ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ
مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ ۗ وَلَا
تُنكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّىٰ يُؤْمِنُوا ۚ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ
خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ ۗ أُولَٰئِكَ يَدْعُونَ إِلَى
النَّارِ ۖ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ
ۖ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ﴾
[ البقرة: ۲۲۱]
زنان مشركه را تا ايمان نياوردهاند به زنى مگيريد و كنيز مؤمنه بهتر از آزادزن مشركه است، هر چند شما را از او خوش آيد. و به مردان مشرك تا ايمان نياوردهاند زن مؤمنه مدهيد. و بنده مؤمن بهتر از مشرك است، هر چند شما را از او خوش آيد. اينان به سوى آتش دعوت مىكنند و خدا به جانب بهشت و آمرزش. و آيات خود را آشكار بيان مىكند، باشد كه بينديشند.
کریم در این آیه به طبقه بندی اعضای جامعه می پردازد:
۱
زنان
مشركه را تا ايمان نياوردهاند به زنى مگيريد
کریم در این بخش از آیه،
زنان جامعه را به دو دسته طبقه بندی می کند:
الف
زنان مؤمن
ب
زنان مشرک.
برای کریم مهم نیست که زن مشرک، کنیز است و یا آزاد ویا ارباب کنیزدار.
مهم این است که مسلمین با زنان مشرک، ازدواج نکنند.
کریم در این بخش از آیه،
سوبژکتیویسم معرفتی
را
پیش گرفته است.
از دید کریم
در
دیالک تیک عقیده و طبقه،
نقش تعیین کننده از آن عقیده است.
یعنی تعلقات عقیدنی، اولین و تعلقات طبقاتی ثانوی اند.
۲
و كنيز مؤمنه بهتر از آزادزن
مشركه است، هر چند شما را از او خوش آيد.
کریم در این بخش از آیه،
بالاجبار
دیالک تیک کنبززن و آزادزن را در نظر می گیرد.
چاره ای هم ندارد.
دیالک تیک کنیز و آزادزن و برده و آزادمرد
چیزی واقعی و عینی است و خود را به هر عنود متاقیزیکی اندیشی
تحمیل می کند.
کریم
اما
تعیین کنندگی معیار عقیدتی را باز هم به خدمت می گیرد:
کنیز مؤمن را بر آزادزن مشرک برتر می شمارد.
این اما بدان معنی است که در جامعه مورد نظر کریم،
کنیز مشرک وجود ندارد تا با کنیز مؤمن مورد مقایسه قرار گیرد.
به همین دلیل،
مسلمین باید کنیز مؤمن را به آزادزن مشرک برتر شمارند.
حتی اگر آزادزن مشرک دل از دست شان برده باشد.
البته بعدا مسلمین برای این معضل هم راه حلی می یابند:
آزادزن مشرک را به گفتن الکی لا اله الا الله تشویق می کنند و قال قضیه را می کنند.
۳
و به مردان مشرك تا ايمان نياوردهاند
زن مؤمنه مدهيد.
نقش تعیین کننده را در دیالک تیک مشرک مرد و مؤمنزن،
از ان مؤمنزن می داند.
یعنی
عملا
برتری مردان بر زنان را زیر پا می گذارد.
امتیار در دیالک تیک مردان و زنان را کریم تابع معیار عقیدتی می سازد.
هدف و آماج کریم، تکثیر کمیت مؤمنین به هر قیمت است.
مردجماعت باید تحت فشار عاطفی مجبور به ختنه و اسلام آوردن شوند.
۴
و بنده مؤمن بهتر از مشرك است،
هر چند شما را
از او خوش آيد.
کریم در این بخش از آیه،
بندگان را هم بنا بر معیار عقیدتی، طبقه بندی می کند
و
بنده مؤمن را بر بنده مشرک ترجیح می دهد.
حتی اگر کسی از بنده مشرکی خوشش بیاید.
کریم اینجا هم دامی در راه اسلام آوردن بندگان می گسترد.
بنده مشترک برای پیدا کردن صاحب و ارباب باید مجبور به ختنه شدن و اسلام آوردن شود.
۵
اينان به سوى آتش دعوت مىكنند و خدا به جانب بهشت و آمرزش.
کریم در این بخش آیه،
خود را با فقهای زرتشتی مورد مقایسه قرار می دهد:
فقهای زرتشتی
خلایق را به آتش (آتش پرستی) دعوت می کنند
و
کریم
به بهشت و آمرزش.
منظور کریم این است که زرتشتیان اهل دوزخ (آتش) اند و مسلمین اهل بهشت.
۵
و آيات خود را آشكار بيان مىكند، باشد كه بينديشند.
هدف کریم از بیان روشن آیات خود، به تفکر واداشتن مسلمین است.
کریم حتما شعار سه گانه معروف حضرت زرتشت را در نظر دارد:
پندار نیک
گفتار نیک
کردار نیک
را.
از دید کریم، دادن شعار تعیین کنده نیست.
تعیین کننده، خوداندیشی است.
تا منظور کریم از خوداندیشی چه باشد.
ادامه دارد.