پروفسور
دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
فصل
اول
بخش
نهم
صرفنظر فلسفه بورژوائی واپسین از اندیشیدن واقعی به
پیشرفت، تاریخ، شناخت و حقیقت
16
·
نتیجه صرفنظر بی چون و چرای تفکر بورژوائی
واپسین از اندیشیدن واقعی ـ تکرار می کنیم ـ به شرح زیر است:
الف
·
به گور سپردن مفهوم پیشرفت
ب
·
نسبی تلقی کردن مسئله
حقیقت
ت
·
ایراسیونالیزه کردن تاریخ
·
(تحریف خردستیزانه تاریخ)
پ
·
و نتیجتا، اشرافی کردن شناخت و یا
مسئله شناخت
·
(اریستوکراتیزاسیون شناخت یعنی شناخت را فقط
کسب و کار نخبگان دانستن و نه هر کس و همه کس. مترجم)
ث
·
انکار توسعه (تکامل) اجتماعی
ج
·
و نتیجتا، انکار قوانین اجتماعی
ح
·
و در نتیجه توضیح استه تیکی قوانین
اجتماعی
خ
·
اشاعه و ترویج تصورات
اخلاقی پسیمیستی و نیهلیستی
·
مراجعه کنید به پسیمیسم (بدبینی) و نیهلیسم (پوچیگرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
د
·
و سرانجام، صرفنظر آگاهانه از جهان
نگری سیستماتیک (منظم) (جهان نگری ئی تحت تأثیر توسعه علمی و تاریخ علم)
ذ
·
و خلاصه کلام، صرفنظر
آگاهانه از جهان بینی فراگیر و همه جانبه، یعنی صرفنظر از فلسفه به معنی واقعی
کلمه.
17
·
در ارزیابی فلسفه بورژوائی معاصر
باید گفت که آن تفکری است که با سوبژکت اجتماعی ـ تاریخی ئی در پیوند قرار ندارد و
فلسفیدنی است که در ورای توسعه علمی و استفاده عملی از علم در تکنیک و فن ـ و چه
بسا حتی بر ضد تکنیک و فن ـ سیر می کند.
18
·
مشخصه مهم دیگر این تفکر بورژوائی
تحت شرایط جامعه امپریالیستی، دست رد زدن بر سینه میراث فلسفی و قبل از همه، بر
سینه ی فلسفه کلاسیک بورژوائی است.
19
·
وقتی کارل پوپر با نخوت و خود برتر
انگاری بی حد و اندازه ای خود را شرمنده از تاریخ فلسفه قلمداد می کند، فلسفه افلاطون
را به مثابه «چشم بندی» (سحر و جادو) تحقیر می کند، ارسطو، هگل و مارکس را ـ و نه
فقط آنها را ـ به عنوان «پیامبران دروغین»، به اصطلاح «افشا» می کند، فیشته را
عوامفریب و رمال جا می زند، عملا و کاملا آگاهانه به قطع رابطه با میراث فلسفی مبادرت
می ورزد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر