• بود آيا بگشايند در بسته ي كار
• بسپارند در توسعه بر هسته ي كار
• گر چه بستند ز بهر دل بازاري ها
• دل قوي دار به حق جويي پيوسته ي كار
• در توليد ببستند به صد مكر و فريب
• تا چه سان باز كند جنبش شايسته ي كار
• واردات آفت و بازار شده هرزه گياه
• خاك توليد شد آلوده، نه بايسته ي كار
• بايد آفت بزداييم و بر آريم ز بن
• علف هرزه ي دلالي از اين رسته ي كار
• كارگر باشد اگر صاحب باغ توليد
• نه بگندد بن صنعت، نه گل پسته ي كار
• كركس سود شما، سفره ي ما غارت كرد
• بربود از دهنم، لقمه ي بشكسته ي كار
• متشكل شود ار رنجبر روي زمين
• به سر آيد غم و زايد حق برجسته ي كار
• بسرايم به سرودي كه بخواند فردا
• به رديف "صف وحدت" كه شد از دسته ي كار
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر