سرچشمه :
صفحه فیس بوک یاسر عزیزی
كمونيسم، يك ضرورت
يا يك امكان؟
میم
·
این عنوان
«كمونيسم، يك ضرورت يا يك امكان؟» از کیست؟
1
·
کسی که این را فرمولبندی کرده، کمترین سواد
فلسفی ندارد.
·
برای اینکه ضد امکان نه ضرورت، بلکه واقعیت است.
2
·
حتی ارسطو علیه الرحمه این حقیقت امر را می
دانست.
3
·
حتی آخوندهای
مسیحی و اسلامی در قرون وسطی از این حقیقت امر به خوبی خبر داشتند:
·
یادشان به یاد
باد!
4
·
آخوندهای با
عمامه و بی عمامه فعلی اما شاید ندانند.
·
چون بشریت از هر نظر پیشرفت کرده، فقط بلحاظ شعور عقب عقب رفته است و کماکان می رود.
·
هر چه پیرتر، به همان
اندازه، خرتر شده است.
5
·
ارسطو و آخوندهای سابق آن را در فرم دیالک تیک
بالقوه و بالفعل تبیین می کردند.
6
·
در دیالک تیک ایدئالیستی (هگل) و در دیالک تیک ماتریالیستی،
آن را در فرم دیالک تیک امکان و واقعیت تبیین می دارند.
7
·
ضد ضرورت هم امکان نیست.
·
ضرورت در دیالک تیک ایدئالیستی و ماتریالیستی دو
ضد دیالک تیکی دارد:
الف
·
آزادی (اختیار)
ب
·
تصادف
7
·
دیالک تیک جبر و
اختیار
·
و یا دیالک تیک ضرورت
و آزادی
8
·
دیالک تیک ضرورت
و تصادف
·
مراجعه کنید به دیالک
تیک جبر و اختیار، دیالک تیک ضرورت و تصادف در تارنمای دایرة المعارف روشنگری و یا
مجله هفته
یاسر
·
در این عنوان به هیچ وجه بحث تقابل میان این دو نیست.
میم
كمونيسم، يك ضرورت
يا يك امكان؟
·
فرض کنیم برداشت شما درست باشد.
·
اما در این صورت، مسئله بدتر و غلط
تر از قبل می شود:
1
·
وقتی کسی می پرسد:
·
فلان چیز آیا ضرورت است و یا امکان؟
·
منظورش این است که ضرورت و امکان همدیگر را
مستثنی می دارند.
·
چون در غیر این صورت می بایستی حرف
خود را به طرز دیگری فرمولبندی کند.
2
·
مثلا می بایستی قید سؤال از این و آن
را بزند و بگوید:
·
کمونیسم، هم امکان است و هم ضرورت!
·
و بعد برای اثبات نظر خود به
استدلال تجربی و نظری بپردازد.
3
·
ولی وقتی کسی می پرسد:
·
كمونيسم، يك ضرورت يا يك امكان؟
·
منظورش این است که یکی از دو ایندو
اعتبار دارد:
·
کمونیسم یا یک ضرورت است و یا یک
امکان.
·
این نقطه نظر اما به چه معنی خواهد
بود؟
4
·
این اولا بدان معنی خواهد بود که
چیزی می تواند جبری و ضرور باشد، ولی محال و امکان ناپذیر باشد.
·
مثلا جوشیدن آب در صد درجه
سانتیگراد در فشار جو جبری است، ضرورتی عینی است.
·
حریف مثلا بگوید، جوشیدن آب در صد
درجه سانتیگراد در فشار جو جبری و ضرور است، ولی کمترین انتظاری به جوشیدن آن نباید
داشت.
·
چون محال است.
5
·
این ثانیا بدان معنی است که وقوع پدیده
ای و یا چیزی می تواند امکان پذیر باشد، ولی جبری و ضرور نباشد.
·
مثلا آب در فشار جو می تواند در صد
درجه سانتیگراد بجوشد، ولی حتما و جبرا و بالضروره نباید بجوشد.
·
جوشیدن آب در این شرایط اگرچه
امکان پذیر است، ولی نه جبری و بالضروره، بلکه تصادفا صورت می گیرد.
6
·
ولی از این خبرها اصلا در بین
نیست.
·
اتفاقا پیش شرط امکان چیزی، جبر و ضرورت
آن است:
·
امکان جوشیدن آب در صد درجه سانتیگراد
با فشار جو بنا جبر طبیعی، بنابر ضرورتی عینی متعین (دترمینیزه) می شود.
·
مراجعه کنید به دترمینیسم (تعین
مندی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
این ضرورت عینی را ماتریالیسم دیالک
تیکی هم توضیح می دهد و هم بلحاظ تجربی و نظری اثبات می کند:
الف
·
یکی از دلایل عینی آن، ساختار
مولکولی خاص آب است.
·
آب باید بطور قانونمند در فشار جو
با صد درجه سانتیگراد بجوشد و در صفر درجه سانتیگراد یخ بزند.
·
یعنی جوشیدن و انجماد آب بنا بر قوانین
عینی مربوطه، جبری، ضرور و الزامی است.
ب
·
ثانیا اگر چیزی و یا پدیده و
سیستمی دچار تغییرات کمی تدریجی شود، پس از رسیدن به نقطه عطفی (حد عینی ئی) بطور
جهشی تحول کیفی می یابد:
·
هر مولکول آب به محض رسیدن به صد
درجه سانتیگراد، از حالت مایع به حالت (کیفیت) گاز (بخار) در می آید.
·
دیالک تیک کمیت و کیفیت.
·
قانون دیالک تیکی گذار از تغییرات
کمی به تحولات کیفی.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر