۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۸, جمعه

درک ماتریالیستی تاریخ (17) (بخش آخر)

اثری از مجید افسر
  پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر ولفگانگ ایش هورن
پروفسور الفرد کوزینگ
پروفسور دکتر گونتر کروبر
 برگردان شین میم شین

مرحله ما بعد لنینی
ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی
ادامه  

20
·        اسالیب و یا متدهائی که ایدئولوگ های بورژوائی برای بی اعتبار ساختن ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی در نظر طبقه کارگر بکار می بندند، فوق العاده متنوع اند.

21
·        این اسالیب و یا متدها از فحاشی و هتاکی ضد کمونیستی شروع می شوند و به تلاش های تئوریکی تخریبی محض خاتمه می یابند.

22
·        آماج مشترک همه آنها به شرح زیر است:

الف
·        اولا بی اعتبارسازی ایدئولوژی سوسیالیستی بالاعم و ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی بطور بالاخص.

ب
·        ثانیا دور نگاهداشتن توده های زحمتکشان از ایدئولوژی سوسیالیستی و سوق دادن آنها به منجلاب ایدئولوژی بورژوائی.

23
·        آنها ـ بلحاظ تئوریکی ـ از سوئی ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی را بمثابه سیستمی از فرمول های منطقی توخالی  مورد تمسخر و تحقیر قرار می دهند و از سوی دیگر، ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی را بمثابه مسیحیت انقلابی، بمثابه نوعی آموزش نجات مذهبی قلمداد می کنند.

24
·        هدف آنها از سوئی، انکار محتوای علمی و اعتبار عام قانونمندی ها و فرم های ساختار، حرکت و توسعه واقعیت عینی است که بوسیله فلسفه مارکسیستی کشف شده اند.
·        هدف آنها از سوی دیگر، بی اعتبارسازی نقش انقلابی و جهاندگرگونساز تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی است که بر این شناخت علمی استوار شده است.

25
·        موفقیت های ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی در تفسیر جهان بینانه نتایج علوم مدرن و پیریزی متدئولوژیکی آنها و همچنین در تحولات انقلابی مناسبات اجتماعی بر طبق قوانین عینی توسعه اجتماعی بی اعتباری این تشبثات را بکرات اثبات کرده اند.

26
·        محبوب ترین متد منتقدین بورژوائی فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی عبارت است از شقه شقه کردن ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی، جدا کردن اجزاء و عناصر متشکله آن از یکدیگر و در مقابل هم قرار دادن آنها.
·        بر این مبنا ست که امروز انگلس را ضد مارکس قلمداد می کنند، فردا لنین را ضد مارکس و انگلس جا می زنند و پس فردا، انگلس و لنین را ضد مارکس می دانند.

27
·        ولی با همه این تشبثات نمی توانند وحدت درونی و یکپارچگی فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی را از بین ببرند، وحدت ماتریالیسم با دیالک تیک را، وحدت ماتریالیسم دیالک تیکی با ماتریالیسم تاریخی را و وحدت آموزش مارکس و انگلس و لنین را نابود سازند.

28
·        در سال های اخیر، تلاش می کنند تا حملات مستقیم بر ضد ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی را با رسوخ دادن اندیشه های فلسفی بورژوائی در فلسفه مارکسیستی تکمیل کنند.
·        این ترفند خود را تحت عنوان پلورالیسم ضرور فلسفه مارکسیستی عملی می سازند:
·        منظور این است که فلسفه مارکسیستی باید عناصر ماهوی نئوپوزیتیویسم، اگزیستانسیالیسم، استروکتورالیسم (ساختارگرایی)  و جریانات فلسفی دیگر ایدئولوژی بورژوائی را بپذیرد و بمثابه عناصر برابرحقوق تلقی کند.

29
·        فلسفه مارکسیستی اما میان معارف مثبت علوم منفرد که به عنوان  مثال در چارچوب نئوپوزیتیویسم و یا استروکتورالیسم بدست آمده اند و ربطی به موضعگیری فلسفی اصلی آنها ندارند و محتوای فلسفی واقعی این جریانات که با ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی ناسازگارند، دقیقا تفاوت می گذارد.

30
·        از این رو ست که چالش با فلسفه بورژوائی معاصر، ضمن حلاجی مسائل فلسفی که بوسیله توسعه علوم مدرن و پراتیک اجتماعی در عصر حاضر مطرح می شوند، یکی از مهمترین وظایف فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی است.

پایان

۱ نظر:

  1. شکی نیست که بورژوازی با انواع ترفندهاسعی در گمراه کردن مبارزان وپیروان فلسفه مارکسیستی لنینیستی رادارند وبا ایجادچالشها روند رو برشد هواداران رابتاخیر بیندازند واین نوعی حالت دفاعیست که ناتوانی فلسفیشان حکایت میکنددر نهایت با این ترتیب چاره ای ندارن با چنگ ودندان اجبارا از موجودیت خود دفاع میکنند

    پاسخحذف