ما در مسیر زندگی به شکل اتفاقی با کسی همراه
نمیشویم.
هر کس به دلیلی
وارد زندگی ما می شود.
سرچشمه:
صفحه فیس بوک دریای آرزو
میم حجری
·
نه.
·
از این خبرها هرگز نبوده، نیست و
نخواهد بود.
1
·
اگر قضیه از این قرار می بود، دیگر به شناخت و شعور و علم و دانش کمترین نیازی
نمی افتاد.
2
·
اصولا همه پدیده های هستی طبیعی و اجتماعی و فکری در چارچوب دیالک تیک ضرورت و
تصادف صورت می گیرند.
3
·
به عبارت دقیقتر، ضرورت (جبر) در فرم تصادف صورت می گیرد:
·
تصادف همیشه و همه جا فرم وقوع ضرورت (جبر) است.
4
·
قدما این حقیقت امر را بهتر می دانستند و می گفتند:
·
برای اینکه نام عزرائیل (جبر مرگ) بر زبان نیاید، هر کس به نحوی و طرز و بهانه
و دلیلی می میرد:
·
یکی از اسب می افتد (تصادف) و می میرد
(جبر مرگ)، دیگری از پشت بام.
5
·
این بدان معنی است که جبر و یا ضرورت
واحدی (مثلا مرگ) در فرم تصادف های متفاوتی صورت می گیرد:
·
دیالک تیک ضرورت و تصادف.
·
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن ضرورت (جبر) است ولی تصادف هیچ واره
نیست.
6
·
به همین دلیل هم قدما توصیه می کردند که دیالک تیک ماتریالیستی فرا گرفته شود.
·
چون پیش شرط درست اندیشی، تسلط به تفکر مفهومی است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر