تحلیلی از شین میم شین
سعدی
ابر و باد و مه و
خورشید و فلک در کار اند
تا تو نانی به کف
آری و به غفلت نخوری!
·
در سرزمین سیاوش چه
بسا شاعرانی زیسته اند و می زیند که ناتوان از شنودن صداهائی از این دست اند.
·
فرق، تفاوت و چه بسا، تضاد
سیاوش با گله شاعران گندنده در خویش، در امید لایزال سیاوش است که از جهان
بینی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی او سرچشمه می گیرد.
1
·
سیاوش شاعر امید لایزال است.
·
اما از امید تا امید فرسنگ ها فاصله است.
2
·
شعرای دیگری نیز هستند که چه بسا همسنگر سیاوش بوده اند و از امید دم زده اند و به امید خویش
نازیده اند.
3
·
امید سیاوش اما
امیدی رزمنده است، نه توسری خور و منفعل.
·
امید سیاوش امیدی
بالنده است، بسان گیاهان، بسان نهالان.
4
·
شاعر در این بند شعر، تخمیر خاک را می شنود، نبض خلق را،
تنفس دریای زنده را.
·
خلق بمثابه مقوله ای دشوار:
·
تضادمند چون دریا.
·
مهربان و هراسناک در آن واحد.
·
تجسم دیالک تیکی از مهر و قهر.
5
·
ناظم حکمت منظومه بلندی در این زمینه دارد که خلق ـ اگر
اشتباه نکنیم ـ به مثابه تجسم دیالک تیک خدمت و خیانت
مطرح می شود.
در زیر پاشنه هر در
در پشت هر مغز
من له له سگان مفتش را
ـ پی جوی و هرزه پوی
ـ
احساس می کنم
حتی.
1
·
شاعر اما ـ بی کمترین شباهت به همگنان ـ به تئوری رهائی بخش مسلح است.
·
او هرگز کور و کودن و کوته بین نبوده است.
2
·
او حیات را در داربست دیالک تیکی اش می بیند، در ساختار
تضادمندش.
3
·
او له له سگان مفتش را
در زیر پاشنه هر در و حتی در پشت هر مغز احساس می کند، که کاری جز پی جوئی و هرزه
پوئی ندارند:
·
کسانی که به علل مختلف، نان سفره خود را از سخن چینی و
جاسوسی فراهم می آورند.
· از طریق تدارک اسباب زجر و شکنجه و آزار طرفداران پیشرفت اجتماعی.
4
·
روشنگری همواره با اختناق در
فرم های مختلف آن همراه است.
5
·
تلاش برای رهائی هرگز خالی از خطر و مخاطره، اسارت و
سرکوب نبوده است.
6
·
آزادی تنها چیزی است که در زر ورق هدیه نمی
گنجد.
·
آزادی را کسی تمی تواند به کسی هدیه و سوقات دهد و هرگز نمی دهد.
·
آزادی را باید در نبردی دشوار بدشواری بدست آورد و در
نبردی دشوار بدشواری حفظ کرد، توسعه داد و استحکام بخشید.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر