۱۳۹۰ اسفند ۹, سه‌شنبه

تمرین تفکر مفهومی (45)

توده های مولد و زحمتکش جامعه بشری را با تمامت عظمت غول آسایش بر شانه ستبر خویش حمل می کنند و لذا سازنده جامعه و تاریخ نامیده می شوند.
شین میم شین
ادامه تمرین

• اندیشنده شعورمندی راجع به شاعری گفت:
• «‫اباذر شاعر بود و هنرمندی که سنگ دیگران را به سینه می زد.
• او کشاورز نبود، تا بلایی را ـ که به سرش آمده ـ بازگویی کند.
• اگر مقایسه هم کرده باشد، قلم شکسته یا بی جوهر و یا دهان بسته خویش را مد نظر نداشت.»

• ما برای ارزیابی نظر اندیشنده به تجزیه و بعد تحلیل توضیح ایشان می پردازیم تا ضمنا تفکر مفهومی را نیز کرده باشیم:

حکم اول
او شاعر بود و هنرمندی که سنگ دیگران را به سینه می زد.

• گفتیم که منظور اندیشنده شعورمند از مفهوم «دیگران»، توده های مولد و زحمتکش است که جامعه بشری را با تمامت عظمت غول آسایش بر شانه ستبر خویش حمل می کنند و لذا سازنده جامعه و تاریخ نامیده می شوند.

1
مناسبات تولیدی به مثابه فرم و ساختار تولید مایحتاج مادی بشری

• در تمرین قبلی گفتیم که توده های مولد و زحمتکش برای تولید مایحتاج مادی زندگی، وارد روابط و مناسبات واقعی و عینی با یکدیگر می شوند که مناسبات تولیدی نامیده می شود.
• و گفتیم که به دلیل حیاتی ـ مماتی، اساسی و صرفنظرناذپیر بودن تولید مایحتاج مادی زندگی، مناسبات تولیدی را زیربنا و ساختار مادی جامعه بشری بطور کلی می نامند.

• یعنی جامعه بشری صرفنظر از انواع و اقسام عقب مانده و یا توسعه یافته آن، بدون استثناء بر شالوده مناسبات تولیدی بنا می شود.


• ضمنا گفتیم که مناسبات تولیدی، فرم و ساختاری است که تولید مایحتاج مادی در درون آن صورت می گیرد و با بر زبان راندن مقوله «فرم» به جفت دیالک تیکی آن، یعنی به مقوله «محتوا» اندیشیدیم.

محتوای تولید اما چه می تواند باشد؟

2
نیروهای مولده به مثابه محتوای تولید مایحتاج مادی بشری

• بدون گشتن در کتاب ها به دنبال محتوای تولید مایحتاج مادی می توانیم به تجارب زنده زندگی رجوع کنیم وبه دنیال عوامل تولید بگردیم:

الف
توده های مولد و زحمتکش

• اولین فاکتور تولید مادی، انسان است.
• بدون انسان تولید مایحتاج مادی زندگی نمی تواند صورت گیرد.
• خوراک و پوشاک و مسکن و گاوآهن و خیش و خانه و کشتزار و جاده از آسمان نازل نمی شود، بلکه باید تولید شود و برای تولید قبل از همه به انسان مولد، به توده های مولد و زحمتکش نیاز مبرم و بی چون و چرا هست.

• اولین و اساسی ترین عامل تولید مادی، توده های مولد و زحمتکش اند.

• از این رو ست که توده های مولد و زحمتکش را سازنده بی چون و چرای جامعه و یا تاریخ می نامند.

• ما در تحلیل شعری از شاعری گفتیم که نخبه ترین نخبه ها بدون توده های مولد و زحمتکش بی نام و بی نشان و بی همه چیز حتی از تهیه کوزه ابی برای نمردن از تشنگی عاجز اند و لذا نمی توان ذره ای مغز در کله داشت و آنها را سازنده جامعه و یا تاریخ تصور کرد.


• مراجعه کنید به تندباد انتقادی آقای مهدی عاطف راد


ب
وسایل تولید

• انسان برای تولید به وسیله نیاز نیاز دارد.

• چرا؟

• برای اینکه برای رسیدن به هر هدفی به وسیله درخور نیاز مبرم است.
• هدف همانقدر بدون وسیله قابل تصور و تحقق است که فرم بدون محتوا.

• اصولا هستی را از دیالک تیک گریز و گزیری نیست.


• نمی توان به هدفی اندیشید و دیالک تیک وسیله و هدف را پیش شرط قرار نداد.

• برای تولید هم به وسیله تولید نیاز بی چون و چرا هست.

• می توان گفت که دیالک تیک وسیله و هدف باید به شکل دیالک تیک وسیله تولید و تولید بسط و تعمیم داده شود.


• ضرورت وسیله تولید به قدری بوده که انسان ـ قبل از همه ـ آن را از ارگان های اندام خویش تولید کرده است.

• آدم از فرمولبندی خود به شگفت در می آید.


• انسان برای تولید مایحتاج مادی خود به تولید وسیله تولید از ارگان های اندام و ارگانیسم خود می پردازد.

• دست و پا و مغز و غیره انسان بدین طریق فونکسیون نوینی کسب می کنند:
• فونکسیون وسیله تولید را.

• بعد انسان وسایل تولید را نه فقط از ارگان های ارگانیسم خود، بلکه از چیزهای طبیعی دیگر تولید می کند:

• آهن مرده ی پنهان در اندرون صخره و سنگ را احیا می کند و برای تولید گاوآهن و بیل و کلنگ و غیره به خدمت می گیرد.

• وسیله تولید اما در واقع چیست؟

• انسان را می توان ـ به زبان فلسفی ـ سوبژکت تولید نام داد و طبیعت خارج و مستقل از انسان را، یعنی طبیعت اوبژکتیف (عینی) را اوبژکت تولید.


• سوبژکت برای تغییر هدفمند اوبژکت چه باید بکند؟

• با تماشا و تلاوت ورد و دعا که آهن مرده در دل سنگ احیا نمی شود.
• با تماشای درخت و تلاوت ورد و دعا که درخت در و پنجره و ستون و هیزم نمی شود.

• پس انسان را چاره ای جز برقراری تماس فیزیکی با طبیعت عینی نیست.
• وسیله تولید ـ خواه در فرم ارگان های انسانی، خواه در فرم جانوران، خواه در فرم وسایل تولید ـ پل پیوند میان سوبژکت و اوبژکت است.

• می توان گفت که دیالک تیک تولید به شکل تریاد سوبژکت ـ وسیله ـ اوبژکت، به شکل دیالک تیک توده های مولد و زحمتکش ـ وسیله تولید ـ طبیعت اول بسط و تعمیم می یابد.
• به عبارت دیگر، دیالک تیک تولید به شکل دیالک تیک انسان و طبیعت، به شکل دیالک تیک طبیعت دوم و طبیعت اول بسط و تعمیم می یابد.

• انسان هم ـ قبل از همه ـ موجودی طبیعی است، طبیعت دوم است.
• انسان طبیعت روحمند و شعورمند است.
• طبیعت اندیشنده و اندیشه مند است.
• دیالک تیک ماده و روح است.
• دیالک تیک وجود و شعور است.

این بحث را در تمرین بعدی به پایان خواهیم رساند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر