• اندیشنده شعورمندی راجع به شاعری گفت:
• «اباذر شاعر بود و هنرمندی که سنگ دیگران را به سینه می زد.
• او کشاورز نبود، تا بلایی را ـ که به سرش آمده ـ بازگویی کند.
• اگر مقایسه هم کرده باشد، قلم شکسته یا بی جوهر و یا دهان بسته خویش را مد نظر نداشت.»
• ما برای ارزیابی نظر اندیشنده به تجزیه و بعد تحلیل توضیح ایشان می پردازیم تا ضمنا به تمرین تفکر مفهومی نیز پرداخته باشیم:
حکم اول
او شاعر بود و هنرمندی که سنگ دیگران را به سینه می زد.
او شاعر بود و هنرمندی که سنگ دیگران را به سینه می زد.
• منظور اندیشنده از مفهوم «دیگران» چیست؟
• دیگران کیانند که اباذر «سنگ شان را به سینه می زند»، یعنی نماینده منافع مادی و معنوی آنها ست؟
• ما فکر می کنیم که منظور اندیشنده از مفهوم «دیگران»، توده های مولد و زحمتکش است.
• چرا و به چه دلیل ما به این برداشت می رسیم؟
• ما اباذر را نمی شناسیم و متأسفانه پس از درگذشت ایشان به وجودشان پی برده ایم.
• شاید اگر شاعر نمی بود و دوست شاعری نمی داشت، حتی نامی از او به گوش سنگین ما نمی رسید.
1
• چرا ما پس از مرگ ایشان به وجودشان پی برده ایم؟
• برای پاسخ به این پرسش باید ایرانی جماعت را از نو شناخت:
• مهمترین هنر ما ایرانی ها در تریاد (تثلیث) زیر خلاصه می شود:
• مرده جوئی ـ مرده شوئی ـ مرده ستائی!
• ما از این نظر و فقط از این نظر از همه ملت های بزرگ و کوچک سرتر و برتریم.
• کاری اش نمی شود کرد!
• این هنر در ذات ما ست!
• خیلی ها چشم دیدن همدیگر را ندارند و سودائی جز تخریب با دلیل و بی دلیل اعتبار و آبروی همدیگر در سر نمی پرورند.
• پرونده سازی بر ضد یکدیگر در دستور روز قرار دارد و به چرخش قلمی یار دیروز به خائن بی چون و چرای امروز بدل می شود و خائن بی چون و چرای دیروز به یار امروز!
• این اما مانع احوال پرسی مرتب و پیگیر از یکدیگر نمی شود.
• چرا؟
• برای اینکه شتر مرگ دم در خانه هر کسی می خوابد.
• برای اینکه هر کس دیر یا زود خواهد مرد!
• از این رو، می توان گفت که احوال پرسی یعنی مرده جوئی!
• خبر مرگ طرف، همان و دست بکار شدن مرده شویان حرفه ای و مادر زاد، همان!
• در طرفة العینی مرده مکشوفه از همه پلیدی ها و پلشتی ها و پستی ها تطهیر می شود و معصومیت چهارده معصوم کذائی را کسب می کند.
• این مرحله دوم تریاد یاد شده است.
• تطهیر اوتوماتیک همان و مرده ستائی همان!
• در این مرحله تریاد، مرده شویان حرفه ای لباس مرده شوئی از تن بدر می کنند و به مدیحه سرای درجه یک ارتقا می یابند و مرده ستائی آغاز می شود.
• مرده مفلوک درست با همان پیگیری و وسواس که جسته و شسته شده، ستوده می شود.
• مرده یافته و شسته شده به چرخش قلمی ایدئالیزه می شود و مورد تجلیل قرار می گیرد.
• منظور ما اما بطور کلی است و نه این مورد خاص که مستلزم قدردانی و سپاسگزاری است و تنبلی خود ما نیز در جهل ما نسبت به ایشان دخیل بوده است!
• چون ما هنوز هم بسیاری از اباذرها را نمی شناسیم.
2
• دیگران در قاموس اندیشنده یعنی توده های مولد و زحمتکش.
• زیرا اباذر افسر سرخ بوده است، فرماندهی از فرماندهان سپاه کار بوده است.
3
توده های مولد و زحمتکش کیانند؟
توده های مولد و زحمتکش کیانند؟
• جامعه بشری همیشه، با تمامت سنگینی غول آسایش بر شانه های چه بسا نحیف و خرد و خراب توده های مولد و زحمتکش قرار داشته است.
• منظور از مفهوم «توده های مولد و زحمتکش» چیست؟
• توده های مولد و زحمتکش به اکثریت جمعیت جوامع بشری اطلاق می شود.
• آنها در آغاز، تمامت جمعیت جامعه اشتراکی آغازین را تشکیل می دادند.
• پس از تقسیم جامعه بشری به اقلیت برده دار و اکثریت برده، نام برده به آنها داده شد.
• فلاسفه جامعه برده داری آنها را بدون دغدغه خاطری انسانیت زدائی کردند و به آنها نام «ابزار سخنگو» دادند:
• بدین طریق سخنگوئی (نطق) به تنها فرق میان توده های مولد و زحمتکش با گاو و گاو آهن بدل شد.
• فرق توده های مولد و زحمتکش با سگ و گوسفند و بیل و کلنگ و غیره در این خلاصه شد که آنها به جای واق واق و بع بع و جر و جر، سخن می گویند.
• اگرچه انها همه نعمات مادی و معنوی جامعه را تولید و توزیع می کردند، علیرغم آن ـ بسان جانوران ـ بی همه چیز بودند و بدین سبب واژه «بی همه چیزی» به فحشواژه بدل شد:
• شریف و نجیب به کسی اطلاق شد که دست به سیاه و سفید کار نزند، از شر کار جسمی آزاد باشد، یعنی نه مولد و زحمتکش، بلکه انگل و منتکش باشد.
4
• چرا گفتیم که جامعه بشری بر شانه های نحیف و خرد و خراب توده های مولد و زحمتکش قرار دارد و حمل می شود؟
• به چه دلیل عقلی و تجربی می توان اثبات کرد که برده های بی همه چیز، یعنی ابزارهای ناطق، جامعه بشری را بر شانه های خویش حمل می کنند؟
• اگر چنین است، پس باید حیوانات را هم حامل جامعه بشری قلمداد کرد.
• سخن گفتن برده های بی همه چیز که دلیل برتری خارق العاده آنها بر جانوران نمی شود.
• زیرا همان کاری را که برده ها انجام می دهند، گاوان و خران و گوسفندان و سگان و ابزارهای بی جان هم به نحوی از انحاء انجام می دهند.
ما به این پرسش در تمرین بعدی می پردازیم.
اگر خواننده ای نظری داشت، بهتر است که برای خود نگه ندارد.
اگر خواننده ای نظری داشت، بهتر است که برای خود نگه ندارد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر