سیاوش
کسرائی
( 1305 ـ 1374) (اصفهان ـ
وین)
تحلیلی
از شین میم شین
10
ای واژه خجسته، ای آزادی!
با این همه خطا
با این همه شکست که ما را ست
آیا به عمر من تو تولد خواهی یافت؟
·
سیاوش در این بند آغازین شعر، آزادی را مورد خطاب قرار می دهد
و روز تولدش را می پرسد.
·
سیاوش اما پرسنده ای تهی مغز و منفعل و منتظر نیست.
·
سیاوش می داند که آزادی نه از آسمان نازل می شود، نه در زر
ورق هدیه اعطا می شود و نه اگر پا داشت، داوطلبانه می آید.
11
·
آزادی به سوبژکت آزادی خواه
مقاوم و مبارز نیاز دارد.
12
·
آزادی را باید در روند کار و پیکار مادی و معنوی همه جانبه به چنگ آورد، بر تخت نشاند و بسان مردمک چشم
از آن حراست کرد و همه جانبه توسعه اش داد.
13
·
برای کسب آزادی باید ـ بلحاظ مادی
و معنوی ـ دگرگون شد و دگرگون ساخت.
14
·
از این رو ست که سیاوش
ـ قبل از هر پرسش ـ به انتقاد از خود می پردازد
که ضمنا انتقاد از جامعه (انتقاد اجتماعی) است:
«با این همه خطا
با این همه شکست که ما را ست!»
15
·
سیاوش علت تأخیر آزادی را در دیالک
تیکی از خطا و شکست می داند.
·
دیالک تیک خطا و شکست اما بسط و تعمیم کدامین
دیالک تیک عینی است؟
16
·
ما اینجا ـ بلحاظ فلسفی ـ با دیالک
تیک علت و معلول سر و کار داریم:
·
می توان گفت که سیاوش دیالک تیک علت و معلول را به شکل دیالک تیک خطا و شکست از سوئی و به شکل دیالک تیک شکست و تأخیر آزادی از سوی دیگر بسط و تعمیم
می دهد.
17
·
این هم یکی از قوانین دیالک
تیکی است که هر علتی خود معلولی بوده است و هر معلولی در پله دیگر (در
سیستم مختصات دیگر) به علتی بدل می شود.
·
زنجیری بی حلقه آغازین و واپسین و روندی بی آغاز و بی
پایان که هگل با مفهوم «بی
پایانی کریه» توصیف خواهد کرد.
18
·
در همین شیوه استدلال سیاوش،
درک ژرف او از آموزش های مارکسیستی به عیان دیده می شود:
·
سیاوش حوادث اجتماعی را ـ مثلا تولد آزادی را ـ برخلاف فاتالیست ها و دترمینیست ها (جبرگرایان)، مقدر و بی سوبژکت نمی داند.
19
·
سوبژکت مندی تاریخ و جامعه یکی دیگر از کشفیات بزرگ کلاسیک های مارکسیسم بوده است.
20
·
اما میان خطا و شکست پیوند دیالک تیکی متقابل بغرنجتری برقرار است، پیوندی
فراتر از پیوند علی.
21
·
مسئله به این سادگی ها نیست که سوبژکت
اجتماعی خطائی مرتکب شود، شکست بخورد و قضیه خاتمه یابد.
·
واقعیت این است که علاوه بر دیالک
تیک علت و معلول، دیالک تیک های دیگری نیز عمل می کنند:
الف
·
دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی
ب
·
دیالک تیک داخلی ـ خارجی
·
و غیره.
22
·
خطا یک پدیده سوبژکتیف است.
·
خطا علت العلل نیست.
·
خطا خود علتی دارد.
·
خطا علت عینی، طبقاتی،
معرفتی و غیره دارد.
23
· بی شعوری سوبژکت، فقر فلسفی سوبژکت، عقب ماندگی
معرفتی ـ نظری سوبژکت و غیره دلایل سوبژکتیف
شکست را تشکیل می دهند.
·
کسی که قادر به تفکر مفهومی ـ
منطقی نیست، چگونه می تواند به تدوین استراتژی
و تاکتیک درستی نایل آید؟
·
علل سوبژکتیف اما ـ در تحلیل نهائی ـ از علل اوبژکتیف سرچشمه می گیرند
24
·
ما همین دیالک تیک خطا و شکست
مورد نظر سیاوش را بررسی می کنیم:
·
خطاها به شکست منجر می شوند و شکست ـ به نوبه خود ـ به
سبب تخریب امکانات مادی و معنوی سوبژکت خطاکار،
راه را برای خطاهای بعدی هموار می سازند.
25
·
شهیدنامه های قطور فقط نشانه قساوت
و بی رحمی دشمن پیشرفت اجتماعی و سوبژکت های شکست خورده نیستند.
·
شهیدنامه های قطور نشاندهنده حجم
وحشت انگیز خطاها نیز هستند.
26
·
شهیدنامه های قطور از خطاهای
مکرر حکایت می کنند، که وقوع شان محتوم و اجتناب ناپذیر نبوده است.
·
و شاعر منتقد هوشیار بحق می پرسد که با اینهمه خطا و شکست، آیا او در عمر خود پیروزی آزادی را خواهد دید؟
27
·
صراحت سیاوش از وقوف
دردآور او به خطاها حکایت می کند.
·
سیاوش اندیشمندی مسئول و تیزهوش است.
·
او هرگز در تمام عمر کوتاهش، دغدغه ای جز اندیشیدن به
تولد آزادی نداشته است.
·
بی خوابی های شبانه او که در شعر پیشین دیدیم، بی دلیل
نبوده اند.
28
·
اما منظور مشخص سیاوش
در این حکم، نه خطاهای سپاه کار که به جای خود
مورد بحث قرار خواهند گرفت، بلکه خطاهای جدیدی است که در هیئت «حرکات چریکی» عرض اندام می کنند.
·
این شعر پس از شکست سیاهکل
سروده شده است.
·
سیاوش شیوه عمل فدائیان خلق
را به نقد می کشد که به کپیه کردن مکانیکی و دست و پا شکسته از شیوه عمل مبارزان
قاره های دیگر پرداخته اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر