ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ۚ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ ۚ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ﴾
[ البقرة: ۲۰۶]
و چون به او گويند كه از خدا بترس، خودخواهىاش او را به گناه كشاند.
جهنم، آن آرامگاه بد، او را بس باشد.
فرد مورد نظر کریم در این آیه
همان فرد متظاهر به مسلمان بودن و عملا خرابکار است.
چنین کسی هشدار مسلمانان را جدی نمی گیرد و مرتکب گناه می شود.
یعنی از فرامین الهی سرپیچی می کند.
دلیل این نافرمانی، خودخواهی او ست.
چنین کسی از دید کریم باید اهل دوزخ باشد.
کریم در این آیه،
دلیل ارتکاب گناه را نه در جامعه و مناسبات جامعتی، بلکه در اتیک و اخلاق افراد می جوید.
در خودخواهی افراد می جوید.
مثال:
اگر کسی گرسنه است و برای رفع گرسنگی، نانی را از نانوایی می دزدد و مرنکب گناه می شود، دلیلش را باید در مناسبات تولیدی مبتنی بر نابرابری و مالکیت خصوصی بر وسایل تولید دانست.
راه حل کریم برای فقر،
گدایی گرسنگان و بخشش اغنیا ست و نه دزدی و زورگیری.
دزدی و زورگیری
در قاموس کریم نشانه خودخواهی است.
به این دلیل که او حاضر به شکستن غرور و عزت انسانی خود و گدایی نمی شود.
کریم
جنین کسی را اهل دوزخ می داند.
می توان گفت که اسلام برای معضلات جامعتی راه حل ریشه ای و رادیکال ندارد.
انسانیت انسانی و عزت انسانی
برای اسلام و طبقه حاکمه برده دار و بعد فئودال و سرمایه دار
سانترال نیست.
انسانیت انسانی و عزت انسانی
باید تابع منافع طبقات حاکمه باشد.
در غیر این صورت، کسی تن به کار درنمی دهد و چرخ تولید مایحتاج مادی از گردش بازمی ماند و جامعه مضمحل می گردد.
به لحاظ نظری
کریم
خودخواهی را در مقابل خداخواهی (طبقه حاکمه خواهی) قرار می دهد.
بی دلیل نیست که کریم، خودخواهی را از صفات شیطانی قلمداد خواهد کرد.
شیطان هم از فرط خودخواهی، حاضر به سجده بر حوا و آدم نمی شود.
دلیل شیطان این بوده که حوا و آدم منشاء خاکی دارند و او منشاء آتشین دارد.
کریم
اینجا
با تیر واحدی در ان واحد، سه نشان می زند:
هم
خودخواهی را صفتی شیطانی جا می زند.
هم
آیین زرتشت را به چالش می کشد که آتش را یعنی منشاء شیطان را مقدس می داند
و
هم
خاک فروتن و خاکسار را بر آتش بلند پرواز برتر می داند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر