۱۴۰۴ فروردین ۱۶, شنبه

درنگی در پژوهشی از احسان طبری راجع به ارزیابی و شناخت شخصیت انسانی (۲۳)

    
 

آذر و احسان طبری

پژوهشی از احسان طبری

راجع به ارزیابی و شناخت شخصیت انسانی

(مجله “دنیا” دوره دوم، سال ششم، شماره ۴ زمستان ١٣۴۴)

درنگی

از

شین میم شین

طبری
 
به عقیده نگارنده
 این ملاک را باید در رفتار و رابطه شخص مورد قضاوت
 اولا
 نسبت به واقعیت و حقیقت 
و
 دوما 
نسبت به جامعه جستجو کرد.
 
 یعنى 
باید دید
 در کردار نمونه وار حیاتى 
(نه در گفتار یا کردار استثنا و غیر تیپیک) 
روش فرد مورد قضاوت ما نسبت به واقعیت و حقیقت چیست، 
روش فرد مورد قضاوت ما نسبت به جامعه چگونه است. 
هردوى این ملاک ها داراى محتوى بغرنجى است و تنها طى توضیح وسیع مى توان مطلب را دریافت.

معنی تحت اللفظی:
ملاک و معیار عینی (البته از دید طبری)
را
باید در کردار نمونه وار حیاتی شخص مورد نظر پیدا کرد.
نه در گفتار او و نه در کردار استثنائی و غیرنمونه وار او،
 بلکه در  روش او نسبت واقعیت و حقیقت و جامعه.
 
۱
 در کردار نمونه وار حیاتى 
(نه در گفتار یا کردار استثنا و غیر تیپیک)
 
کردار نمونه وار حیاتی
به مثابه معیار مطمئن عینی برای کشف ماهیت نیک و بد شخصیت های کذایی؟
 
منظور طبری از «کردار حیاتی» شخص شریفی و یا شریری
احنمالا
کردوکار مادام العمر او ست
و
گرنه کردوکار بشری را که نمی توان به کردوکار حیاتی و کردوکار مماتی طبقه بندی کرد.
 
منظور طبری از کردوکار حیاتی «نمونه وار و یا تیپیک» شخص شریفی و یا شریری چیست؟
 
exemplary
 
معنی:
نمونه و سرمشق، شایان تقلید
 
معانی دیگر:
 (به ویژه رفتار و صفات فردی) نمونه، سرمشق، هشدار دهنده، عبرت انگیز، پند آموز، مسطوره ای، (به عنوان) نمونه از چیزی، نمونه ای، برای مثال، نمایشگر، ستوده 
دیگشنری آپادیس
 
طبری
آدمی را به یاد مثلا حاتم طائی و ضحاک می اندازد:
کردار حیاتی نمونه وار حاتم طائی 
بذل و یخش مادادم العمر به هر مستمندی و یا حتی رهزنی و غارتگری بوده است.
 
کردوکار مادام العمر ضحاک
تغذیه از مغز جوانان ایرانزمین بوده است.
 
این دو کردوکار اما قبل از همه، چیزی سوبژکتیو (میلی) است و نه چیزی اوبژکتیو (عینی).
این کردوکار مختص شخص حاتم طائی و ضحاک است و نه کردوکار مستقل از میل و خواست و هوس و اراده آندو.

این کردوکار
ثانیا
چیزی استثنائی است و نه قاعدتی.
اصلا معلوم نیست که حاتم طائی  و یا ضحاک «شخصیتی» واقعی بوده باشد
و
اگر هم احیانا وجود داشته باشد، یک در یک میلارد بوده است.

این کردوکار
ثالثا
بی قید و شرط و بی علت و دلیل نبوده است.
پیش شرط حاتم طائی بودن،
قارون بودن پیشایپش است.
 


اول باید گنج باد آورده ای و یا یاد آورده ای 
(همانطور که حریفی در رمان و فیلمی با هنرپیشگی ژرارد پاردیو از یاد آوری همبند پیر در حال نزع خود به محل گنجی از در و گوهر وقوف پیدا می کند و انتقامات لا تحد و لا تحسی از سیاستمداران اریستوکرات فرانسه در قرون وسطی می گیرد)
در اختیار داشته باشی که بذل و بخشش بی حد و اندازه به این و آن بکنی.
 
ضحاک هم به تغذیه از مغز جوانان ایرانزمین
در سن و سال و شرایط معینی و به توصیه اطبای علامه دربار آغاز کرده بود
و
نه مادام العمر.
ضمنا
نه تعداد جوانان کشوری بی پایان است و نه میزان مغز پیر و برنای سکنه ایرانزمین.
مغز را باید میان اهل مریخ جست.

از چیزهایی خیالی و واهی  که نمی توان معیاری علمی و عقلی و عینی سر هم بندی کرد
 
ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم فلسفی (د) دموکراسی (سخن از کدام دموکراسی است؟) (۲۰) (بخش آخر)

   

 

ولادیمیرو گیاچی

برگردان

 یدالله سلطان پور

بخش پنجم

 

جمعبندی:

آزاد سازی دموکراسی از دست گروگانگیران 

ادامه
 

۲۳

·    به عنوان مثال، نظرپرسی به عمل آمده در آلمان، در سال ۲۰۰۴ میلادی، نشان می دهد که «تعداد بیشماری از مردم آلمان نظر بدی نسبت به دموکراسی دارند.

 

۲۴

·    فقط نصف مردم آلمان شرقی، دموکراسی را بهترین فرم دولتی می دانند.

 

۲۵

·    سه چهارم مردم آلمان شرقی و تقریبا نصف مردم آلمان غربی برآنند که ایده خوب دموکراسی به طرز بدی به مورد اجرا گذاشته می شود.»

·    (س. دیتریش، «شکاف عدالت»، روزنامه عمومی فرانکفورت، ۲۵ اوت سال ۲۰۰۴ )

 

۲۶

·    این خبر می تواند تسلی بخش باشد، ولی نباید برای ما کافی باشد.

 

۲۷

·    چون هدف ما مقایسه دموکراسی با سوسیالیسم نیست.

 

۲۸

·    ما باید برابری دموکراسی با مفهوم دموکراسی را در دیسکورس بازپس بگیریم.

 

۲۹

·    مبدأ حرکت ما باید این حقیقت امر باشد که بحران دموکراسی (حتی در درک صوری صرف از آن) کاملا به موازات رشد نابرابری ها تشدید می شود.

 

۳۰

·    ما باید نشان دهیم که سیستم استبدادی حاکم در کارخانه ها و شرکت ها به طور روزافزونی به جامعه انتقال داده می شود.

 

۳۱

·    از این رو ست که از «شرکت حزبی» و یا «کارآئی شرکتی» سخن می رود و رواج آنها در مکانیسم های سیاسی توصیه می شود.

                                     

۳۲

·    ما باید نشان دهیم که بحران دموکراسی توافقات توزیع را نیز که از مشخصات دولت جامعه گرا بوده اند، تحمل ناپذیر کرده است.

 

۳۳

·    ما باید نشان دهیم که نابرابری روز به روز افزایش می یابد.

 

۳۳

·    ما باید نشان دهیم که علیه جنبش های اعتراضی مبارزه می شود، تا فضاهای دموکراتیک تنگتر شوند و مختصات اولیگارشیکی و خودکامگی جوی «دموکراسی های برگ رأی» تقویت یابند.

 

۳۴

·    ما باید بر ضد همه این فجایع به پا خیزیم و پیوند ارگانیک آزادی و برابری را باز پس گیریم.

 

۳۵

·    ما باید طرح دموکراسی اجتماعی را به مثابه تنها معنای «دموکراسی» به چالش کشیم.

 

۳۶

·    ما باید بفهمیم و بفهمانیم که دموکراسی به عنوان فرم و متد حکومتی، بدون دموکراسی جامعتی (اجتماعی)، پوسته ای توخالی خواهد ماند و آخر سر زیر فشار وارده له و نابود خواهد شد.

 

۳۷

·    به عبارت دیگر، ما باید دموکراسی گروگان گرفته شده را به جادوی برابری از بند رها سازیم و آن را با طرحی محتوامند، پویا، مترقی و فراگیر از دموکراسی پر کنیم.

 

۳۸

·    ما باید قبل از همه، برابری را به مثابه یک نیاز و ارزش بازپس گیریم.

 

۳۹

·    برابری همان پیش شرطی است که در اواخر قرن نوزدهم، در تعریف دموکراسی اعلام شده است.

 

۴۰


 لئون گامبتا

(۱۸۳۸ ـ ۱۸۸۲)

 سیاست‌مدار اهل فرانسه بود. وی از سال ۱۸۸۱ تا ۱۸۸۲ نخست‌وزیر فرانسه و از سال ۱۸۷۰ تا ۱۸۷۱ وزیر کشور فرانسه بود. گامبتا نقش برجسته‌ای در جنگ فرانسه و پروس داشته‌است.

 

·    این پیش شرط نه از سوی سیاستمداران انقلابی، بلکه از سوی کسانی از قبیل لئون گامبتا (فرانسوی) با صراحت تمام فرمولبندی شده است:

·    « دموکراسی واقعی نه در به رسمیت شناسی جامعه برابران، بلکه در تشکیل جامعه برابران است!»

 

۴۱

·    این درک از دموکراسی باید دوباره رایج شود!

 

۴۲

·    منظور ما بی تردید فقط تئوری نیست!

 
پایان


۱۴۰۴ فروردین ۱۵, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۹۱)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت دهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۹)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

حافظ به کرات از بوی موی یار سخن می گوید.

مو قاعدتا نمی تواند بوی «در خود» داشته باشد.

مو از جنس ناخن است.

این اصرار حافظ بر بوداری مو برای ما معمائی بود.

اکنون می توان منظور او را حدس زد.

عاشق ابله از بوی یار چراغی برای راه خویش می سازد و فکر می کند که موی یار (ارباب) با پریشانی اش در باد، بو می افشاند.

 

سعدی

 در حکم «ز خدمت به نعمت نپرداختم»

 دیالک تیک رنج و گنج، دیالک تیک ریاضت و لذت

را

 به شکل دیالک تیک خدمت و نعمت بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن رنج و ریاضت (خدمت) می داند و برای گنج و لذت (نعمت) ارزش چندانی قائل نمی شود.

این پاسخی است که سعدی به دیالک تیک کار و مزد می دهد:

سعدی خدمت بنده وار (بیگاری) را بر کار پرولتری (کار به ازای دستمزد و حقوق) ارجح می شمارد.

 

حافظ هم همین بینش سعدی را از آن خود کرده و اشاعه می دهد.

او هم از پرولتر (کارگر) شدن نوکر و کلفت و غلام و بنده وحشت دارد.

او کارگر را مورد تحقیر و توهین قرار می دهد و گدا می نامد.

 

(این امر اما از پیدایش نطفه های طبقه کارگر در نظام اجتماعی فئودالی ـ بنده داری ایران در زمان حافظ حکایت می کند.)

 

تو بـندگی چو گدایان به شرط مزد مکـن

کـه دوسـت خود روش بـنده پروری داند.

معنی تحت اللفظی:

کار به ازای دریافت دستمزد شبیه گدایی است.

کارگر باید مثل برده بیگاری بکند.

برای اینکه ارباب برده دار، حاتم طایی است.

چون آداب و رسوم حمایت از بردگان را می داند.

 

ادامه دارد.