درنگی
از
میم حجری
دی شیخ با الاغ همی گشت دور باغ
«یک توده ای به پهنه دنیایم، آرزو ست.»
گفتیم:
«خفته اند در اعماق خاوران
عیسی دمی به عالم بالایم آرزو ست.»
عیسی صفا
من
با بیانیه کمیته مرکزی حزب توده ایران در « تجاوز» خواندن حمله روسیه به
اکراین مخالف بودم
و
مقصر جنگ را اکراین و ناتو می دانستم.
آدم اندک اندک دلش به حال حزب توده می سوزد.
عیسی صفا
اوکراین را که جامعه ای و کشوری و ملتی است
همراه با ناتو که پیمان نظامی میان کشورها و ملت ها و جوامع امپریالیستی است،
مقصر در تجاوز روسیه اولیگارشیستی به اوکراین می داند.
منشاء طبقاتی این خطای بینشی چیست که عیسی صفا و نه فقط عیسی صفا دچار آن شده اند؟
چپ های امپریالیستی و استالینیستی و هپیلی هپوئیستی و نئوفاشیست ها از دونالد ترامپ تا حزب آلترناتیو آلمان و احزاب نئوفاشیستی دیگر و دار و دسته اولیگارشیستی ـ روسی پوتین
هم همه اش فقط ناتو می بینند و می کوبند و می گویند.
ولی از جوامع عضو ناتو و ماهیت طبقاتی ـ فرماسیونی ـ اقتصادی پیمان ناتو حرفی نمی رنند.
چرا و به چه دلیل؟
طبقه حاکمه اوکراین که با طبقه حاکمه روسیه و لهستان و دیگر طوایل سابقا سوسیالیستی تفاوت طبقاتی ـ فرماسیونی ـ اقتصادی ندارد.
وسایل اساسی تولید در اوکراین هم تحت مالکیت اولیگارش ها ست.
هر شهری که در اوکراین مقصر در تجاوز به خویشتن
توسط اولیگارشیسم روس تخریب و تسخیر می شود،
بلافاصله به زیارتگاه اولیگارش ها و حتی پوتین و مد و دوف قرار می گیرد و از استحاله آنها به تفریحگاه های توریستی سخن رانده می شود.
پوتین و ارتش شاهنشاهی اش
که قصرها و کشتی های مجلل اولیگارش های اوکراین را شب و روز بمباران و منفجر نمی کند و به خاک یکسان نمی سازد.
پوتین و ارتش شاهنشاهی اش
خانه های فقرای اوکراین را به آتش و کودکان و پیران و ذلیلان اوکراین با خاک و خون می کشد.
بیش از ۷ میلیون تن از سکنه اوکراین آواره و در به در دیار غربت اند و بقیه یا در زیر زمین ها به سر می برند و یا در خود کشور آواره اند.
۳ سال است که خلق های اوکراین از ساده ترین نعمات زندگی (برق و بهداشت و آموزش و پرورش و فرهنگ) محرومند.
عنقلابیون چپگرا و راستگرا
ولی کمترین اعتنایی به ذلت توده ها در اوکراین و دیگر خاوران ها ندارند.
این به معنی
غیاب شرم انگیز سمتگیری هومانیستی است.
ملت اوکراین که در هر صورت و از دید هر کثافت
مقصر تجاوز به خاک خویشتن است.
خلق های روسیه
چه سودی از این تجاوز «آنتی فاشیستی» آدولف پوتین و شرکاء به نصیب می برند.
تلفات روسیه چه بسا صدها برابر تلفات اوکراین است.
خبر از به خاک افتادن صدهاهزار جوان روس در این جنگ زرگری خونین می رسد.
اولیگارشیسم روس
برای تسخیر دهکده ای چه بسا هزاران جوان روس را فدا می کند و هزاران خانواده روس را عزادار می سازد.
حضرات عنقلابی چپگرا و راستگرا
ولی کلک شان حتی نمی گزد.
سؤال این است که چه تفاوتی بین چپ و راست وجود دارد.
فرق و تفاوت و تضاد فاشیسم با چپیسم چیست؟
مسعود امیدی
نکته مهم این است که فاشیستها فقط بخشی از نیروهای مخالف روسیه و روسستیز در اوکراین نیستند.
اینها بعد از کودتای ۲۰۱۴ بر اوکراین حاکم شدند.
زبان روسی را ممنوع اعلام کردند.
طی ۸ سال از ۲۰۱۴ تا فوریه ۲۰۲۲ (آغاز عملیات نظامی ویژه روسیه در اوکراین) نزدیک به ۱۵ هزار نفر از روسها را در دونباس به قتل رساندند.
توافقنامههای مینسک ۱ و ۲ را که با حضور آلمان، فرانسه، روسیه، اوکراین، بلاروس و سازمان ملل امضا شده بود،
باطل اعلام کردند
و
زیرپا گذاشتند
و
غرب وحشی و مدعی دموکراسی و حقوق بشر با تمام قوا از این جانیان فاشیست حمایت مالی، سیاسی، اطلاعاتی، تسلیحاتی و ...تمامعیار کرد.
هدف آنها اجرای پروژه بالکانیزاسیون ۲ در روسیه بود که شماره ۱ آن را پیشتر در یوگسلاوی اجرا کرده بودند و این کشور بزرگ صنعتی اروپا را با سه ماه بمباران روزانه به ۷ کشور تجزیه کردند.
این فاشیستها خواستار پیوستن به ناتو شدند و غرب جمعی هم از این خواستهاش حمایت کرد.
و البته روسیه با هوشیاری و اراده خللناپذیر در برابر فاشیسم و نازیسم ایستاد.
متاسفانه بخشی از نیروهای چپ، متاثر از مجموعهای از عوامل از جمله فضاي تبلیغاتی شدید مهندسی شده رسانهای غرب
که همه چیز روسی از RT گرفته تا ورزش روسی و الکساندر پوشکین و حتی حضور گربه روسی در نمایش گربهها را تحریم کرده بود، به جای درک حقیقت آنچه در اوکراین میگذرد و درک دغدغههای جدی امنیتی روسیه و ...،
همصدا با غرب اقدام به محکوم کردن عملیات نظامی ویژه روسیه و تجاوز خواندن آن کردند.
امروز سه سال پس از آن، برای آنها که دنبال حقیقت هستند ، حقایق بسیار روشنتر شدهاند.
جا دارد مدعیان سوسیالیسمی که زیر پرچم احزاب کمونیست و کارگری اقدام به موضعگیری نادرست در برابر این مسئله کردند و سپس به موضوع پی بردند و سعی کردند آرام آرام از موضع قبلی خود فاصله بگیرند،
با صداقت و شجاعت کمونیستی بهانتقاد از خود بپردازند.
بیشک این کار بر اعتبار و جایگاه و پایگاه اجتماعی و مقبولیت آنها در میان مخاطبانشان خواهد افزود.
همانگونه که عدم اعتراف به اشتباه و نقد موضعگیری نادرست گذشته،
میتواند به اعتماد نیروهای وفادار به آنها لطمات جدی وارد کند.
مسعود امیدی
نکته مهم این است که فاشیستها فقط بخشی از نیروهای مخالف روسیه و روسستیز در اوکراین نیستند.
متاسفانه بخشی از نیروهای چپ، متاثر از مجموعهای از عوامل از جمله فضاي تبلیغاتی شدید مهندسی شده رسانهای غرب
امروز سه سال پس از آن، برای آنها که دنبال حقیقت هستند ، حقایق بسیار روشنتر شدهاند.
اکنون معلوم می شود که فقط عیسی صفا نیست که خرافه مقصریت خلق های اوکراین در تجاوز روسیه اولیگارشیستی به خاک کشور خویش را اشاعه می دهد.
مسعود امیدی
آخرین کسی است که از ماهیت اولیگارشیستی ـ ارتجاعی طبقه حاکمه روسیه بی خبر باشد.
فاشیست ها در اوکراین اقلیت بدبخت ناچیزی اند و نیروی مهمی نیستند.
در انتخابات پارلمانی حتی یک در صد آراء به آنها اختصاص نداشته است.
طبقه حاکمه روسیه
صدهزار بار فاشیستی تر از طبقه حاکمه اوکراین است.
حزب پوتین
حامی علنی و رسمی همه دار و دسته های نئوفاشیستی و فوندامنتالیستی در جهان است.
سرمشق پوتین
موسولینی و هیتلر وپینوچه است
مسعود امیدی
اما
اعتنایی بدان ندارد.
به همین دلیل
فاشیست ها در اوکراین اقلیت بدبخت ناچیزی اند و نیروی مهمی نیستند.
طبقه حاکمه روسیه
صدهزار بار فاشیستی تر از طبقه حاکمه اوکراین است.
حزب پوتین
حامی علنی و رسمی همه دار و دسته های نئوفاشیستی و فوندامنتالیستی در جهان است.
سرمشق پوتین
موسولینی و هیتلر وپینوچه است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر