۱۴۰۲ مهر ۸, شنبه

درنگی در فرمایشات آنتونیو گرامشی (۲۱)

  

 
آنتونیو گرامشی
(۱۸۹۱ ـ ۱۹۳۷) 
 
 
مارکس ما

نويسنده: آنتونیو گرامشی
برگردان: پارسا نیک جو

درنگی 

از  

یدالله سلطانپور


 گرامشی

تحقق ایده نیز به این دلیل نیست که گویا به طور منطقی با حقیقت و انسانیت ناب سازگار است 
( ایده ای که فقط به عنوان برنامه و اهداف اخلاقی عام انسان وجود دارد). 
ایده ها، هنگامی تحقق می یابند که دلیل موجه و ابزار تحقق شان را در واقعیت اقتصادی بیابند و نشان دهند.
 
 معنی تحت اللفظی:
دلیل تحقق ایده 
  انطباق منطقی آن با حقیقت و انسانیت محض نیست.
ایده ای که فقط به عنوان برنامه و اهداف اخلاقی عام انسان وجود دارد.
پیش شرط تحقق ایده ها
اولا
 بودن موجهیت آنها در واقعیت اقتصادی 
ثانیا
واقعیت اقتصادی ابزار تحقق آنها بودن است.

 گرامشی که منکر وجود مارکسیسم است،
بسان علمای بیسواد بورژوازی
جای خالی مارکسیسم را با اکونومیسم (اقتصادگرایی) مبتذل و مورالیسم (اتیسم، اخلاقگرایی) پر می کند.
تحقق برنامه و اهداف اخلاقی (ایده)
 به شرطی صورت می گیرد که به لحاظ اقتصادی موجه باشد و ابزار تحققش واقعیت اقتصادی کذایی باشد.
 
 معلوم هم نیست که من ـ زور گرامشی از مفاهیم زیر چیست:
موجهیت برنامه 
 اهداف اخلاقی 
  واقعیت اقتصادی
 چیست.
 
۲
برای پایه ریزی و بنا کردن دقیق اهداف تاریخی یک کشور، جامعه و گروه اجتماعی، 
 مهم ترین چیزی که باید بدانیم آن است 
که
 در آن کشور و جامعه، 
چه نظام و روابط تولید و مبادله ای حکم فرما است.
 
معنی تحت اللفظی:
برای تأسیس و تشکیل دقیق اهداف تاریخی هر کشور و جامعه و گروه اجتماعی
تعیین پیشاپیش نظام و روابط تولیدی حاکم 
خیلی اهمیت دارد.
 
 به مفاهیم کودکانه گرامشی در این جمله باید دقت کرد:
اهداف تاریخی کشور
اهداف تاریخی جامعه
اهداف تاریخی گروه اجتماعی
پایه ریزی و بنای اهداف فوق الذکر
نظم (نظام) روابط تولید و مبادله

گرامشی از تفاوت سوبژکت با اوبژکت، مثلا از تفاوت گروه اجتماعی با کشور و جامعه بی خبر است.
کشور و جامعه که اهداف تاریخی ندارند.
سوبژکت تاریخ 
مثلا
طبقه کارگر
می تواند رسالت تاریخی (و نه اهداف تاریخی) داشته باشد.

 رسالت تاریخی اشراف بنده دار و روحانی تحت رهبری رسول اکرم 
تار و مار سازی مناسبات تولیدی کمون اولیه 
و
بنای مناسبات تولیدی برده داری بوده است.

رسالت تاریخی طبقه کارگر
به گور سپردن مناسبات تولیدی سرمایه داری (لغو مالکیت خصوصی بر وسایل تولید)
و
تشکیل مناسبات تولیدی سوسیالیستی و کمونیستی (برقراری مالکیت جامعتی بر وسایل تولیدی) است.

گرامشی و مترجم از الفبای مارکسیسم بی خبر اند.
به عوض مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی) از نظم روابط تولید و مبادله دم می زنند.

گرامشی و مترجم
خیال می کنند که مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی) به تنهایی وجود دارد.
به همین دلیل از دو جقت دیالک تیکی مناسبات تولیدی
یعنی
از
نیروهای مولده و روبنای ایده ئولوژیکی حرفی حتی نمی زنند.
یعنی
از اساسی ترین دیالک تیک های ماتریالیسم تاریخی 
)دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده
و
دیالک تیک مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی) و روبنای ایده ئولوژیکی)
 
 بی خبرند.
 
اگر لنین این مزخرفات گرامشی را می دید، دیوانه می شد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر