۱۳۹۸ بهمن ۶, یکشنبه

هماندیشی با باران میرزایی (۳)


ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
 
سخنم
را
با
گفته‌ای از مولا حسین،
شهید بزرگ خلق‌های خاورمیانه
آغاز می‌کنم:
 
ان الحیاه عقیدة والجهاد.
من
که
یک مارکسیست لنینیست هستم،
برای نخستین بار
عدالت اجتماعی
را
در
مکتب اسلام
جستم
و
آنگاه
به
سوسیالیسم
رسیدم."
( از دفاعیات خسرو گلسرخی و کرامت‌الله دانشیان)
 
۱
  سؤال این بود 
که
چگونه می توان از اسلام به مارکسیسم ـ لنیینسم رسید؟
 
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
باید پرسید:
مارکس و انگلس
چگونه
به
مارکسیسم
رسیده اند؟
 
کلاسیک های مارکسیسم
در
روند تجزیه و تحلیل میراث فکری و فلسفی و اقتصادی و نظری پیشین
(فلسفه، اقتصاد سیاسی، سیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی) 
(منابع نظری مارکسیسم)
و
در
اثر این تجزیه و تحلیل
به
مارکسیسم
رسیده اند.
 
این بدان معنی است
که
مارکسیسم
نتیجه نفی دیالک تیکی میراث فکری و فلسفی ماقبل
است.
 
نفی دیالک تیکی
یعنی
حفظ و توسعه جنبه ها و جوانب مثبت میراث فکری و فلسفی ماقبل
و
نقد و حذف جنبه ها و جوانب منفی میراث فکری و فلسفی ماقبل.
 
نفی دیالک تیکی 
خود
دیالک تیک پیوست و گسست
(دیالک تیک حفظ و حذف)
است. 

هر
کودکی
هر
توله ای
هر
جوجه ای
هر 
جوانه ای
همین کار 
را
با
مادر و پدر خود
می کند.
 
اگر چنین نمی بود،
واقعیت عینی
توسعه نمی یافت.
 
طبیعت و جامعه و تفکر
گنداب می گردید.
 
سؤال خود را تکرار کنیم:
خسرو 
چگونه از اسلام به مارکسیسم ـ لنیینسم رسیده است؟
 
۲
سخنم
را
با
گفته‌ای از مولا حسین،
شهید بزرگ خلق‌های خاورمیانه
آغاز می‌کنم:
ان الحیاه عقیدة والجهاد. 
 
خسرو و خسروان دیگر
اسلام
که
سهل
است،
حتی
دعاوی ائمه
را
تجزیه و تحلیل 
و
نقد دیالک تیکی نکرده اند.
 
خسرو و خسروان
اصلا
نمی دانند
تفکر مفهومی
چیست
و
مفهوم نفی دیالک تیکی
به
چه معنی است.
 
خسرو و خسروان
لاطائلات آنارشیستی، نیهلیستی، فئودالیستی، فاشیستی جسته و گریخته انبیا و ائمه و اولیا و فقها و فضلا و علما
را
حفظ کرده اند
 و
 ابلهانه و کورکورانه 
نشخوار می کنند
و
خیال می کنند که هنر می کنند.
 
۳
سخنم
را
با
گفته‌ای از مولا حسین،
شهید بزرگ خلق‌های خاورمیانه
آغاز می‌کنم:
ان الحیاه عقیدة والجهاد.  
 
همین جمله خسرو
نشاندهنده بی خبری او از تفکر مفهومی و مارکسیستی است.
خسرو
اصلا
امام حسین
را
نمی شناسد.
 
خسرو
از
ماهیت طبقاتی ارتجاعی امام حسین خبر ندارد.
بسان دهاتی های بیسواد
او
را
شهید خلق های خاور میانه
می نامد.
 
خسرو
حتی
نمی داند
که
اکثریت مسلمانان
آیین تشیع
را
انحراف از اسلام 
می دانند.
 
۴
من
که
یک مارکسیست لنینیست هستم،
برای نخستین بار
عدالت اجتماعی
را
در
مکتب اسلام
جستم
و
آنگاه
به
سوسیالیسم
رسیدم."
 
معلوم نیست
که
خسرو
چگونه
در
مکتب فرماسیون اقتصادی برده داری
(اسلام)
عدالت اجتماعی
را
جسته و یافته و ضمنا شق القمر کرده و به سوسیالیسم
رسیده است.
 
خسرو
اصلا
نمی داند
که
اسلام
چیست
و
چگونه
شروع شده، تقویت شده و تحکیم یافته است.
 
حضرت محمد
با
رهزنی
با
قتل و غارت کاروان ها
با
غزوات
شروع به اشاعه اسلام کرده است.
 
حضرت علی
برای برده سازی توده های خلق «خاورمیانه» خسرو
چه بسا
در
شب واحدی
هزار گرد گردنفراز 
را
گردن زده است.
 
 
خود
همین امام حسین
در
اشاعه اسلام 
(تحمیل فرماسیون اقتصادی برده داری)
هزاران زن و مرد ایرانی
را
اسیر کرده و در بازارهای برده فروشی به درهم دینار تبدیل کرده است.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر