شین میم شین
باب دوم
در احسان
حکایت پانزدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۷ ـ ۶۸)
۱
چو حاتم به آزادگی سر نهاد
جوان را بر آمد خروش از نهاد
که من گر گلی بر وجودت زنم
به نزدیک مردان نه مرد ام، زنم
معنی تحت اللفظی:
وقتی حاتم در نهایت آزادگی،
پیشنهاد کرد که سرش را ببرد و به امیر یمن ببرد،
جوان از عمق وجود متأثر شد و گفت:
اگر من به تو صدمه ای برسانم، نه مرد، بلکه زن خواهم بود.
سعدی
در بیت اول،
برای تعریف مفهوم «آزادگی»،
دیالک تیک داد و ستد
را
به شکل دوئالیسم همه چیز و هیچ مسخ و مثله و مخدوش می کند
و
لاشه داد محض را،
داد بی ستد را
جلوی پای خواننده مبهوت و حیران می اندازد.
البته آزاده در قاموس سعدی، حتما نباید ثروتمندی کریم باشد.
هر انگل بی ثمری هم می تواند
به دلیل بی ثمری،
آزاده جا زده شود:
به سرو گفت کسی:
«میوه ای نمی آری!»
جواب داد، که آزادگان تهیدست اند.
معنی تحت اللفظی:
کسی دلیل بی ثمری سرو را سؤال کرد.
سرو جواب داد
که
هر کس آزاده باشد، باید بی ثمر باشد.
بدین طریق و با این ترفند،
همه اعضای طبقات حاکمه انگل و استثمارگر
بدون استثناء آزاده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر