۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۷, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۲۹)


شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت یازدهم

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

ره عقل جز پیچ بر پیچ نیست

بر عارفان جز خدا هیچ نیست

 معنی تحت اللفظی:

راه عقل

راه پیچیده و پیچ در پیچی است و در قاموس عرفا جز خدا همه چیز هیچ و پوچ است.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

چنان وانمود می کند که انگار عرفا اهل عقلند.

ضمنا

عقل منکر وجود واقعی همه چیز هستی است.

آدم دلش به حال عقل بینوا می سوزد.

عرفان

مکتب خردستیزی است و عرفا بی شرم ترنی خرد ستیزانند.

مولانا

به عنوان مثال

پای استدلالیان (خردگرایان و خردمندان، اهل استدلال و اثبات) را چوبین و پای چوبین را بی تمکین می داند.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

  دیالک تیک هستی و خدا

را

به شکل دوئالیسم هیچ و همه چیز بسط و تعمیم می دهد:

بر عارفان جز خدا هیچ نیست.

 

دیالک تیک هستی و خدا

 به معنی بسط و تعمیم دیالک تیک ماده و روح و یا دیالک تیک وجود و شعور است.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

نه تنها مبلغ تقدم روح بر ماده و شعور بر وجود است، بلکه منکر واقعیت و عینیت (واقعی و عینی بودن) ماده و وجود است.

همین موضع را در قرن هجدهم اسقفی مسیحی به نام گئورگ برکه لی خواهد داشت و مکتب معروف به ایدئالیسم ذهنی (سوبژکتیو) را بنیان خواهد گذاشت.

 

سعدی

اصولا و اساسا

 خردگرا ست،

ولی منافع طبقاتی او را به نوسان میان خردگرائی و خردستیزی وامی دارد.

سعدی

او یک سال بعد،

در گلستان، اهل طریق را مورد حمله قرار خواهد داد، از عالم در مقابل عارف جانبداری خواهد کرد، عرفا را به خودپرستی متهم خواهد نمود و از هومانیسم علما دفاع خواهد نمود:

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه

بشکست عهد صحبت اهل طریق را

 

گفتم:

«میان عالم و عابد چه فرق بود

تا اختیار کردی از آن، این فریق را؟»

 

گفت:

«آن، گلیم خویش به در می برد ز موج 

وین، سعی می کند که بگیرد غریق را.»

 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر