۱۳۹۲ مهر ۲, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (337)


سرچشمه:
مجله هفته

میم

سؤال عوامانه ای است.
متهم اصلی همه جنایات نه این و آن مهره جنایتگر، بلکه خود طبقه حاکمه است و نماینده اش هیئت حاکمه از ولایت فقیه تا دولت و نهادهای شبه دولتی ـ مافیائی است.

بهمن

مگر سعید مرتضوی مسئول اول زندان کهریزک که به قتلگاه مبارزین سال 88 معروف و یکی از سندهای جنایتکارانه جمهوری اسلامی از میان انبوه دیگر جنایات می باشد، از اعضای درجه اول طبقه حاکمه و هیئت حاکمه نمی باشد؟
در ثانی آزادیخواهان واقعی باید خواهان برملا شدن تمامی جنایات و چپاولگری های اعضای ریز و درشت رژیم جمهوری جهل و جنایت اسلامی باشند.
چرا که با محاکمه اعضای آن، مردم قادر خواهند شد بهتر به ماهیت بغایت ضد بشری این رژیم که با فرمان ولی فقیه مرتکب این جنایات بی پایان شد، پی ببرند.

·        شکی نیست.
·        ولی رادیکال بودن (یعنی دست به ریشه بردن)، بهترین  طریق برای جلوگیری از عوامفریبی و بهترین روش برای پرهیز از خودفریبی است.

1

·        بدون حمایت طبقه حاکمه هیچ دولتی تشکیل نمی شود و نمی تواند  ـ اگر احیانا تشکیل شود ـ هفته ای روی پای خود بایستد.

2

·        طبقه حاکمه اما چیزی از جنس اجنه و ارواح است.
·        همه جا هست و در همه کاری انگشتش بکار است ولی دیده و شناخته نمی شود.

3


·        مسئله اصلی هر جامعه اما زیربنای جامعه (مناسبات تولیدی) است که طبقه حاکمه  در قلب آن اطراق کرده است و در کار است و هشیار است.

4

·        ترفند طبقه حاکمه اما همیشه این است که «کارهای کثیف» را بدست چه بسا افرادی از خود قربانیان (خود توده های مولد و زحمتکش) انجام می دهد.

5

·        نمود روشن این استراتژی در واداشتن زیر شکنجه شکسته ها به شکنجه همسانان خویش است.

6

·        هدف از این کرد و کار فقط تخریب جسمی و روحی مخالفان نیست.  
·        هدف ژرفتر و فراگیرتر از این است.
7


·        از این رو، وقتی ورق برمی گردد، مثلا دیکتاتوری پینوچه پس ازا نجام فونکسیون طبقاتی محوله خویش با حکومتی به اصطلاح دموکراتیک جایگزین می شود، برای «برقراری عدالت» (به قول معرکه گردانان اخبار شب) چند لاشخور نشان خلایق داده می شود که در شکنجه و کشتار هزاران نفر  دست داشته اند.
·        تا نفرت و کینه خلق بی خبر از همه چیز را متوجه آنان کنند و طبقه حاکمه را به آب زمزم بشویند و تطهیر کنند.

8


·        و یا در بدترین حالت چند مهره از هیئت حاکمه سابق را مثلا شخص پینوچه و یا هیتلر را برجسته می کنند.

9

·        طبقه حاکمه ملی و بین المللی ـ بسان اجنه و ارواح نامرئی ـ پشت پرده می ماند و از هر تف و لعنت و نفرین حتی مصون می ماند.

10

·        نه کسی به سراغ کنسرن ها و صنایع و بانک ها و کلیسا و بورژوازی داخلی می رود و مورد سلب مالکیت خصوصی قرار می دهد، محاکمه  و محکوم و ممنوع می کند و نه کسی کلیسا و کنسرن های بین المللی و امپریالیسم یانکی را محاکمه و محکوم می کند و رسوا و مطرود می سازد.

11


·        در بدترین حالت حتی از طبقه حاکمه بین المللی هم  کسینجر و امثالهم مورد «عنتقاد» نمایشی شرمگینانه و مصلحت طلبانه قرار می گیرند و مصاحبه نرم و گرمی با آنها به عمل می آید تا آنها در دفاع از کرد و کار خود بگویند که «در این باره باید تاریخ قضاوت کند و نه من و امثال من.»    

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر