برگردان
۱۷
· این قدرت تفکر در دست یابی به شناخت، امری که برای تجربه حسی غیرممکن و یا به طور بیواسطه غیرممکن است، امکان پیش بینی علمی و تدوین فرضیه ها و تئوری های علمی را پدید می آورد و شناخت ژرفتر و دقیقتر واقعیت عینی را (در مقایسه با شناخت واقعیت عینی با اتکای صرف به شناخت حسی) امکان پذیر می سازد.
۱۸
· استقلال تفکر اما نسبی است.
۱۹
· چون تفکر، در تحلیل نهائی، مبتنی بر تجربه حسی است و در روند پراتیک اجتماعی، توسعه و تکامل می یابد که آخرین محک صحت آن نیز محسوب می شود.
(این بدان معنی است
که
پراتیک
(تجربه، کار، عمل، آزمون، آزمایش و غیره)
هم
زادگاه تفکر
است
و
هم
محک عینی و علمی برای اثبات صحت وسقم تفکر است.
مترجم)
· مراجعه کنید به دیالک تیک تئوری و پراتیک، دیالک تیک حسی و عقلی، دیالک تیک تجربی و نظری
پراتیک
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11454
نظریه (تئوری)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3738
تجربی و نظری
(امپیریکی و تئوریکی)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12344
۲۰
· اشتراط (مشروطیت) اجتماعی تفکر در جنبه های مختلف آن، آن را به تنها مشخصه محض انسان اجتماعی بدل می سازد.
۲۱
· در رابطه با توسعه سیبرنتیک و استفاده عملی و فنی از آن (ایجاد دستگاه های فنی، ماشین های محاسبه گر و غیره، که شیوه کارشان تشابه ساختاری با کار مغز انسانی در اجرای عملیات منطقی و روندهای فکری دارد)، سبب رسیدن به این نتیجه شده که گویا این نوع ماشین ها متفکرند.
· مراجعه کنید به ایزومورفی
۲۲
· چنین نتیجه گیری ئی بر تفسیر ماتریالیستی ـ مکانیکی از تفکر مبتنی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر