿قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِّن قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا كَافِرِينَ﴾
[ المائدة: ۱۰۲] 

جمعی از پیشینیان از (اموری همانند) آنها (که شما می‌پرسید) سؤال کردند و بعد از آن (که توسّط پیغمبران از آنها اطّلاع یافتند و موظّف به رعایت احکام مربوطه شدند) نسبت بدانها به مخالفت برخاستند و منکر (حقّانیّت پاسخ) آنها (و بالطبع صلاحیّت گویندگان آن سخنها، یعنی انبیاء) شدند.

 [[«أَصْبَحُوا بِهَا کَافِرِینَ»: 

 نسبت بدانها کافر شدند. نسبت بدانها بنای مخالفت گذاشتند و راه عصیان در پیش گرفتند. 

مراد از کفر در اینجا عصیان و مخالفت است، و یا کفر به معنی معروف خود.]]

کریم

در این آیه،

برای اثبات عواقب و پیامدهای منفی نهی از سؤال

مثال تاریخی  می آورد:

امت های دیگر سؤالات نامناسب طرح می کنند و انبیاء ضمن دادن جواب به سؤالات، تکالیفی برای امت های کنجکاو تعیین می کنند.

امت های مربوطه اما به تکالیف تعیین شده تمکین نمی کنند.

یعنی

دست به عصیان می زنند و کافر می شوند.

اکنون می توان به آچمزی پی برد که کریم گیر کرده است و قصد پوزه بند زدن بر پوزه مسلمین کنجاور خوداندیش پرسنده را دارد.


﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ مِن بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ ۙ وَلَٰكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ ۖ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ﴾
[ المائدة: ۱۰۳]

الله چارپایان را حلال قرار داده است، 

یعنی چارپایانی را که مشرکان برای بت‌های‌شان بر خود حرام کرده‌اند

 حرام قرار نداده است،

 این چارپایان عبارتند از 

بَحیره- 

شتری که وقتی شکم‌های مشخصی زائیده باشد، گوش‌هایش بریده می‌شود-، 

سائبه-

 شتری که وقتی سن مشخصی را سپری کند، برای بت‌های‌شان رها می‌شود،

 وصیله- 

شتری که پشت سر هم دو شکم ماده می‌زاید- 

و

 حامی- 

شتر نری که چند بچه ‌شتر از پشت او متولد شده باشند-،

 اما کافران از روی دروغ و بهتان ادعا کردند که الله موارد مذکور را حرام گردانیده است، 

و بیشتر کافران میان حق و باطل و میان حلال و حرام تمایز قائل نمی‌شوند.

این آیه

دال بر تضادهایی بین مسلمین و کفار (بت پرستان) در زمینه حلال و حرام بودن گوشت شتر است.

کریم با معیارهای کفار برای حرام تلقی کردن گوشت شتر به مخالفت برمی خیزد و آنها را حلال اعلام می کند.


﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا ۚ أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ﴾
[ المائدة: ۱۰۴]

و چون به ايشان گويند كه به آنچه خدا نازل كرده است و به پيامبر روى آوريد، گويند: 

آن آيينى كه پدران خود را بدان معتقد يافته‌ايم ما را بس است. 

حتى اگر پدرانشان هيچ نمى‌دانسته‌اند و راه هدايت نيافته بوده‌اند؟

کریم

 در این آیه

دیالک تیک سنت و تجدد (ترادیسیون و مدرنیته)

را

مطرح می کند و از تجدد (مدرنتیه) جانبداری می کند

و

بضاعت علمی و عقلی و تجربی و نظری نیاکان خلایق را به حق تحقیر می کند.


﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ ۖ لَا يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾
[ المائدة: ۱۰۵]

 

ای مؤمنان! 

مواظب خود باشید

 (و خویشتن را از معاصی و گناهان به دور دارید و هوشیار باشید که آلودگیهای جامعه شما را نیالاید). 

هنگامی که شما هدایت یافتید 

(و راه خداشناسی را در پیش گرفتید و دیگران را نیز به کار نیک خواندید و از کار بد بازداشتید) 

 گمراهی گمراهان به شما زیانی نمی‌رساند 

(و نافرمانی دیگران شما را به دوزخ نمی‌کشاند. 

چرا که حساب هر کس جدا است و)

 بازگشت همه‌ی شما به سوی خدا است،

 و شما را از آنچه (در دنیا) می‌کرده‌اید آگاه می‌سازد

 (و هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت).

در این آیه،

دغدغه ها و نگرانی های کریم از سستی ایمان مؤمنین تحت تأثیر گفار (بت پرستان)

پرده برداشته می شود.

محتوای این آیه

را

دیالک تیک تهدید و تطمیع 

(بیم و امید، شلاق و شکر و یا شیرینی)

تشکیل می دهد:

کفار جزو دوزخیان قلمداد می شوند و مؤمنان جزو جنتیان.

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم فلسفی (د) دموکراسی (سخن از کدام دموکراسی است؟) (۱۵)

   

 

ولادیمیرو گیاچی

برگردان

 یدالله سلطان پور

 

بازار بر ضد دموکراسی:

گلوبالیزاسیون و یورش بر خود مختاری دولت

ادامه 

 

 

۱۹

‪Zum Tod des Bundesbankpräsidenten: Hans Tietmeyer - Der Apologet der  Stabilität‬‏

پروفسور دکتر هانس تیتمایر

(۱۹۳۱ ـ ۲۰۱۶)

رئیس بانک ملی آلمان

 

·    تیتمایر، رئیس بانک ملی آلمان، در همین سال، با صراحت ستایش انگیزی درک رایج از دموکراسی را در شرایط کنونی فرمولبندی کرده است.

 

۲۰

·    او در سخنرانی ئی به مناسبت تصمیم نهائی در زمینه تولد یورو (که خود مختاری دولت های ملی در زمینه سیاست پولی به نفع بانک مرکزی اروپا از بین می رود و پول واحدی رایج می گردد)، به نقش جدید «متخصصین ارز» و انتخاب راهی تأکید می ورزد که «تصمیمگیری های مداوم بازارهای جهانی» خود را از شر نظرخواهی از مردم بر سر صندوق آراء خلاص می کند.

 

۲۱

·    معلوم است که در این مورد هم مثل باجگیری کنسرن های چند ملیتی، در مورد انتخاب قرارگاه مرکزی (یا باید مالیات بر نهادهای سرمایه داری کاهش یابد و یا کارخانه ها جای دیگر ساخته خواهند شد.

·    یا باید کارکنان به ازای مزد مقرره طولانی تر کار کنند و یا تولید به مجارستان منتقل خواهد شد!)، هدف این است که تصمیمات اساسی به طور سیستماتیک بدون نظرخواهی عمومی اتخاذ شوند و به «بازارها»، یعنی مبارزه رقابت آمیز سرمایه ها واگذار شوند.

 

۲۲

·    اینکه امروز این مسئله عادی تلقی می شود و دولت چه بسا به مثابه ضامن «آزادی بازارها» در نظر گرفته می شود، نشاندهنده وضع و حال دموکراسی در این کشورها ست.

 

ادامه دارد.

درنگی در پژوهشی از احسان طبری راجع به ارزیابی و شناخت شخصیت انسانی (۱۸)

  
 

آذر و احسان طبری

 

  پژوهشی از احسان طبری

راجع به ارزیابی و شناخت شخصیت انسانی 

(مجله “دنیا” دوره دوم، سال ششم، شماره ۴ زمستان ١٣۴۴)

درنگی

از

شین میم شین

طبری

پژوهشی از احسان طبری

راجع به ارزیابی و شناخت شخصیت انسانی

(مجله “دنیا” دوره دوم، سال ششم، شماره ۴ زمستان ١٣۴۴)

درنگی

از

شین میم شین

طبری
متاسفانه این طرز قضاوت مبتذل و رذیلانه در باره دیگران

بر اساس محاسبه و میل و هوس خویش،

بسیار متداول است


طبری در این جمله

قضاوت مبتنی بر ملاک ذهنی کذایی

را

تحقیر می کند و نه تحلیل.

اگر تحلیل می کرد، هم خودش متوجه سوبژکتیویسم معرفتی شخصی خود می شد و هم خواننده چیزی از پژوهش طبری دستگیرش می شد.

طبری 

قضاوت مبتنی بر ملاک ذهنی کذایی

را

مبتذل و رذیلانه قلمداد می کند.

این اما به چه معنی است؟

این بدان معنی است که طبری قضاوت مبتنی بر ملاک ذهنی کذایی را 

زشت و ناپسند تلقی می کند ونه زیبا و پسندیده.

طبری با مفاهیم عامیانه «می اندیشد» و نه با مفاهیم علمی و فلسفی.

طبری

ضمنا
قضاوت مبتنی بر ملاک ذهنی کذایی را مبتنی بر پستی و فرومایگی (خصوصیات شخصیتی و اخلاقی منفی) صاحبنظر می داند.

یعنی

هم عمدی و آگاهانه می داند و هم ناشی از خصایل اخلاقی صاحبنظر می داند و نه طبقاتی و معرفتی ـ نظری.

طبری

ضمن تحقیر و تخریب فرمالیستی و مورالیستی ـ فئودالی (اخلاقی) صاحبنظر،

عینا و عملا

طرز قضاوت فرمالیستی ـ مورالیستی (خلاقی) خود را افشا می کند.

طبری را می توان ادیبی فرمالیست و مورالیست محسوب داشت.

طبری

نمی داند که سوبژکتیویسم و اوبژکتیویسم علل طبقاتی دارند و چه بسا اصلا آگاهانه و عمدی نیستند.

طبری

نمی داند که متد فکری هر کس در تحلیل نهایی طبقاتی است و نه دلبخواهی.

فرق هم نمی کند که خاستگاه و پایگاه طبقاتی صاحبنظر چه باشد.

می توان دهقان بود و تئوری و متد فکری اشراف فئودال را نا اگاهانه نمایندگی و نشخوار کرد.

۲

و

همانا به همین جهت است که یک فرد واحد در نظر این نوع قاضیان خود پسند و مغرض

صبح، نیک است، عصر، بد.

دیروز در خورد ثناست و فردا سزاوار نفرین!

طبری

دلیل داشتن متد فکری سوبژکتیویستی،

را

در خودپسندی و غرضمندی می داند.

این برخورد طبری

برخوردی سوبژکتیویستی و مورالیستی و حتی ایدئالیستی است.

خودپسندی

خصلتی بورژوایی است و صدها بار مترقی تر و انقلابی تر  از فروتنی فئودالی است.

داشتن غرض، یعنی داشتن منافع و مواضع طبقاتی،

امری طبیعی است و قابل تجلیل است و نه قابل تحقیر.

این برخورد طبری 

دال بر خود برتر انگاری او ست.

طبری خیال می کند که علامه دهر است.   


۳
از این نوع قضاوت خودسرانه اخیر هم که بگذریم٬

دو نوع قضاوت نخستین نیز بى پاست.

قضاوتی که مبتذل و رذیلانه بود، اکنون خودسرانه نامیده می شود.

طبری ظاهرا بین قضاوت خرانه و خودسرانه علامت تساوی می گذارد.

طبری از مفاهیم و تفکر مفهومی خبر ندارد .

به همین دلیل

ادیبی انشاء نویس است و اهل وعظ و اندرز است و نه حکیمی مفهومی اندیش و فلسفی اندیش و مارکسیست.

 

ادامه دارد.