مرتضی محیط ( ۱۳۱۴)
منبع
صفحه
فیسبوک دکتر مرتضی محیط
تحلیلی
از
مسعود
بهبودی
آزادی
·
آزادی و یا اختیار، مفهوم فلسفی
دیر آشنایی است که حتی خواجه خردستیز شیراز از آن خبر داشت.
رضا به داده، بده
وز جبین گره بگشا
که بر من و تو در اختیار نگشاده است.
·
معنی تحت اللفظی:
·
به رزق مقرره الهی راضی باش.
·
برای اینکه در اختیار و یا آزادی به
روی من و تو باز نیست.
·
منظور از مفهوم فلسفی چیست و منشاء
مفاهیم چیستند؟
1
آزادی
·
هر مفهومی (خواه مفهوم فقهی، خواه مفهوم
علمی، خواه مفهوم هنری و خواه مفهوم فلسفی) نتیجه تجرید است.
·
تجرید چیست؟
2
·
تجرید و یا انتزاع عبارت است از
عملی فکری که چیزهای معینی از همه صفات خاص خود برهنه می شوند و صفت مشترک آنها عمده
می شود.
·
مثلا همه مشخصات و صفات خاص حسن و
حسین و نرگس و زینب و غیره، در روند تجرید، مورد صرفنظر قرار می گیرند و مشخصه
مشترک آنها مثلا خردمندی آنها و یا سخنگوئی آنها عمده می شود و در کارگاه مغز انسانی
نامگذاری می شود.
·
بدین طریق مفهوم «آدم» تشکیل می شود.
3
·
مفهوم «آدم» به همین دلیل چیزی
انتزاعی و یا مجرد است.
·
نتیجه تجرید است.
·
وجود خارجی ندارد.
·
فقط در ذهن آدمیان وجود دارد.
·
در خارج از ذهن آدمیان، آدم های
مشخص وجود دارند:
·
حسن و حسین و نرگس و زینب و غیره
وجود دارند که منشاء مادی مفهوم مجرد «آدم» اند.
·
سؤال این است که فرق میان واژه و مفهوم
چیست؟
4
·
واژه و یا کلمه، فرم مادی مفهوم است.
·
مفهوم «آدم» به محض تشکیل جامه
کلام می پوشد و کلمه و یا واژه می شود.
·
میان واژه و مفهوم رابطه دیالک
تیکی فرم و محتوا برقرار است:
·
اگر مفهوم، خنجر تصور شود، واژه و
یا کلمه، غلاف آن است. (مارکس)
5
·
همانطور که محتوای واحدی در فرم
های متنوعی عرض اندام می کند، به همان سان هم مفهوم واحدی در واژه های متنوع عرض
اندام می کند:
·
مفهوم «آدم» در میان ملل مختلف،
البسه کلامی متنوع می پوشد:
·
انسان، آدام، هیومن، منش و غیره می
شود.
6
·
آزادی و اختیار نیز بسان آدم، مفهومی
است.
·
سؤال این بود که آزادی نتیجه تجرید
و یا انتزاع چه چیزهائی است؟
·
وقتی از تعمیم مفهوم مجرد «آدم» به
نرگس و زینب و حسن و حسین و غیره می رسیم، از تعمیم مفهوم فلسفی آزادی و یا اختیار
به چه آزادی هائی می رسیم؟
7
·
قبل از دادن پاسخ به این پرسش و
برای دادن پاسخ به این پرسش، باید دانست که مفهوم آزادی به تنهائی و به طور ایزوله
وجود ندارد.
·
هستی جولانگاه دیالک تیک عینی است.
·
هر چیزی با ضد خود در رابطه ای
ناگسستنی است.
·
آزادی همیشه با ضرورت همراه است.
·
اختیار با جبر.
·
دیالک تیک جبر و اختیار میراث فلسفه
قرون وسطی است.
·
صدها سال قبل از تولد هگل و مارکس
و انگلس و لنین.
8
·
حافظ هم ـ در تحلیل نهائی ـ همین دیالک
تیک جبر و اختیار را به شکل دوئالیسم رزق و رضا بسط و تعمیم می دهد.
·
حافظ به جای جبر عینی هستی، جزم مشیت
الهی را می گذارد و فاتحه بلند بالائی بر دیالک تیک جبر و اختیار و همراه با آن بر
سوبژکتیویته اعضای جامعه می خواند.
·
اشرف موجودات زیر قلم خواجه شیراز،
زباله واره می شود.
·
چون سلب سوبژکتیویته از انسان به
معنی سلب آدمیت از او ست.
·
سوبژکتیویته یکی از کشفیات بسیار
مهم کارل مارکس است.
·
مراجعه کنید به سوبژکت، سوبژکتیویته،
دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
8
·
به آذین هزار سال پیش دیالک تیک
جبر و اختیار را بطرز تجسم پذیری تصور و تصویر کرده است:
·
از دید او، اعضای جامعه صاحب اختیار
اند ولی این اختیار آنها نه اختیار مطلق، بلکه اختیاری وابسته به جبر است و جبر دیوارهائی
اند که او در لا به لای آنها مجاز به حرکت است.
·
مراجعه کنید به جبر (ضرورت)، اختیار
(آزادی)، دیالک تیک جبر و اختیار در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
9
·
در مفهوم فلسفی اختیار و یا آزادی انواع
مختلف آزادی ها تجرید یافته اند.
·
درست به همان سان که در مفهوم «آدم»
میلیاردها انسان تجرید یافته اند و در مفهوم بیولوژیکی درخت، میلیون ها درخت.
10
·
حالا می توان سؤال خود را تکرار
کرد:
·
در مفهوم آزادی دکتر محیط کدام آزادی
ها تجرید یافته اند و در داربست دیالک تیکی با کدام ضرورت ها (جبر ها) قرار دارند؟
11
·
سطح توسعه نیروهای مولده را می
توان فرمی از بسط و تعمیم جبر تلقی کرد و بسته بدان حد و حدود آزادی را تعیین کرد:
الف
·
اگر جامعه ایران و یا افغانستان در
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری باشند، آزادی دکتر محیط می تواند آزادی برده
های ایرانی و افغانی از قید و بند بردگی باشد.
·
البته اگر نیروهای مولده به اندازه
ای توسعه یافته باشند که با مناسبات تولیدی برده داری در تضاد آشکار و برونی قرار داشته
باشند.
·
یعنی تضاد برده ها با اربابان برده
دار فرم قیام های بردگان به خود گرفته باشد.
ب
·
اگر جامعه ایران و یا افغانستان در
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی باشند، آزادی دکتر محیط می تواند آزادی رعایا
از قید و بند فئودالی باشد.
پ
·
اگر جامعه ایران و یا افغانستان در
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری باشند، آزادی دکتر محیط می تواند آزادی پرولتاریا
از قید و بند بورژوائی باشد.
ت
·
اگر جامعه ایران و یا افغانستان در
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سوسیالیستی باشند، آزادی دکتر محیط می تواند آزادی توده
از قید و بند سوسیالیستی و گذار به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی باشد.
12
·
اکنون این سؤال مطرح می شود که سطح
توسعه نیروهای مولده در ایران و یا افغانستان از چه قرار است و دکتر محیط چه فرماسیون
اجتماعی ـ اقتصادی را برای گذار در مد نظر دارد.
13
·
مسئله فقط دکتر محیط نیست.
·
بقیه مدعیان هم که دم از آزادی می
زنند، اگر عوامفریب نباشند، باید آزادی را از صراحت بگذرانند.
·
این یک میلیون حزب و دار و دسته چه
چیزهائی را در مفهوم آزادی تجرید کرده اند؟
14
·
آزادی در شعار استقلال ـ آزادی ـ جمهوری
اسلامی، حاوی چه محتوائی بوده است؟
·
کسی نیست که از اجامر جمکران و
جماران بپرسد:
·
لامصبا، گذار از فرماسیون اجتماعی
ـ اقتصادی سرمایه داری به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی نیمه فئودالی ـ نیمه سرمایه
داری ـ نیمه صدر اسلامی که آزادی محسوب نمی شود.
·
اصلا بگویید تا ببینیم که چی محسوب
می شود؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر