پروفسور دکتر هانس کورتوم
پروفسور دکتر وینفرید شرودر
برگردان
شین میم شین
تئوری پیشرفت در فلسفه ماتریالیست های روشنگری فرانسه
۱
کلود آدرین هلوه تیوس
(۱۷۱۵ ـ ۱۷۷۱)
فیلسوف ماتریالیست
· فلاسفه ماتریالیست روشنگری فرانسه (هلوه تیوس، دیدرو، هولباخ) اگرچه آموزه (تعلیمات) ژان ژاک روسو را، قبل از همه، به دلیل بی دورنمای تاریخی اش و مطالبات اوتوپیکی اش رد می کنند، ولی آنها نیز دیگر به تئوری پیشرفت مکانیکی ـ خطی باور ندارند.
۲
پل هنری تیری د هولباخ
(۱۷۲۳ ـ ۱۷۸۹)
از متفکران رادیکال قرن هجدهم و از همکاران دید رو و دآلمبر و از مؤلفین دایرة المعارف (۳۵ جلدی)
آته ئیست
دترمینیست
ماتریالیست
· این امر را می توان در «مقاله ای راجع به پیشداوری ها» که در سال ۱۷۶۹ میلادی توسط هولباخ انتشار یافته، به وضوح دید.
۳
· در این نوشته که فراخوان به نبرد است و نویسنده اش هنوز دقیقا معلوم نشده، وضع اولیه بشریت به لحاظ اجتماعی، کامل و بی عیب و نقص تلقی نمی شود، بلکه به مثابه مرحله ای بدوی در نظر گرفته می شود که بشریت در طول تاریخ خویش از سر گذرانده است.
۴
· هوبسهم همین نظر را داشته است.
۵
· قابل توجه است که این توسعه از نازل به عالی، دیگر نه به مثابه توسعه ای خطی و مستقیم، بلکه به مثابه حرکتی بالنده تلقی می شود که به سبب عوامفریبی روحانیت کلیسا و حکومت مطلقه دچار شکست و رکود شده است.
۶
· در مقاله یاد شده می خوانیم:
۱
· «اولین قانونگزاران ملت، انسان هائی بودند که روشن اندیش تر از بقیه بودند.
۲
· آنها برای انسان های بی پناه حاشیه نشین و وحشی که از گرسنگی رنج می بردند و بی تجربه و بی دورنمای آتی بودند و خلاصه کسانی که در مرحله کودکی بشری به سر می بردند، دانش، علم و اشتغال عملی پدید آوردند.
۳
· آنها که بی تردید برای این موجودات بدبخت، نعمت شگفت انگیزی محسوب می شدند، آنها را در دیگر جوامع بشری ادغام کردند.
۴
· به تسهیل کار مشقت بارشان کمک کردند.
۵
· به آنها شیوه استفاده بهتر از نیروی کارشان را یاد دادند.
۶
· استعدادهای آنها را توسعه بخشیدند.
۷
· برای آنها از برخی از اسرار طبیعت پرده برداشتند.
۸
· شیوه زندگی آنها را با وضع قوانین انتظام بخشیدند.
۹
· جوامع نجات یافته از بربریت و توحش که در سایه قانونگزاران شان به سعادت دست یافته بودند، به قدردانی کمر به اطاعت از خادمین خود بستند و آنان را محترم شمردند.
۱۰
· به عبارت دیگر به آنان عشق ورزیدند و مورد ستیاش قرار دادند و آنان را چه بسا عاقلتر و نیرومندتر از بقیه محسوب داشتند.
۱۱
· از اینجا معلوم می شود که انسان های مفید اولین قانونگزاران، کشیشان، حاکمان و خدایان ملت ها بوده اند.
۱۲
· قدرت اولیه شخصیت های آسمانی سابق، که خاطره و نام شان تا امروز باقی مانده، بر این اساس استوار شده بود.»
۷
· این نکته برای مؤلف مقاله، امکان انگیزش تاریخی را هم برای پیدایش تضادهای اجتماعی و هم برای غلبه بر آن تضادها پدید می آورد.
۸
· به نظر مؤلف مقاله، نادانی آغازین مردم و اعتماد کورکورانه شان به اولین حکام از سوئی و دانش محدود خود حکام از سوی دیگر، علل سوء استفاده آنان از قدرت و تبدیل شدن به خودکامگان بوده اند:
· «اما قدرت، سوء استفاده از قدرت را نیز به دنبال می آورد.»
ادامه دارد.