اندراس گدو
فیلسوف، پروفسور فلسفه مجارستانی
دکترای فلسفه از دانشگاه علوم بوداپست (1959 ـ 1969)
از هیئت تحریریه مجله موسوم به
«بررسی های مارکسیستی جهان»
مؤلف آثار بیشمار
فصل
دوم
مبارزه
بر سر فلسفه و «نا فلسفه»
پروفسور
دکتر اندراس گدو
برگردان
شین میم شین
بخش
اول
فلسفه
و «نا فلسفه»
ادوراد گانس (1798 ـ 1839)
حقوقدان، مورخ، فیلسوف حقوقی آلمانی
·
ادوارد گانس در مراسم گرامیداشت هگل می
گوید:
·
«فلسفه برای اولین بار دایره خود را بست.»
·
(ادوارد گانس، «هگل در گزارشات معاصرانش»،
نیکولین، ص 496، 1970)
1
·
این استنباط ادوارد گانس هم مورد تأیید
جریانات متضاد مکتب هگلی ـ البته با انگیزه ها و تفاسیر گوناگون ـ بوده و هم بطرز حیرت انگیزی مورد تأیید مخالفان فلسفه
هگل بوده که گرایشات ضد فلسفی داشته اند.
2
·
فلسفه هگل حتی در زمان
حیات او به مثابه فلسفه بطور کلی مورد انتقاد قرار می گیرد.
3
·
انتقاد از فلسفه هگل به
مثابه چالش با فلسفه تلقی می شود و به مثابه چالش با فلسفه صورت می گیرد.
·
(ادوارد گانس، «هگل در گزارشات معاصرانش»،
نیکولین، ص 496، 1970)
4
·
هگل با این مقایسه فلسفه خود
با فلسفه بطور کلی، در پاسخ خود به دعوای شوبارت و کارگانیکو مخالفت نمی ورزد، ولی
آن را محتاتانه و به طنز در لوح خاطر خود ثبت می کند:
·
«می توان گفت که حضرات به فلسفه من، چندان پر
بها داده اند که انگار سرنوشت آن با سرنوشت فلسفه بطور کلی گره خورده است.»
·
(هگل، آثار 20 جلدی، جلد 2، ص 437، 1970)
5
لودویگ
فویرباخ (1775 ـ 1833)
·
مبارزه میان فلسفه و «نا فلسفه» و
یا مبارزه بر سر فلسفه و «نا فلسفه» گرایش پیگیری بوده که نه فقط در دوره لسینگ، هردر و کانت تا هگل و
فویرباخ، بلکه همچنین در تمامت دوره تفکر کلاسیک بورژوائی ادامه داشته و پس از مرگ
هگل رادیکالیزه شده، تعمیق یافته و با مضامین (محتواهای) مختلف عرض اندام کرده است.
6
·
اعتراف مبتنی بر ظاهرسازی به وجود «نا
فلسفه» از سوئی، انتقادات عقیدتی فلسفی و رومانتیکی بر فلسفه هگل، انکار امپیریستی
(تجربه گرائی) فلسفه به طور کلی، لگدپرانی های فلسفی ـ نا فلسفی کیرکگارد و نیچه، تفاسیر
هگلیانیستی جوان و یا چالش ماتریالیستی فویرباخ با هگل و چالش جاری در محفل او با
مسئله فلسفه از سوی دیگر، هم دربرگیرنده ی طرح های فلسفی و گرایشات اجتماعی کاملا
متفاوت بوده اند و هم بر طرح های فلسفی و گرایشات اجتماعی کاملا متفاوت سرپوش نهاده
اند.
7
·
پس از انحلال هگلیانیسم در
موضعگیری شعور بورژوائی نسبت به فلسفه و در جایگاه فلسفه در شعور بورژوائی شکاف می
افتد و با هراس از مرگ فلسفه و یا با انتظار مرگ فلسفه و یا با اعلام مغرورانه و قلدرانه
ی مرگ فلسفه همراه می شود.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذف«محتاتانه» باید «محتاطانه» نوشته می شد.
با پوزش