۱۴۰۲ دی ۲, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۳۳)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت بیستم

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۴ ـ ۷۵)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

تئوری بخورـ بپاش،

 شعار فئودالی ـ استراتژیکی سعدی است که مثل خط سرخی از سراسر آثارش می گذرد.

حافظ نیز همین شعار سعدی را، همراه با کلیه گرایشات اجتماعی، ایدئولوژیکی و فکری ارتجاعی او به خدمت گرفته است:

 

حافظ

الا پر لعل کرده جام زرین

ببخشا بر کسی که اش زر نباشد.

معنی تحت اللفظی:

تو که جام زرین را از شراب لعلگون پر کرده ای،

به کسانی هم که پول در بساط ندارند، جامی ببخش.

 

حافظ هم بسان سعدی

ایده ئولوگ نظامات برده درای و فئودالی است

و

هدف هر دو تعدیل تضادهای جامعه طبقاتی و جلوگیری از انفجارات و انقلابات اجتماعی است.

 

حافظ

توانگرا دل درویش خود به دست آور

که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند.

معنی تحت اللفظی:

ای غنی دل فقرا به دست آور.

چون صندوق پر از زر و گنجینه پر از درهم و دینار ماندگار نیستند.

 

کسروی

با خواندن این جور مزخرفات حافظ و خیام جنون می گیرد:

انگار

بخشیدن ثروت خود به فقرا

نه به کاهش آن، بلکه به افزایش و حتی ابدیت آن منجر می شود.

 

سعدی

در مفهوم انتزاعی « بردن و گرد کردن چو مور»

حقیقت دردناکی را با آگاهی و بی شرمی تمام مسخ و تحریف می کند.

ثروتی هم که مور می برد و گرد می کند، نتیجه کار و زحمت دسته جمعی موران است.

ثروت اجتماعی نیز نتیجه کار توده مولد است، که در جامعه طبقاتی در دست گروه انگشت شماری از طبقات انگل و بیکاره تمرکز یافته است.

 

توانگران متشکل از اشراف بنده دار، فئودال و دربار برای ثروت خویش حتی زحمت گرد کردن را نبرده اند، چه برسد به تحمل مشقت تولید.

 

ثروت آنها ثروتی است، غصبی که به جامعه تعلق دارد و باید روزی به مالکیت اشتراکی خلق برگردد،

تا خلق با تسلط بر ثروت جامعه،

بتواند سرنوشت خود را خود تعیین کند.

 

ثروت اجتماعی

فقط برای خوردن نیست.

ثروت اجتماعی

 ثمره کار نسل های متوالی است و باید به نسل های آینده انتقال یابد.

تصور سعدی از جامعه بشری،

 تصوری غیر علمی، غیر واقعی و غیرتاریخی است

 و

باید همراه با طبقه انگل اشراف بنده دار، فئودال و دربار

 به موزه تاریخ سپرده شود و مورد انتقاد دیالک تیکی دانشمندان خلقی قرار گیرد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر