درنگی
از
میم حجری
دی شیخ با الاغ همی گشت دور باغ
«یک توده ای به پهنه دنیایم، آرزو ست.»
گفتیم:
«خفته اند در اعماق خاوران
عیسی دمی به عالم بالایم آرزو ست.»
عیسی صفا
من
با بیانیه کمیته مرکزی حزب توده ایران در « تجاوز» خواندن حمله روسیه به
اکراین مخالف بودم
و
مقصر جنگ را اکراین و ناتو می دانستم.
عیسی صفا
به احتمال قوی یکی از اعضای پرمدعای حزب توده است و حتی به نقد نظرات سران حزب توده مثلا محمد امیدوار می پردازد که در ارگان کمیته مرکزی حزب توده حتی چاپ و منتشر می شود.
مشخصه مرکزی مهم عیسی صفا (و نه فقط عیسی صفا) منگرایی چشمگیر او ست.
عیسی صفا را سخن از من است و بس.
منگرایی اصولا و اساسا صفت بارز توده و توده ای ها نبوده و نیست.
خدای حقیقی توده ای های حقیقی و نه ادعایی و الکی
نه نخبه، نه شخصیت، نه خویشتن تحفه خویش، بلکه توده بی اعتنا به نخبه
بوده است و است و خواهد بود.
توده ای منیتی ندارد و خود را صریحا و صادقانه، سگ توده می داند.

مفهوم «سگ توده»
میراث مفهومی ستارخان است:
«من سگ ملتم.»
ستارخان
دیالک تیک فقهی بنده و خدا را به صورت دیالک تیک سگ و توده بسط و تعمیم داده است و نقش تعیین کننده را از آن توده دانسته است.
سؤال این است که دلیل عیسی صفا در زمینه صحت حرف ترامپ و بطلان حرف رهبری حزب توده در رابطه با تجاوز روسیه اولیگارشیستی به اوکراین اولیگارشیستی چیست.
جنگ ها همه بدون استثناء میان طبقات حاکمه صورت می گیرند.
حتی جنگ های توده ای
در تحلیل نهایی
جنگ بین طبقات اجتماعی است.
چون توده در سراسر تاریخ جامعه طبقاتی
تحت رهبری سوبژکت تاریخ به مبارزه می پردازد
و
سوبژکت تاریخ فقط می تواند طبقه ای اجتماعی باشد.
سوبژکت تاریخ
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2066
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/2067
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر