خسرو روزبه
( ۱۲۹۴ – ۱۳۳۷)
درنگی
از
شین میم شین
دومرد و دو مرگ
دومرد و دو مرگ
در واقع نيز " موفق شد " از روزبه چند سالی ،
با لرزه ، با تسليم ، با پذيرش زبونی،
بيشتر زنده باشد
ولی او سرانجام مُرد،
و با مرگش
زندگی هراسان و كوچكش ،
برای ابد پايان يافت
با لرزه ، با تسليم ، با پذيرش زبونی،
بيشتر زنده باشد
ولی او سرانجام مُرد،
و با مرگش
زندگی هراسان و كوچكش ،
برای ابد پايان يافت
معنی تحت اللفظی:
همشهری و دوست روزبه
موفق به جامه عمل پوشاندن به استیل زیست خود هم شد.
در خاموشی، هراسندگی و بیطرفی
با احتیاط و پرهیز از خطر
چند سالی بیشتر از روزبه زیست
و
تبعۀ ايده آل برای شاهنشاه و ساواك ماند.
ولی
بالاخره به اجل طبیعی مرد و با مرگش،
حیات حقیر مبتنی بر ترس و لرزش برای ابد پایان یافت.
در این بند از شعر طبری
معاییر ارزشی حیاتی ـ جامعتی طبری تبیین می یابند:
طبری
در تحلیل نهایی
مخالف تداوم طبیعی حیات به هر طرز و طریق و ترفند توسط اعضای جامعه است.
یعنی
طبری
حتی حیات نباتی و جانوری را برای اعضای جامعه روا نمی داند.
مرگ طبیعی در بستر
در قاموس طبری ننگ آمیز و شرم انگیز است.
این بدان معنی است که طبری حقوق طبیعی نباتات و جانوران را حتی در مورد بشریت به رسمیت نمی شناسد.
در جامعه ـ تصور طبری
بشر باید بر خلاف موجودات طبیعی دیگر
در میدان مبارزه و به دست دشمن طبقاتی بمیرد.
این جامعه ـ تصور طبری، فقط جامعه ـ تصور طبری نیست.
بلکه جامعه ـ تصور قریب به اتفاق توده ای ها ست.
فقط کافی است که سری به اشعار شعرای توده ای بزنیم:
سایه
آری از مرگ هراسی نیست
مرگ در میدان
مرگ در میدان
آرزوی هر مرد است.
به مقاهیم این شعر سایه باید اندکی دقت کرد:
مرگ، مرد، میدان، هراس و آرزو
حرف طبری هم همین حرف سایه است:
مرگ در بستر
برای سایه هم ننگ آمیز و شرم آور است.
به زبان سعدی
ـ فقیه فئودالیسم ـ
مرگ در بستر در شأن زنان است و نه مردان.
سایه و نه فقط سایه
از مرگ ایدئال و آرمان و آرزو می سازد.
سؤال این است که حزب توده به لحاظ فکری و نظری و معاییر ارزشی ـ اخلاقی چه فرقی با فاشیسم دارد؟
شاملو
پُرتپشتر از دلِ دریا
من موج را سرودی کردم
پُرطبلتر از حیات
من مرگ را
سرودی کردم.
می توان گفت که حزب توده نه حزبی مارکسیستی، بلکه حزبی نیهلیستی است.
نیهلیسم
اس اساس نیچه ئیسم و فاشیسم و فئودالیسم و فوندامنتالیسم و اولیگارشیسم است.
نیچه
نیهلیسم نظری را کافی نمی داند و به تجلیل از نیهلیسم عملی می پردازد که نیهلیست های روس نمایندگی می کنند.
حریفی
پس از حمله انتحاری اجامر القاعده به برج های نیویورک،
در کتابی
فوندامنتالیسم اسلامی را نیهلیسم ماسک دار نامیده است.
خیلی از روشنفکران امپریالیستی در شوهای تلویزیونی اروپا حتی
به تجلیل از انتحار اجامر القاعده پرداخته اند و در مقابل شان کلاه از سر برداشته اند.
تنها تفاوتی که بین فاشیسم و فوندامنتالیسم اسلامی وجود دارد،
این است که
فوندامنتالیسم اسلامی، فاشیسم فئودالی است.
فوندامنتالیسم اسلامی، فاشیسم فئودالی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر