۱۳۹۰ خرداد ۱۱, چهارشنبه

سوسیال ـ دموکراتیسم و کمونیسم (1)

گوستاو نوسکه (1868 ـ 1946)
از خانواده ای کارگری و از فعالین حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان
از فعالین سندیکاهای کارگری آلمان
رهبر حزب سوسیال ـ دموکرات در براندنبورگ (1892)
سردبیر روزنامه محلی حزب (1897 ـ 1902)
نماینده حزب در مجلس آلمان (رایشتاگ)
متخصص مسائل نظامی و مستعمراتی (1906 ـ 1918)
مؤلف کتاب «سیاست مستعمراتی و سوسیال ـ دموکراسی» (1914)
او در این کتاب به دفاع از سیاست استعماری می پردازد.
از اعضای جناح راست حزب در ایام جنگ جهانی اول (1914 ـ 1918)
طرفدار دفاع از کشور
به هنگام انقلاب نوامبر (1918) به فرمانداری شهر کیل گماشته می شود تا شورش نیروی دریائی را در هم بشکند.
قیام انقلابی (ژانویه 1919) به فرمان او بطرز خونینی در هم شکسته می شود.
از وزرای جمهوری وایمار (فوریه 1919)
13 مارس 1919 در مجلس آلمان مبارزان کارگری ماه مارس را «کفتارهای انقلاب» می نامد.
در رابطه با سوء قصد به آدولف هیتلر (1944 ـ 1945) بازداشت می شود و پس از تسخیر برلین آزاد می شود.
1946 در هانور به سکته قلبی می میرد.

سوسیال ـ دموکراتیسم و کمونیسم
پروفسور هانس هاینتس هولتس
سرچشمه:
www.comunista.at
برگردان میم حجری

• وقتی ما امروز از سوسیال ـ دموکراسی سخن می گوئیم، به یاد احزابی می افتیم که در سال 1914 شعور طبقاتی بین المللی خود را منکر شدند و در جبهه های ملی جنگ جهانی امپریالیستی اول صف آرائی کردند.

• در آلمان به یاد حزب نوسکه می افتیم که فرمان گلوله باران کارگران را صادر کرد.

• به یاد حزب شوماخر می افتیم که در جنگ سرد به جانبدرای از امپریالیسم امریکا بر ضد اتحاد شوروی موضع گرفت.
• به یاد حزب ویلی براندت می افتیم که کمونیست ها را از حق کار محروم ساخت.

• و از خود می پرسیم که آخر و عاقبت حزب سوسیال ـ دموکرات که با نام انگلس و ببل گره خورده و قربانی «قانون سوسیالیست های بیسمارک» بوده، از چه قرار است؟

• اینکه کمونیست ها حساب خود را از سوسیال ـ دموکرات ها جدا می کنند وبه تشکیل بین الملل سوم می پردازند، نه به معنی انشعاب و تفرقه طبقه کارگر، بلکه نتیجه نهائی منطقی و سیاسی ضرور در وفادرای بر معارف مارکس و انگلس بوده است.

1
ماتریالیسم تاریخی

• من می گویم:
• معارف مارکس و انگلس!
• و نمی گویم نقطه نظرهای مارکس و انگلس!

• زیرا اینجا سخن از نقطه نظر نیست که کسی بپذیرد و یا رد کند.
• زیرا ماتریالیسم تاریخی و دیالک تیک ماتریالیستی تاریخ را در ساختارهای تعیین کننده آن بر بنیان واقعیات امور تضمین شده توضیح می دهند.

• انسان ـ به قول مارکس ـ موجودی طبیعی است که نیازمندی هایش را در «جذب و دفع با طبیعت» برآورده می سازد.
• انسان فقط هر آنچه را که در طبیعت می یابد، مورد مصرف قرار نمی دهد، بلکه علاوه بر آن، مواد مورد نیاز خود را تولید می کند و وسایل لازم برای این تولید را نیز تولید می کند. (تولید وسایل تولید. مترجم)

• در روند تمایز و تکمیل تولید، سیستم نیازمندی ها و سازمان اجتماعی آن رفته رفته بغرنجتر می شود.

• استفاده از نیروهای مولده، تشکیل وسایل و نظام مناسبات تولیدی پایه مادی حیات اجتماعی انسان ها را تشکیل می دهند.

• بازتاب این روند در تصورات فرهنگی و ایدئولوژیکی از آن سرچشمه می گیرد و انعکاس دورنمائی است که در آن، پایه مادی تجربه می شود.

• نقش تعیین کننده در رابطه میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی به عهده وسایل تولید است.
• از این رو، مالکیت بر وسایل تولید به معنی حاکمیت بر جامعه است.

• فرم های مالکیت با طبقات اجتماعی انطباق دارند.


• در کاپیتالیسم که مالکیت تابع مناسبات سرمایه است، تنها دو طبقه اصلی باقی می مانند:


1

• مالکان وسایل تولید، یعنی سرمایه داران

2

• کارگران مزدبگیر که غیر از نیروی کار خود چیزی برای عرضه در بازار ندارند، یعنی پرولتاریا

از همین رو، پایان دادن به مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و پایان دادن به جامعه طبقاتی تنها ببرکت روندی انقلابی از سوی کسانی می تواند انجام یابد که فاقد وسایل تولید اند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر