برگردان
ایمانوئل کانت
(۱۷۲۴ ـ ۱۸۰۴)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «نقد خرد محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
۱
· کانت ـ بسان پلی ـ دو جریان راسیونالیستی ماتریایلستی و ایدئالیستی یاد شده را به هم پیوند می دهد.
۲
· به نظر کانت احساس حسی و تفکر باید در روند شناخت به هم بپیوندند.
· چرا؟
۳
· برای اینکه «بدون حسیت (احساس) برای ما شیئی وجود نخواهد داشت و بدون فهم (عقل) هیچ شیئی اندیشیده نخواهد شد.
۴
· افکار بدون محتوا، توخالی اند و احساس ها و یا برداشت های حسی بدون مفاهیم، کورند.
(افکار
به عنوان محتوا،
به چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم های واقعی نیاز دارند که به واسطه احساس های حسی (یعنی به واسطه حواس پنجگانه) در آئینه ضمیر انسانی منعکس می شوند.
احساس های حسی
اما
بدون مفاهیم،
یعنی
بدون جفت دیالک تیکی حسی،
یعنی
بدون عقلی،
کور و نابینا خواهند بود.
مترجم)
مراجعه کنید به دیالک تیک حسی و عقلی
۵
· فهم قادر به احساس حسی نیست و حس عاجز از تفکر است.
۶
· تنها به برکت وحدت حسی و عقلی است که شناخت میسر می شود.»
· (کانت، «نقد خرد محض»، ص ۷۷)
۷
· کانت اما حسیت و تفکر را به مثابه دو استعداد و توانائی مجزا از هم در نظر می گیرد که هر چند باید دست در دست هم عمل کنند، ولی رابطه عضوی با یکدیگر ندارند.
(می توان گفت
که
کانت
به
دیالک تیک حسی و عقلی،
دیالک تیک تجربی و نظری
(دیالک تیک امپیریکی ـ تئوریکی)
وقوف همه جانبه ندارد.
مترجم)
۸
· پذیرش فرم های احساس حسی ماورای تجربی (اپریوری) و مقوله «اپریوریسم» از سوی کانت به عنصر راسیونالیستی در تئوری شناخت او وزن فوق العاده ای می بخشد.
· مراجعه کنید به کریتیسیسم
۹
· تنها ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی می تواند میان احساس حسی و تفکر رابطه برقرار کند، نقش کیفی خاص تفکر را در روند شناخت، به درستی تعیین کند و غلبه قطعی بر یکسونگری امپیریسم و راسیونالیسم را امکان پذیر سازد.
· مراجعه کنید به تئوری شناخت
تئوری شناخت
(نظریه معرفتی)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/11337
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر