تحلیلی
از
شین میم شین
اعدام قاسم سلیمان
بهترین کردوکار ترامپ
در تمامی طول عمرش بوده است
و
قابل مقایسه با اعدام هیملر و آیشمن و دیگر سران یهودی ستیز و کولی ستیز و کمونیست ستیز نازیسم
بوده است.
دست مریزاد.
آرمان امیدی
باورش سخته که حالا شما فکر می کنید
ترامپ کار خوبی هم می تواند انجام دهد.
برخورد عصبی و بر اساس انتقام جوئی حزبی و گروهی، کارش به اینجا می رسد.
فرق شما با اپوزیسیون راستگرای جمهوری اسلامی، که خواهان حمله ی نظامی امپریالیسم به ایران است، چیست؟
آرمان امیدی
از
فرندهای حزب اللهی ـ فیسبوکی دیرآشنای ما ست.
آرمان امیدی
تحلیل مفصل ما از اثری از حیدر مهرگان راجع به خسرو گلسرخی
را
خوانده است.
از
تحلیل های ما راجع به آثار احسان طبری
هم
بی خبر نیست.
مهرگان و طبری
برای ما
به
همان میزان
عزیزند
عزیزند
که
حاج قاسم سلیمان و دیگر جنازه های سیار جماران
برای آرمان امیدی
عزیزند.
۱
برخورد عصبی و بر اساس انتقام جوئی حزبی و گروهی، کارش به اینجا می رسد.
ما
آثار و اشعار مهرگان و طبری
را
به
همان سان تحلیل کرده ایم
که
اعمال و افکار سلیمان و جنازه های جماران
را
تحلیل می کنیم.
آرمان امیدی
با
مشاهده و مطالعه تحلیل های ما از آثار سران حزب توده
به
کمترین اثری از برخورد عصبی
پی نبرده است
و
ایرادی به ما نگرفته است.
یعنی
در
عینیت و علمیت تحلیل ما
شکی به دل راه نداده است.
سؤال
فقط
این است
که
چرا
آرمان امیدی
اکنون
ما
را
به
برخورد عصبی و بر اساس انتقام جوئی حزبی و گروهی
متهم می کند؟
دلیل این تجدید نظر امیدی چیست؟
تحلیل ما از طویله جماران
روشن است:
جماران
طویله ای فاشیستی (پان اسلامیستی)، فوندامنتالیستی و میلیتاریستی
است
و
سپاه پاسداران عنگلاب اسلامی
سازمانی پلیدتر و کثیف تر از گشتاپو
ست.
طبیعی است که ما از اعدام رئیس گشتاپوی جماران
شاد باشیم.
این
شادی
اما
از
دید آرمان امیدی
نشانه برخورد عصبی و بر اساس انتقام جوئی حزبی و گروهی
است.
اشکال کار کجا ست؟
اگر
ما
بسان حزب الله
حقیقت عینی
را
در
مذبح منافع طبقاتی حقیر خود
قربانی می کردیم،
در
قاموس هواداران حزب الله و گشتاپوی جماران
نه
برخورد عصبی و بر اساس انتقام جوئی حزبی و گروهی
بلکه
برخورد علمی و عینی (اوبژکتیو)
تصور و تصویر می شد.
آرمان امیدی
بیشک
قیاس به نفس
می کند
و
خیال می کند
که
همه
مثل خودش
حقیقت فروش
اند
و
نه،
حقیقت پرست.
۲
فرق شما
با
اپوزیسیون راستگرای جمهوری اسلامی،
که
خواهان حمله ی نظامی امپریالیسم به ایران است،
چیست؟
هماندیشی
بهترین طریق
برای شناخت همنوع است.
حزب الله
برای حقیقت عینی تره حتی خرد نمی کند.
وقتی گفته می شود
که
اجامر جماران
جماعتی ضد مذهبی، ضد خلقی و مرتجع و خونخوارند،
به
همین دلیل است.
فکر و ذکر و سر و سودای این اجامر
حفط امتیازات باد آورده خود
به
هر قیمت است.
افشای ماهیت فاشیستی (پان اسلامیستی)، فوندامنتالیستی و میلیتاریستی اجامر جماران
همان
و
گذاشتن علامت تساوی میان کسانی
که
برخورد عصبی داشته اند و بر اساس انتقام جوئی حزبی و گروهی ارزیابی کرده اند،
همان.
این
روند و روال و سنت و آیین خونین دیرآشنایی است:
حزب توده
با
شوروی رابطه داشت
و
نفرت انگیز بود
و
باید
برای سران و سرداران اهورایی تر از اهورای حزب توده
پرونده سازی می شد و آش و لاش و لاشه می شدند.
اکنون
همان جاکشان و جلادان جماران
با
چارق و چکمه و پوتین
رابطه دارند
و
احدی در دیدرس نیست
تا
لاشخورها
را
وابسته به اولیگارشیسم روس
قلمداد کند،
به ضرب شلاق و تهمت و توهین به توبه فرمان دهد، رسوا سازد و اندام نیمه جان شان
به ضرب شلاق و تهمت و توهین به توبه فرمان دهد، رسوا سازد و اندام نیمه جان شان
را
جلوی ددان درنده خاوران
بیندازد.
آرمان حزب اللهی
نمی داند
که
اپوزیسیون راستگرای جمهوری اسلامی،
به
لحاظ ماهیت فاشیستی
کمترین تفاوتی با اجامر جماران
ندارد.
عردشیر زاهدی
لابی اجامر جانی جماران شده است
و
حاج قاسم جانی
را
مورد تجلیل قرار می دهد.
تنها تفاوت سطحی و کشکی و الکی آندو
این
است
که
یکی
وابسته به امپریالیسم
است
و
دیگری
وابسته به اولیگارشیسم.
ضمنا
هر آدم ذی شعوری می داند
که
امپریالیسم
صدها بار بهتر از اولیگارشیسم روس
است
که
متحد ارگانیک و حامی مالی مهم سازمان های نئوفاشیستی و فوندامنتالیستی
از
هر نوع است.
راستی
چرا
آرمان امیدی
عاجز از تمیز دایرة المعارف روشنگری
از
اپوزیسیون راستگرای جمهوری اسلامی
اپوزیسیون راستگرای جمهوری اسلامی
است؟
دلیل این نادانی
ناتوانی طبقاتی حزب الله از شناخت واقعیت عینی است.
انعکاس واقعیت عینی در آیینه ضمیر آدم ها
از
صافی های طبقاتی
عبور می کند
و
چه بسا
مثله و مخدوش و کج و کوله و تفاله و زباله می شود.
کشف حقیقت
به
همین دلیل
به
طور طبقاتی
مشروط می شود.
دلیل این نادانی
ناتوانی طبقاتی حزب الله از شناخت واقعیت عینی است.
انعکاس واقعیت عینی در آیینه ضمیر آدم ها
از
صافی های طبقاتی
عبور می کند
و
چه بسا
مثله و مخدوش و کج و کوله و تفاله و زباله می شود.
کشف حقیقت
به
همین دلیل
به
طور طبقاتی
مشروط می شود.
ادامه دارد.