نادر ابراهیمی
(1315 ـ 1387)
نویسنده، فیلمساز، ترانه سرا، مترجم، روزنامه نگار
تحلیلی از شین میم شین
نامه ی نادر ابراهیمی به همسرش
سرچشمه:
صفحه فیس بوک نسترن فقیه نصیری
1
بگذار صبورانه و
مهرمندانه درباب هر چیز كه مورد اختلاف ما ست، بحث كنیم، اما نخواهیم كه بحث، ما را به نقطه مطلقا
واحدی برساند.
·
خوب.
·
منظور نادر ابراهیمی از این توصیه
و اندرز چیست؟
·
ایشان فرم بحث را پیشاپیش تعیین می
کنند:
·
بحث باید توأم با صبر و مهر صورت
گیرد.
2
·
فرم بحث را اما نه فقط سوبژکت بحث،
بلکه علاوه بر آن، موضوع بحث تعیین می کند.
·
بحث راجع به مسائل بنیادی، جهان
بینانه و طبقاتی نمی تواند با همان خونسردی و صبر و مهر انجام گیرد که بحث راجع به
مسائل ریاضی و غیره صورت می گیرد.
·
اگر فرم بحث پیشاپیش مطلق شود، چه
بسا بحث امکان ناپذیر می گردد.
·
سوبژکت بحث که ماشین نیست تا
اندیشه های خود را بطور اوتوماتیک و خود به خودی بالا بیاورد.
·
سوبژکت بحث، انسان اجتماعی با
جایگاه خارائین خود در شبکه مناسبات اجتماعی است.
·
به همین دلیل فرم بحث را نمی توان مطلق
کرد.
·
چرا و به چه دلیل؟
3
بگذار صبورانه و
مهرمندانه درباب هر چیز كه مورد اختلاف ماست، بحث كنیم، اما نخواهیم كه بحث، ما را به نقطه مطلقا
واحدی برساند.
·
به این دلیل ساده که فرم همیشه و
همه جا در رابطه دیالک تیکی با محتوا وجود دارد و در تحلیل نهائی بوسیله محتوا
تعیین می شود.
·
فرم بحث را علاوه بر سوبژکت بحث (طرفین
بحث)، محتوای (موضوع، اوبژکت) بحث تعیین می کند.
4
·
فرم بحث اما تعیین کننده نیست.
·
این را حتی شیخ شیراز می داند:
دلایل قوی باید و معنوی
·
شیوه استدلال باید بلحاظ تجربی و
نظری درست باید.
·
حافظ هم از این حقیقت امر ـ البته
نه در زمینه بحث، بلکه بطور کلی ـ خبر داشته است.
·
حافظ برای تعیین صحت و سقم ادعا،
محک تجربه را به مثابه قاضی القضات رشوه نگیر پیشنهاد می کند:
خوش بود، گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود، هر که (و هر چه) در او (در آن) غش باشد.
5
بگذار صبورانه و
مهرمندانه درباب هر چیز كه مورد اختلاف ماست، بحث كنیم، اما نخواهیم كه بحث، ما را به نقطه مطلقا
واحدی برساند.
·
نادر ابراهیمی اما احتمالا می داند
که چه می خواهد بگوید.
·
به همین دلیل با سوء استفاده از مفهوم
«نقطه مطلقا واحد»، نسبیتی را وارد آماج بحث می کند.
·
بدین طریق بزعم ایشان، رسیدن به
وحدت نظر نسبی، یعنی حل تضاد نظری مهم نیست.
·
مهم خود بحث است.
·
خواهیم دید.
6
بحث، باید ما را به
ادراك متقابل برساند نه فنای متقابل .
·
ادراک متقابل به چه معنی است؟
·
شاید منظور ایشان آشنائی با نظر
یکدیگر راجع به موضوعات معین باشد.
·
بنظر ایشان، بحث وسیله ای است برای
آشنا شدن با مواضع نظری یکدیگر که خواه و ناخواه مواضع عملی را به دنبال خواهد
آورد.
·
اما منظور نادر ابراهیمی از مفهوم «فنای
متقابل» چیست؟
·
کسی که در بحث چاقوکشی نمی کند تا
دیگری را نابود سازد.
·
نادر ابراهیمی ظاهرا بحث را با جنگ
و جدال عوضی می گیرد.
·
و گرنه سوبژکت بحث (طرفین بحث) در
بحث نابود نمی شوند.
·
مگر اینکه کسی با فوندامنتالیستی و
یا فاشیستی وارد بحث شود.
·
آنچه در بحث لطمه می بیند، تصحیح،
تدقیق و یا حتی رد می شود، موضع نظری افراد است.
·
احتمالا این همان چیزی است که نادر
ابراهیمی می خواهد که لطمه نبیند و سر و مر و گنده به حیات خود ادامه دهد.
·
یعنی زن و شوهر با هم مهرمندانه و
صبورانه بحث کنند، ولی نهایتا آب از آب تکان نخورد و هر دو سر موضع نظری خود بمانند.
·
خواهیم دید.
7
اینجا سخن از رابطه
عارف با خدای عارف در میان نیست .
·
جهان بینی نادر ابراهیمی اکنون
عریان تر نمایان می گردد:
·
کسی که برای کودکان کشور فلک زده
کتاب می نویسد، به یاوه های قرون وسطی فئودالی همچنان و هنوز ایمان دارد.
·
ولی باز هم بد نیست که خدا وارگی
مرد و یا زن را حداقل در حرف رد می کند.
8
سخن از ذره ذره
واقعیت ها و حقیقت های عینی و جاری زندگی است.
·
نادر ابراهیمی اکنون دیالک تیک بحث
را به شکل دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت (موضوع بحث و طرفین بحث) بسط و تعمیم می دهد:
·
موضوع بحث ایشان واقعیت عینی جاری
در زندگی است، یعنی مسائل اجتماعی است.
9
بیا بحث كنیم.
بیا معلومات مان را
تاخت بزنیم.
بیا كلنجار برویم .
اما سرانجام نخواهیم
كه غلبه كنیم.
·
دم خروس خرده بورژوائی اکنون بیرون
می زند:
·
هدف از بحث نوعی خودنمائی است:
·
هدف از بحث «تاخت زدن معلومات»
است.
·
کلنجار متقابل است.
·
چیزی از جنس کلنجارها و شوخی های دیگر است.
·
آماج و هدف از بحث اما برابر با
هیچ است:
·
بحث، مهرمندانه و صبورانه صورت می
گیرد و کلی انرژی جسمی و روحی و روانی تلف می شود، ولی کسی بر کسی غلبه نمی کند.
·
غلبه در نظر اصلا مطرح نیست.
·
آماج بحث، خود بحث است:
·
به قول بعضی ها، بحث هم
وسیله است و هم آماج.
·
می توان گفت که نادر ابراهیمی دیالک
تیک وسیله و آماج را به شکل دوئالیسم همه چیز و هیچ بسط و تعمیم می دهد:
·
بدین طریق بحث همه چیز واره می شود
و آماج مورد نظر هیچ واره.
10
بیا حتی اختلافهای
اساسی و اصولی زندگیمان را، در بسیاری زمینهها، تا آنجا كه حس می كنیم دوگانگی،
شور و حال و زندگی می بخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ كنیم.
·
این دیگر نور علی نور است:
·
اختلافات اساسی و اصولی زندگی، در بسیاری از
زمینه ها حفظ می شوند.
·
البته با این توجیه که
منبع شور و حال و زندگی اند و نه پژمردگی و افسردگی و مرگ.
·
از کی تاحالا اختلاف نظر به مرگ
کسی منجر می شود؟
·
این در هر صورت نتیجه منطقی حاصل
از بحث برای بحث است.
·
سؤال اما این است که اگر «اختلافات اساسی و اصولی زندگی» به «پژمردگی و افسردگی و مرگ» منجر شوند، چه باید کرد؟
·
شاید بعدا راه حلی ارائه داده شود.
·
صبر باید کرد.
11
من و تو حق داریم در
برابر هم قد علم كنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم.
بی آنكه قصد تحقیر هم را داشته باشیم .
بی آنكه قصد تحقیر هم را داشته باشیم .
·
اختلاف نظر چه ربطی به تحقیر
یکدیگر دارد؟
·
اختلاف نظر اصولا یا علت مادی (طبقاتی)
دارد، یعنی از وجود اجتماعی انسان ها نشئت می گیرد و یا علت معرفتی ـ نظری دارد،
یعنی بسته به میزان شعور و شناخت آدمی است.
·
در هر صورت دلیلی برای تحقیر
یکدیگر وجود ندارد.
·
اختلاف نظر اگر طبقاتی و ایدئولوژیکی
باشد، دیر یا زود به تنفر متقابل منجر می شود.
·
فئودال زاده ای به هیچ ترفندی نمی
تواند به همزیستی با عمله ای تن در دهد و با توسل به بحث کشکی، اختلافات نظری فی
مابین را حفظ کند.
·
اگر اختلافات فی مابین، معرفتی ـ
نظری باشند، می توان آنها را با بحث و روشنگری تعدیل کرد و به وحدت نظر نسبی رسید.
12
عزیز من!
بیا متفاوت باشیم.
·
این حرف آخر نادر ابراهیمی است.
·
این استنتاج نهائی ایشان است:
·
متفاوت بودن!
·
متفاوت بودن به مثابه آماج نهائی!
·
امروزه همه نمایندگان طبقات انگل و
استثمارگر و خودخواه و خونریز زیر همین پرچم ایدئولوژیکی سینه و زنجیر می زنند.
·
شعار همه از دم یکی است:
زنده باد تفاوت!
·
و منظور شان از تفاوت، حفظ
امتیازات طبقاتی است.
·
حفظ نابرابری اجتماعی ـ اقتصادی
است!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر