۱۳۹۵ آبان ۱۱, سه‌شنبه

سیری در شعری از میرزا علی معجز (66 )


میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار

عاشق پریشان

خلوص نیتیله، گلمیشم تماشایه
ائشیتمیشم گول آچیب ـ تازه ـ ناری بستانین

نه نار درمگه گلدیم نه گول، بو گولشنده
نه دور زیانی سنه، خشکه بیر تماشانین

·        معنی تحت اللفظی:
·        شنیده ام که گل های انار بوستان شکفته اند و با خلوص نیت به تماشا آمده ام.
·        نه هوای چیدن انار این گلشن را دارم و نه هوای چیدن گل آن را.
·        تماشای خشک و خالی که ضرر و زیانی ندارد.

·        این یکی از اشعار عاشقانه معجز است.
·        ما ضمن آشنائی با فرهنگ آذری ـ انتقادی ـ توده ای، با طرز تلقی متفاوت خلق های ایران از مقوله دیر آشنای عشق آشنا می شویم:

1
خلوص نیتیله، گلمیشم تماشایه

·        معجز در این مصراع شعر، دلیل آمدن راوی به نزد معشوق را توضیح می دهد:
·        آماج راوی شعر از آمدن به نزد معشوق، دیدار و تماشای او ست.
·        همین و بس.

·        این به چه معنی است؟

2
خلوص نیتیله، گلمیشم تماشایه

·        این ـ قبل از همه ـ به معنی فمینیزه کردن (زن واره تصور کردن) طبیعت و یا ناتورالیزه کردن (طبیعت واره تصور کردن)  معشوق (زن) است:
·        به همان سان که آدم برای شستن غبار کدورت از آیینه روح و روان و کسب صفا به در و دشت و کوه و صحرا می رود، به همان سان هم راوی به دیدار معشوق آمده است.

3
خلوص نیتیله، گلمیشم تماشایه

·        زن در فرهنگ آذری ـ توده ای نه به عنوان زباله، نه به عنوان آلت لهو و لعب، نه به عنوان چاشنی منقل و وافور و شراب و عیش و نوش، آن سان که خیام و حافظ و این و آن تلقی می کنند، بلکه به عنوان مظهر صفا و پاکی و شادابی و زیبائی تصور و تصویر می شود.

·        اگر محتوای همین مصراع شعر معجز را با توصیه نیچه مقایسه کنیم، به تفاوت تمدن با توحش و هومانیسم با فاشیسم پی می بریم:

4
خلوص نیتیله، گلمیشم تماشایه

·        نیچه به نوچه هایش توصیه می کند:
·        «به هنگام رفتن نزد معشوق، شلاق را فراموش نکنید.»

·        معشوق در قاموس فیلسوف کج و کوله فاشیسم، ابزار و آلتی برای ارضای سادیسم است.
·        ابر عنسان فاشیسم و امپریالیسم باید با زجر دادن به زن، دق دل از زمان و زمانه خالی کند و به آرامش بهیمی دست یابد.

5
خلوص نیتیله، گلمیشم تماشایه

·        معجز اما نه با شلاق، بلکه با عشق و اشتیاق و التماس و احترام به دیدار معشوق می رود.
·        درست به همان سان که انسان (به مثابه پدیده ای طبیعی، به مثابه فرزند طبیعت مادر) به دامن طبیعت مادر پناه می برد تا از طراوت و زیبائی دامن مادرانه آن، زنگار روح و روانش را صیقل زند، صفا و شفافیت روحی و روانی کسب کند و انرژی و نیرو گیرد.

6
خلوص نیتیله، گلمیشم تماشایه
ائشیتمیشم گول آچیب ـ تازه ـ ناری بستانین

·        معجز در مصراع دوم شعر، دلیل رفتنش به نزد معشوق را توضیح می دهد:
·        دلیل رفتنش به دیدار معشوق، همان دلیل رفتن خلایق به تماشای باغ و بوستان است:
·        شکوفه گردن گل های اشجار باغ و بوستان.

7
ائشیتمیشم گول آچیب ـ تازه ـ ناری بستانین

·        مصراع دوم این بیت شعر معجز، لبریز از اروتیک مستور است:
·        انار در این مصراع شعر، احتمالا به پستان معشوق اشاره دارد و بستان به اندام زیبای او.

·        اگر منظور شاعر هم همین باشد، می توان گفت که معجز دیالک تیک نار و بستان را به شکل دیالک تیک پستان و اندام بسط و تعمیم می دهد که خود شکلی از بسط و تعمیم دیالک تیک جزء و کل است.

8
نه نار درمگه گلدیم نه گول، بو گولشنده

·        اکنون هم اروتیک مستور در بیت قبلی اثبات می شود و هم صحت حدس ما:
·        آماج راوی از رفتن به دیدار یار، نه چیدن انار است و نه چیدن گل انار.

·        باغی که درختان انارش تازه به گل نشسته اند، انار ندارد تا کسی بخواهد بچیند و یا تماشا کند.
·        اکنون معلوم می شود که سینه های دخترک به انار تشبیه می شوند و منظور از شکوفا شدن گل های انار، رشد سینه های او ست.
·        منظور ـ در تحلیل نهائی ـ رسیدن جانان به سن بلوغ است:
·        منظور تحول کیفی جانان شاعر است:
·        منظور گذار از طفولیت به زنیت است.
·        منظور گذار از کودکی به زن وارگی است.

9
نه دور زیانی سنه، خشکه بیر تماشانین

·        التماس شاعر به زن در همین مصراع شعر آشکار می گردد:
·        تماشای خشک و خالی چه ضرر و زیانی برای تو دارد؟

·        این نیاز عاطفی ـ غریزی ـ طبیعی ـ انسانی ـ اجتماعی است که شاعر جوان نیازمند و آرزومند را در مقابل دخترک نوجوان به زانو زدن و التماس وا می دارد.

10

نظاره نقص یتیرمز، گولین لطافتینه
داها گُزللُشی، بارین سیلنده، هیوانین

·        معنی تحت اللفظی:
·        تماشای گل لطمه ای بر لطافت گل نمی زند.
·        برای اینکه اگر کرک های به پاک شوند، به، بمراتب زیباتر می گردد.

11
نظاره نقص یتیرمز، گولین لطافتینه

·        شاعر نیازمند و آرزومند تمام تسلیحات استدلالی ـ منطقی ـ تجربی اش را به خدمت می گیرد تا معشوق نوجوان را متقاعد کند که تماشای خشک و خالی زیان و ضرر ندارد.
·        او اما ضمنا دست خود را و نیت باطنی خود را رو می کند:   

12
داها گُزللُشی، بارین سیلنده، هیوانین

·        مثال تجربی شاعر افشاگر است:
·        چون ستردن کرک های به گامی فراتر از تماشا ست و کمترین ربطی به تماشای خشک و خالی ندارد.

·        جنس زن نیز به مدد شعور زنانه و شم فمینیستی از این «خلوص» نیت نر جماعت خبر دارد و از خیلی چیزهای سوسیولوژیکی ـ پسیکولوژیکی دیگر نیز.

·        ایرادی که در این ابیات این شعر عاشقانه و نه فقط در این شعر عاشقانه در رابطه با زنان هست، چیست؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر