۱۳۹۵ آبان ۱۲, چهارشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (359)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

فخرالدین احمدی سوادکوهی
از مجموعه شعر آماده به چاپ
صدای زخمی کارگران

ماشین حامل کولبران و نانی که به خون آغشته است...

چه داستان غمناکی که کارگری
در خوابش نیز خوشبخت نباشد

شب های زیادی،
خواب در من تکرار می شود
همین دیشب بود گویا
یا یکی از شب های لعنت شده
چیزی شبیه سونامی
نمی دانم از کجا در خوابم سرریز کرد
و تمام مرا با خودش برد
حتی خواب هایی را که قرار بود ببینم

اما تا آنجای خوابم
کارگری بودم خوشبخت
از اینکه همسری دارم
بچه هایی که می توانم دوست شان بدارم
خانه ای با ظرفیت همه مان
و سیر خندهای بچه هایم، خوشبخت ترم می کرد

کارگری بودم بدون عربده ی کارفرما
بدون دشنام و فحش
و زیر آب زنی همکاری
بدون تهدید اخراجی

همه چیز به خوبی پیش می رفت
که سونامی بزرگی توی خوابم ریخت
و تمام مرا با خودش برد

صبح با صدای زنم فهمیدم
همه چیز در زندگی
برای کارگر
مثل یک خواب می آید و می رود
جز کابوس زندگی
کاش سونامی بزرگی
او را هم ببرد

پایان

عیب اصلی شما
سوبژکتیویسم است.

1
اگر این نظرات شما درست باشد
دلیلی ندارد که جزو بهترین دوستان ما باشید.

2
برای چی باید به شما تودهنی بزنیم؟

3
برای چه باید در رابطه با نظرات این و آن
ریا و تزویر پیشه کنیم؟

4
ما هر نظری اعلام می کنیم
ـ چه درست و چه نادرست ـ
اوبژکتیو است، نه سوبژکتیو

5
صاحب نظر برای ما مهم نیست.

6
می توانیم اشتباه بکنیم ولی تزویر نمی کنیم

اندیشه
ـ در تحلیل نهائی ـ
صاحب ندارد.

1
هر اندیشه ای نتیجه کرد و کار نسل های قبلی است.

2
به همین دلیل کشف صاحب اصلی هر اندیشه
محال است.

3
اما کشف نظر درست و تبلیغ آن
ـ حتی بی اشاره به صاحب نظر ـ
میلیون ها بار مثبت تر از انتشار زباله های نظری این و آن
ـ ضمن قید اسم و رسم و آدرس و ملیت و مذهب صاحب زباله ـ است.

4
به قول مولانا
از قول خدا
ما برون را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را

5
ضمنا باید شرایطی را طلب کرد که همه صاحب نظر شوند
و نیازی به انتشار نظری بدون ذکر نام صاحب نظر کذائی
نداشته باشند.

6
ما در شرایط فوق العاده کثیفی به سر می بریم.
در شرایطی که عکس مورد پرستش قرار می گیرد
و زباله به خورد همنوع داده می شود.

7
در شرایطی که
اندیشه فراموش می شود و اندیشنده، خاموش

8
در شرایطی که به جای اندیشه علمی و انقلابی
زباله نیچه و هایدگر و احمد شاملو و جلال آل عبا انتشار می یابد.

9
هنر
مبارزه ایده ئولوژیکی با اجامر فاشیسم و فوندامنتالیسم است
و نه افشای کسی که اثری را و یا نظری را بدون ذکر نام صاحب اثر
منتشر می کند.
این جور کرد و کار ها فرمی از عوامفریبی اند.

مهم خود نظر است.
نه صاحبنظر.

1
مفهوم جهت و یا «سمتگیری»
حاوی و حامل آماج است.

2
چه آماج مثبت و چه آماج منفی

3
از سمتگیری کسی و یا حزبی می توان به آماج او و آن پی برد.

4
نظر ایشان درست است.
این نظر
از قضا تنها نظر درستی است که
ما در عرض این 6 سال در فیس آباد خوانده ایم.

روحانیت
سوبژکت اصلی نفی جامعه اشتراکی آغازین است.

1
روحانیت
ستون فقرات اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی است.

2
روحانیت
هم طبقه است و هم ایدئولوگ طبقه

3
روحانیت
هم روح جامعه را «می سازد» و هم جامعه را مورد استحمار و استثمار قرار می دهد.

4
روحانیت
(ایدئولوگ اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و امروزه بورژوازی واپسین)
تجسم دیالک تیک استحمار و استثمار است

5
تجسم دیالک تیک تصاحب نعمات مادی و وسایل تولید نعمات مادی و وسایل و تسلیحات روحی و روانی است.

ما که منکر وجود خدا نیستیم.

1
به نظر ما خدا عکس و تصویر است.

2
درخت انتزاعی
وجود خارجی ندارد.
سرو وصنوبر وجود خارجی دارند.

3
مفهوم انتزاعی درخت
تصویر انتزاعی میلیون ها سرو و صنوبر و غیره است.

4
خدا
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خدایان مادی و اجتماعی است.

5
خدای حقیقی
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی عمله و بنا و نجار و حمال و معلم و مهندس و پزشک و رختشوی و نامه بر و آشپز و خانه دار و مربی و مادر و پدر و غیره است

ماده
مقوله ای فلسفی است

1
ماده به معنی جسم و مواد نیست.

2
ضد دیالک تیکی ماده و یا وجود
روح و یا شعور است.
مراجعه کنید به
دیالک تیک ماده و روح و یا دیالک تیک وجود و شعور
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3
خدا
ـ بی کمترین تردید ـ
عکس و تصویر است.

4
خدا
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خدایان زمینی است.

الف
خدا
یا به غلط
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی است.

ب
خدا
یا در حقیقت
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی توده های مولد و زحمتکش است.

گذشت آن زمان که کسی پاسخ کسی را بخواند.

1
ما در عصر عکس بسر می بریم.

2
عکس هر چه برهنه تر
پر خریدار تر است.

3
جای اندیشه را عرعر گرفته است.

4
دوستی ها کشکی اند.
 
5
لایک بی محتوا
زده می شود.

6
مفاهیم را نباید با مفاهیم توضیح داد.

7
اگوئیسم (خودپرستی) مفهوم دیگری است.

8
اگوئیسم در موجودات زنده
اله منتار (بنیادی) است.

9
اگوئیسم در موارد دیگر مثلا خوردن آب و غذا و غیره هم مصداق دارد.

نه.
عشق اعتنائی به تنهائی و همبائی ندارد.

1
نیاز جنسی (سکس) تا حدودی از تنهائی و فقر و گرسنگی
تغذیه می کند.

2
به همین دلیل خانواده های فقیر پر جمعیت تر اند.
مراجعه کنید به تحلیل اشعار اخوان
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3
سکس
در این جور مواقع
جای خالی نان را می گیرد.

4
می توان گفت که
غریزه تغذیه با غریزه جنسی جایگزین می شود.

5
آدمیان در دیالک تیک غریزه و عقل بسر می برند.

6
عقل هم
ـ در تحلیل نهائی ـ
نتیجه تکامل غریزه است.
غریزه در روند کار به عقل بدل می شود.

7
غریزه مقدم بر عقل است و قدر قدرت تر از عقل.
غرایز بهترین حامی موجودات زنده اند.
غرایز شبانه روز در خدمت موجودات زنده اند.
حتی به هنگام خواب.

8
عشق یکی از نیازهای غریزی و تا حدودی اجتماعی است.

9
شالوده عشق
تکثیر و حفظ نوع و توسعه نوع است.

10
شالوده عشق
تداوم نسل ها ست.

11
عشق تحت فرمان غریزه است.
بد هم نیست.

12
به همان سان که موجود زنده به تولید نعمات مادی ( آب و نان و مسکن و پوشاک و بهداشت)
نیاز دارد
به همان سان هم به تولید مثل نیاز دارد.
بدون تولید مثل جامعه پیر و نابود می شود.

13
عشق و مهر و سکس و غیره
در اصل
خادم حفظ نوع بشری و تکثیر نوع بشری است.

14
عشق نیازی طبیعی و اجتماعی است.

15
مسئله ای که هست
ایده ئولوژی طبقه حاکمه است
که عشق را از شالوده مادی اش جدا می کند
و ایدئالیزه می کند
تا غریزه را تقدیس کند و خانه عقل را تخریب.
بحث بر سر این ترفند طبقه حاکمه است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر